حرفهاي خداداد عزيزي در برنامه تلويزيوني، آب سردي بود بر سر فوتبال، اگرچه آنچه بر زبان آورد، داستان تازهاي نبود که بر کسي پوشيده باشد، اما يکبار ديگر ثابت کرد آقاياني که صراحتاً ميگويند فساد در فوتبال را قبول ندارند و توجيهشان هم اين است که فساد با تخلف يکي نيست، در واقع خود را به خواب زدهاند.
آنچه بازيکن فراموش نشدني فوتبال ايران در خصوص همپياله بودن مديران، مربيان و دلالان فوتبال به زبان آورد، اعتراف تلخي بود که شايد کمتر کسي جرئت بيان آن را اينگونه با صراحت داشت، چراكه تا پيش از اين بيشتر از زبان رسانهها بود که مطرح ميشد، رسانههايي که البته همواره به عنوان عاملان حاشيهسازي معرفي ميشوند، اما صحبتهاي امثال خداداد ثابت ميکند که واقعيت به اين شکل نيست و داستان هماني است که سالهاي سال اصحاب رسانه با وجود تمام اتهامات ناروايي که به آنها وارد ميشود، فرياد زدهاند.
خيلي هم عجيب نيست. کافي است اندکي دقيق به ماجرا نگاه كنيد تا حرفهاي خداداد که درددل رسانههاست، ثابت شود. بدون شک نميتوان با هيچ بهانهاي همکاري بسياري از مديران و مربيان را با دلالان فوتبال منکر شد و رد کرد. اين همان دليل اصلي رشد بيرويه مبلغ قرارداد بازيکناني است که بيهيچ متر و معياري صفرهاي رقم قراردادشان بالا ميرود، آن هم با آپشنهاي عجيب و غريبي که هيچ عقل سليمي نميتواند آن را بپذيرد، اما چه اهميتي دارد منطقي يا غيرمنطقي بودن رقم قرارداد بازيکناني که به گفته يکي از مديران سابق فوتبال ايران، قيمتشان به 200 ميليون تومان هم نميرسد، اما براي دريافت بيش از 10 برابر قيمت واقعي خود به توافق ميرسند، چراکه رقم توافق شده که بالا برود، درصد مديران و مربياني که نقش دلال را ايفا ميکنند به همان اندازه بالا ميرود، خصوصاً که دريافتي آنها خالص هم هست؛ نه مالياتي به آن تعلق ميگيرد، نه اسير تبصرههاي کسر قرارداد ميشود و نه با پايان فصل براي دريافتش ناچار به واسطه قرار دادن اين و آن ميشوند، چون اولين دريافتي بازيکنان، بيشک سهم آنهاست که واسطه اصلي قراردادي نامتعارف هستند.
واقعيت به همين تلخي است، به تلخي اعتراف خداداد که ميگويد برخي مربيان و مديران با همکاري دلالان 30 درصد قرارداد بازيکنان را به جيب ميزنند، درصدي که البته بالا و پايين هم دارد و بسته به توانمندي مدير و مربي است که بيشتر يا کمترش ميکنند. در واقع اين همان سد عظيمي است که اجازه نميدهد بساط فساد در فوتبال جمع شود، چراکه برچيده شدن اين بساط به معناي از بين رفتن منبع درآمد آقاياني است که نانشان از شيره جان فوتبال است و برايشان اهميتي هم ندارد روندي که در پيش گرفتهاند، فوتبال ايران را به نابودي کشانده است، چون براي آنها بيش از فوتبال، درآمدي که از آن عايدشان ميشود، اهميت دارد.
حرفهاي خداداد عزيزي را پروندههاي پرتعداد تيمها در فيفا و کميته انضباطي فدراسيون فوتبال به راحتي اثبات ميکند. پرونده بازيکناني که مبلغ قراردادهاي آنها يک شبه و بيهيچ دليل و منطقي دو برابر ميشود و طولي نميکشد که بدهي سنگيني روي دوش باشگاههايي ميگذارد که مديران عامل آن هرگز خود را موظف به پاسخگويي نميدانند و البته کسي هم نيست که بخواهد آنها را بازخواست کند.
در واقع حق با آقاياني است که ميگويند فسادي وجود ندارد. با نوع نگاه آنها که هرگز در مقام پرسشگر برنيامدهاند و بر واقعيتها چشم بستهاند، فسادي نيست که بخواهد نگرانياي در پي داشته باشد. اين متخلفان، همانهايي هستند که آقايان براي مديريت برگزيدهاند و اين مربيان دلال، انتخاب همان مديران هستند. با اين چرخه، آيا ميتوان اميدي به برچيده شدن فساد داشت يا انتظاري براي پذيرش آن از سوي مقامات بالاتر؟ بدون شک پاسخ منفي است، اما در مقابل با اين شرايط بايد منتظر وخيمتر شدن اوضاع، از دست رفتن استعدادها و غرق شدن بازيکنان در حاشيه بود. بايد منتظر شرايطي بدتر بود، وقتي آنها که بايد خود را به خواب زدهاند تا عرصه براي جولان دلالهايي که حالا در قامت مدير و مربي ظاهر شدهاند، بازتر شود و با وجود مديران و مربياني که خود عامل اصلي فساد هستند، نميتوان انتظار بازيکناني سالم را داشت که به اصول اخلاقي پايبند باشند در حالي كه از بزرگتر و بالادستيهاي خود چيزي جز دوز و کلک نميبينند و نميآموزند!