
آنها كه بعدازظهر دوشنبه بازيهاي هفته دوازدهم رقابتهاي ليگ برتر را از طريق رسانه ملي دنبال ميكردند، به خصوص هواداران دو تيم سرخابي پايتخت 180 دقيقه وقت خود را به بطالت گذراندند. چرايياش كاملاً مشخص است؛ بازي دو تيم مقابل تيمهاي مشهدي، چه در مشهد و چه در تهران نه صحنه جالبي داشت، نه گلي و نه حركت خارقالعادهاي داشت، اصلاً فوتبال نبود. البته اين چيزي بود كه همه ديدند و بهطور قطع اين قصه در بازيهايي هم كه ديده نشد، اتفاق افتاد. حتي بازيهاي گلدار ليگ را هم ميتوان در زمره اين ديدارهاي بيكيفيت قرار داد.
اما علت چيست؟ علت چيست كه علاقهمند فوتبال با تماشاي بازيهاي ليگ برتر كسل و خوابآلود ميشود، ولي وقتي پاي فوتبال اروپا يا ديگر نقاط جهان مينشيند چنين احساسي ندارد؟ علت اين است كه ليگ فوتبال ايران پويايي و تداوم لازم را ندارد. بارها عنوان كرديم كه تعطيليهاي زياد از حد رقابتهاي ليگ بزرگترين معضل براي فوتبال باشگاهي است، اما گويا گوش شنوايي نيست!
استقلال و پرسپوليس دو تيم پرهوادار و مدعي در حالي بازيهاي كسالتآور و فاقد جذابيت فوتبالي ارائه ميدهند كه از وجود دو مربي خارجي هم بهره ميبرند، ولي واقعيت اين است كه بزرگترين و تأثيرگذارترين مربيان خارجي باشگاهي هم چنانچه نتوانند شاگردانشان را در شرايط مسابقه قرار دهند به آفتهايي به مراتب بدتر از اين دچار خواهند شد، ولو اينكه بهترين برنامههاي تمريني و بدنسازي را براي تيم خود تدارك ببينند.
فوتبال آماتور ايران در حالي سعي در حرفهاي جلوه دادن خود دارد كه بديهيترين اصل اين مهم را كه همان تداوم و پويايي مسابقات ليگ است، رعايت نميكند. تعطيليهاي طولانيمدت ليگ به بهانههاي گوناگون باعث ميشود تيمها از شرايط مسابقه دور شوند. جالب اينكه در هيچ جاي دنيا با چنين معضلي روبهرو نيستيم و رقابتهاي باشگاهي حتي براي تيم ملي هم تعطيل نميشوند و بلافاصله بعد از بازيهاي ملي كارشان را از سر ميگيرند، اما در ايران و در حالي كه استخوانبندي تيم ملي را بازيكنان شاغل در ليگهاي اروپايي تشكيل ميدهند كل بازيهاي ليگ به خاطر يك ديدار دوستانه تيم ملي چند هفته تعطيل ميشود. ثمره چنين برنامهريزي طبيعتاً چنين بازيهاي بيبرنامه، بدون گل و كسالتآور است، چراكه نه باشگاهها و نه سازمان ليگ و فدراسيون فوتبال هيچ طرح و برنامهاي براي زمانهاي تعطيلي بيش از حد ليگ ندارند. بازيكنان به حال خود رها ميشوند و به صورت كاملاً غيرحرفهاي در تمرينات شركت ميكنند و البته تلاش آنهايي هم كه ميخواهند مقابل اين معضل بايستند، نتيجهاي ندارد.
اينگونه است كه ليگ از تب و تاب ميافتد، جذابيت و پويايي خود را از دست ميدهد و ميشود شبيه آن چيزي كه عصر دوشنبه ديديم.
ليگ پويا و سرزنده حاصل برنامهريزي درست و تداوم رقابتهاست، دو فاكتور مهمي كه در تمام ليگهاي حرفهاي دنيا ديده ميشود، اما در فوتبال باشگاهي ايران نه! ليگ پويا و رو به رشد ضامن بقا و موفقيت تيم ملي است و اين نكته هم در فوتبال حرفهاي دنيا به وضوح ديده ميشود، اما در فوتبال ايران نه. حالا سؤال اينجاست كه اگر قرار نيست تيم ملي از طريق ليگ و بازيكنان شاغل در آن تأمين شود پس چرا فوتبال باشگاهي ايران با اين همه تعطيلي كه بخش اعظمي از آن به بهانه بازيهاي سطح پايين دوستانه تيم ملي است، تعطيل ميشود؟ كجاي اين برنامهريزي درست است كه مسابقات باشگاهي به خاطر اينكه چند تيم كلاً چند بازيكن در تيم ملي دارند بايد تعطيل شود؟ چرا بايد روند آمادگي و رو به رشد تيمهايي چون پارس جنوبي، سپاهان، تراكتورسازي و حتي آمادگي تيمهاي استقلال و پرسپوليس صرفاً به خاطر حضور انگشتشمار بازيكنان برخي تيمها در تيم ملي با مشكل روبهرو و با شكست مواجه شود؟
جدي نگرفتن رقابتهاي باشگاهي و ليگ از سوي دستاندركاران فوتبال اتفاق بدي است، اتفاق ناخوشايندي كه پايههاي فوتبال را لرزان ميكند. اوج اين اتفاق شكست تيمهاي باشگاهي ايران در رقابتهاي ليگ قهرمانان آسياست، بازيهايي كه كماهميتتر از رقابتهاي ملي نيست و بدون اغراق بايد موفقيت در آن را به عنوان كارنامه و رزومه فوتبال ايران معرفي كرد و اين مسئلهاي نيست كه بتوان به سادگي از كنار آن گذشت. اين زنگ خطري است كه از مدتها قبل به صدا درآمده و بازيهاي پراشتباه، كسالتآور، بيبرنامه، كند و بدون گل عصر دوشنبه صداي آن را رساتر از هميشه به گوش رساند. جلوي اين اتفاق بد بايد گرفته شود، چون قرار نيست ليگ ايران پراشتباه و پرايراد باقي بماند و فوتبال ملي تنها دلخوش به لژيونرها و دورگهها باشد، ايرادهاي ليگ بايد با مسابقات مداوم و برنامهريزي دقيق رفع شود كه اگر نشد ديري نميپايد كه نشاني از تيم ملي را هم نميتوان يافت.