حسن روانشيد*
اين درددل کسانيست که بعضي روزها سري به کتابخانه رسانه ملي در پايتخت فرهنگ و هنر کشور(اصفهان) ميزنند تا به مطالعه پرداخته يا کتابي به امانت بگيرند. اگرچه مخازن اين مجموعه ظرف سالهاي پس از انقلاب اسلامي مملو از آثار ارزشمند و بعضي اوقات کمياب است اما دريغ از محدود و معدود مشترياني که اغلب از بازنشستگان فرهيخته و اهل مطالعه اين مجموعه هستند که بعضي اوقات سري به اينجا ميزنند تا لحظاتي را دور از غوغاي شهر و فارغ از معضلات آن به تمرکز پرداخته و در کنار يار مهربان بگذرانند. مخزن اين کتابخانه دور از دسترسي مراجعهکنندگان بوده و متقاضي تنها ميتواند از طريق نيروهاي خوشبرخورد آن درخواست خود را اعلام كند تا کتاب در اختيارش قرار گيرد، بنابراين از محتواي آن اطلاع کمتري در اختيار همگان است تا متوجه شوند ديد و نظر مديران پيرامون جمعآوري و ارائه نقطهنظرهاي مکتوب چگونه است اما بر اساس ضربالمثل معروف «ماستي که ترش است از تغارش پيداست» روي ميز مطبوعات اين کتابخانه که متعلق به رسانه ملي کشور است نشان از تحريم شديد و غيرقابلتصوري دارد که براي نمونه هيچ يک از 10 روزنامه کلانشهر اصفهان روي آن رؤيت نميشود و تنها روزنامههايي معدود و مشخص که پيداست انتخابي يک سليقه خاص است قابلاستفاده ميباشد! جالبتر از همه چند روزنامه مطرح از طيفي خاص است که از فضايي مناسب برخوردار بوده و هرروز بهعنوان «گوشواره» در بهترين نقطه ميز چيدمان ميشود ولي از ديگر روزنامههاي ارزشي سراسري همچون جوان و. . . در اين پيشخوان رسانه ملي خبري نيست! بجا بود حالا که معاونت محترم استانهاي اين رسانه در اين کلانشهر حضور پيدا کردند نظري گذرا نيز به اين کتابخانه و غربت جرايد مطرح استاني و کشور در آن ميداشتند تا بهتر بدانند چه نشرياتي در اشتراک رسانه ملي در کلانشهر اصفهان است و دليل تحريم روزنامههاي استاني و مطرح کشوري در اين ميان چه ميتواند باشد؟!
*روزنامهنگار پيشکسوت