به گزارش خبرنگار ما، چندی قبل دو دختر ۱۳ و ۱۵ ساله سراسیمه به اداره پلیس رفتند و گفتند دو پسر جوان آنها را گروگان گرفته است و ۵۰میلیون تومان پول و طلا آنها را سرقت کردهاند. یکی از شاکیان گفت: من و دوستم بهار هر دو اهل یکی از شهرهای غربی کشور هستیم و در یک مدرسه مشغول به تحصیل بودیم. ما هر دو عاشق سفر بودیم و خیلی دوست داشتیم به شهر تهران بیاییم و مکانهای دیدنی و تاریخی آن را از نزدیک ببینیم. از طرفی هم یکی از دوستانم که بستگانش در تهران زندگی میکنند خیلی از پارک ها، سینماها و مراکز خرید و تفریحی تهران تعریف میکرد به طوریکه ما شیفته تهران شده بودیم و تصمیم گرفتیم هر طوری شده به تهران بیاییم، اما از آنجایی که خانواده من و بهار مخالف بودند ما نقشه فرار از خانه هایمان را طراحی و اجرا کردیم.
وی ادامه داد: چند روز قبل من کارت عابربانک مادرم را که داخل حسابش ۷۰میلیون تومان پول داشت بدون اجازه برداشتم و با بهار تماس گرفتم و دو نفری از خانه هایمان فرار کردیم. ابتدا به طلافروشی رفتیم و ۵۰میلیون تومان طلا خریدم، چون احتمال دادم مادرم وقتی متوجه شود کارتش را برداشتهام به بانک میرود و کارت را مسدود میکند به همین دلیل طلا خریدیم تا طلاها را در تهران بفروشیم و خرج خوشگذرانی کنیم. سپس سوار اتوبوس و راهی تهران شدیم. وقتی در ترمینال از اتوبوس پیاده شدیم تاکسی اسنپی برای رفتن به مرکز خریدی گرفتیم. راننده پسر جوانی بود که با چربزبانی خودش را به ما نزدیک کرد و فهمید که من و دوستم از خانههایمان فرار کردهایم. من به او گفتم که پول و طلای زیادی همراه خودم دارم و قصد دارم خانهای در تهران اجاره کنم که راننده اسنپ گفت: خواهرش زن جوانی است که به تنهایی زندگی میکند و میتواند من و دوستم را پیش او ببرد تا چند روزی خانه او باشیم و بعد برای ما خانهای اجاره کند. او ما را فریب داد و به خانه باغی در حوالی کرج برد. وقتی وارد خانه باغ شدیم خبری از خواهرش نبود که دقایقی بعد یکی از دوستانش به جمع ما اضافه شد. آنها ما را گروگان گرفتند و به زور همه طلاها و کارت عابربانکم را گرفتند و بعد از اینکه طلاها را فروختند و پولهای کارت عابر مادرم را برداشت کردند ما را در بیابانهای اطراف تهران رها کردند. در حالی که هیچ پولی نداشتیم با زحمت زیاد خودمان را به تهران رساندیم و به اداره پلیس آمدیم تا از راننده اسنپ و دوستش به اتهام آدمربایی و سرقت اموالمان شکایت کنیم.
با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی بخشوده، بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی و شناسایی متهمان در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
نخستین بررسیها نشان داد چند روز قبل خانوادههای دو دخترنوجوان در شهرستان به اداره پلیس رفتهاند و برای دخترانشان اعلام مفقودی کردهاند. همچنین مشخص شد مادر یکی از آنها نیز اعلام کرده دخترش کارت عابربانک او را که ۷۰میلیون تومان پول داشته است سرقت و از خانه فرار کرده است.
بدین ترتیب مأموران ضمن اطلاع به خانوادههای دو دختر فراری تحقیقات خود را برای شناسایی دو پسر جوان آغاز کردند تا اینکه چند روز قبل راننده اسنپ را که مرد جوانی به نام شایان بود شناسایی و بازداشت کردند. متهم در بازجوییها با اعتراف به جرم خود همدست خود را که پسر جوانی به نام کامران است به پلیس معرفی کرد. مأموران در ادامه کامران را هم بازداشت کردند تا اینکه دو متهم هفته قبل برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند. شایان در بازجوییها گفت: وقتی دو دختر نوجوان را در نزدیکی ترمینال سوار خودروام کردم متوجه شدم آنها فراری هستند. آنها گفتند که جایی را برای خواب و زندگی ندارند که من پیشنهاد دادم به خانه یکی از دوستانم بیایند و آنها هم قبول کردند. پس از این با دوستم کامران تماس گرفتم و او هم به جمع ما پیوست و چهار نفری به سوی خانه باغ یکی از دوستانم رفتیم. قرار بود ما با هم رابطه دوستانه داشته باشیم و ما هم قول دادیم که به آنها کمک کنیم. وقتی یکی از آنها طلاها را در اختیار ما گذاشت تا بفروشیم و با پولش برای آنها خانهای اجاره کنیم وسوسه شدیم و نقشه سرقت را طراحی کردیم و آنها را به بهانهای به اطراف تهران بردیم و رها کردیم و پس از اینکه طلاها را فروختیم پول آن را بین خودمان تقسیم کردیم. وی ادامه داد: من با سهم خودم ماشین پرایدم را عوض کردم و خودروی پژو خریدم.
کامران هم گفت: من دانشجوی رشته شیمی هستم. وقتی طلاها را دیدم وسوسه شدم و با دوستم طلاها را سرقت کردیم و فروختم. من با پول طلاها شهریه دانشگاهم را که عقب افتاده بود پرداخت کردم. دو متهم برای تحقیقات بیشتر به دستور قاضی بخشوده در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند.