
ما گاهي اوقات ميبينيم ماجراهاي پيغمبران، بهعنوان «افسانه پيغمبران» نقل ميشود. يا ماجراي آفرينش، كه در قرآن به آن تصريح شده، به عنوان «افسانه آفرينش» منعكس ميشود. اين البته غلط است.
امروز ملتهاي مسلمان درگير مشكلات فراواني هستند از ناحيه تسلط كساني كه نگاهشان به آفرينش، نگاه مادي است؛ نگاه سودجويانه است؛ نگاه پست يك انساني است كه از معنويت بويي نبرده. امروز تمدني كه امكانات نظامي را در اختيار مستكبران قرار داده، مبتني بر نگاه مادي به عالم آفرينش است. همين نگاه مادي است كه دنيا را بدبخت كرده؛ خود آنها را هم بدبخت كرده. وقتي نگاه، نگاه مادي بود، سودپرستانه بود، دور از معنويت بود، دور از اخلاق انساني بود، نتيجه اين ميشود كه قدرت نظامي و قدرت سياسي و قدرت اطلاعاتي در راه به زنجير كشيدن ملتها به كار ميرود. تمدن غرب در اين چند قرن اخير كه به اوج رسيده، هيچ هنري غير از اين نداشته است؛ بشريت را استثمار كردند، ملتها را به زنجير كشيدند، از علمشان استفاده كردند براي نابودي تمدنهاي ملتهاي ديگر و غلبه بر آنها، بر فرهنگ آنها، بر اقتصاد آنها.
تفكرات آنها [غربيها]، تفكراتي است مبتني بر معرفتشناسي مادّي و غيرالهي، كه اين خودش يك غلطي است. هر دستگاه علمي و فكري كه بر پايه معرفت مادّي و اعتقاد مادّي باشد، طبعاً غلط است. نگاه به حقايق آفرينش را بايستي با نگاه معرفتشناسي الهي، با اعتقاد به وجود خدا، با اعتقاد به قدرت خدا و حضور الهي و ربوبيت الهي شناخت و فهميد و دنبال كرد. پس پايه و ريشه و اساس تفكرات غربيها چون مادّي است، غلط است. اين يك.
حركت آفرينش، به سمت وجود مقدّس باريتعالي عزّ شأنه است. در بينش اسلامي، حركت و صيرورت انسان و بقيه موجودات آفرينش، به سمت پروردگار است. يعني با وجود اينكه اجناس و انواع، مختلف است؛ انگيزهها، به ظاهر مختلف است؛ جاهاي جغرافيايي، گوناگون و مختلف است و عناصر تشكيلدهنده موجودات، با يكديگر تفاوت دارد؛ اما عليرغم اين تنوّع ظاهري، همه آفرينش، مثل كارواني است كه به طرف يك مقصد حركت ميكند و آن مقصد، خداست.
مجموعه بيانات رهبري در موضوع آفرينش