
سيدعبدالله متوليان
بهعنوان مقدمه موضوع يادآوري ميگردد كه در منابع روايي اهل سنت و تشيع از جمله در كتاب «جامع الخلاف و الوفاق، علي بن محمدبن القمي سبزواري، تحقيق شيخ حسين حسني بيرجندي» به تواتر حديثي از قول پيامبر اعظم(ص) نقل شده كه آن حضرت در حاشيه جنگ احد فرمودند: «مؤمن از يك سوراخ دو بار گزيده نميشود» و اصل ماجرا، چنانكه شيخ طوسي در كتاب الخلاف بيان نمودهاند، چنين ميباشد: ابا عزه الجمحي در واقعه جنگ بدر اسير شد و به پيامبر(ص) عرض كرد: اي محمد (ص): من عيالوار هستم منت بر من بگذار و آزادم نما. حضرت او را آزاد نمود، بدين شرط كه ديگر به جنگ با مسلمانان برنگردد. ابو عزه به مكه برگشت و گفت من محمد را مسخره نمودم... . و در جنگ احد دوباره عليه مسلمانان به جنگ برگشت. پيامبر(ص) نيز دعا نمود كه فرار نكند، پس ابا عزه اسير مسلمانان شد و دوباره به پيامبر (ص) عرض كرد كه من عيالوار هستم و آزادم كن، رسولالله فرمودند كه: آيا آزادت كنم تا به مكه برگردي و در گروه قريش فرياد بزني كه من دو بار محمد را مسخره نمودم، سپس فرمودند: «مؤمن از يك سوراخ دو بار گزيده نميشود». پس پيامبر اكرم او را به دست خود كشت.
همچنين ذكر حديث نوراني (حكمت ۴۱۰ نهج البلاغه) حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام متناسب اين مقام است كه فرمودند: «تكبر در برابر متكبر خود (عين) تواضع است» در كنار آيه نوراني ۱۲۰ سوره مباركه بقره كه حضرت حق جل و علاء ميفرمايد:
«و هرگز يهود و نصاري از تو خشنود نخواهند شد تا آنكه از آيين آنان پيروي كني» سه اصل اساسي را در مواجهه با دشمن به ما يادآوري ميكند:
۱ - مؤمن نبابد يك اقدام بي حاصل (و اشتباه) را دو بار تكرار كند.
۲ - تواضع در مقابل دشمن متكبر ناشي از حماقت است (اگر ناشي از خيانت نباشد).
۳ - تصور تعامل و تقسيم منافع با دشمني كه به كمتر از تسليم محض ما و پيروي از روش و دين او (قبول نظام سلطه) راضي نميشود، بي شك تصوري غلط و ناشي از نوعي ساده لوحي و سادهانديشي و خامي و جهل در آداب ديپلماسي است. نتيجه سه نكته مهم مذكور سه اصل مهمتر را در ارتباط و تعامل با ديگران به ما ديكته ميكند:
۱ - مؤمن بايد زيرك و باهوش باشد و اسير نقشههاي از پيش مهندسي شده دشمن نشود.
۲ - مؤمن بايد در رفتار و اقدام، انقلابي باشد.
۳- مؤمن بايد از موضع انفعالي به موضع مقاومت و اقدام در برابر زياده خواهي دشمن كوچ كند. اين شش اصل بايد لزوماً مانيفست و چارچوب راهبردي اقدام در حوزه سياست خارجي و ديپلماسي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران قرار گيرد و تنها راهبرد نظام مقدس اسلامي ما ديپلماسي مجاهدانه و بسيجي و در چارچوب حكمت، عزت و مصلحت بوده و هر گونه عدول از اين اصول اساسي و بنيادين قطعا به زيان كشور و نظام و موجب توهم و طمعورزي و جسارت بيشتر دشمن خواهد شد.
در طول سالهاي پس از جنگ، جمهوري اسلامي ايران حداقل سه بار چوب سخت عدول از اصول مذكور و انتخاب ديپلماسي تعاملي يا «برد ـ برد» را خورده و انتخاب ديپلماسي تعاملگرا در عمل از سوي دشمنان به ديپلماسي ذلت پذير و انفعالي و در يك كلمه به «ديپلماسي سازش» تأويل و تعبير و عملاً موجب طمعورزي بيشتر دشمنان اسلام و نظام شده است. اولين بار آقاي هاشمي در دولت موسوم به سازندگي، ديپلماسي گفتوگومحور و تعاملي را بهمنظور نزديكي به غرب پيش گرفت اما نتيجه اين ديپلماسي موجب گستاخي بيشتر طرف غربي شد كه سرانجام به بهانه پرونده دادگاه ميكونوس، در فروردين ماه سال ۷۶ دولت آلمان (باسابقه دوستي ويژه با مرحوم هاشمي) دستور دستگيري وي و محسن رضايي را صادر نموده و ترغيب شاه سعودي (دوست صميمي هاشمي) در جريان سفر حج شده كه اگر نبود نهيب انقلابي حضرت امام خامنهاي بيشك اين دو نفر به اينترپل تحويل شده و فاجعه ملي شكل ميگرفت: بعدها رهبر معظم انقلاب اسلامي در سال ۹۰ در بازخواني اين ماجرا فرمودند: «يك روزي يكي از دولتهاي اروپايي نسبت به جمهوري اسلامي اظهار علاقه و ارتباط و اينها ميكرد؛ همان دولت سر قضيه قهوهخانه ميكونوس دادگاه تشكيل داد، مسئولان درجه يك كشور را در آن دادگاه متهم كرد! دولتهاي اروپايي با آنها همدست شدند، همهشان سفراي خود را از تهران فراخواني كردند؛ اينها كه يادمان نرفته. خواستند سيلي بزنند، البته سيلي سختتري خوردند. از همين حسينيه آنچنان سيلياي خوردند كه بعد تا مدتها دنبال علاجش بودند! هر وقت توانستند، آنها درصدد سيلي زدن برآمدند. »
در دولت موسوم به اصلاحات نيز انتخاب «ديپلماسي سازش» منجر به زيادهخواهيهاي پي در پي غرب و عقبنشينيهاي مكرر و علاوه بر منزوي ساختن ايران با پرونده ساختگي آميا در آرژانتين با محوريت صهيونيستها زمينه برخورد با ايران روز به روز تقويت شد. و اينك در دولت مسمي به اعتدال هم پس از چهار سال از پيگيري ديپلماسي تعاملگرا (موسوم به ديپلماسي سازش) حاصلي جز زمينهسازي براي ايجاد اجماع بينالمللي جهت انهدام جمهوري اسلامي ايران نداشته و به واقع حاصل اين ديپلماسي نه تنها رفع تحريم نشده و (به گفته ثانوي اعتداليون) سايه تهديد از سر نظام هم كم نشده بلكه بر حجم تحريمها و تهديدات افزوده هم شده است. فارغ از جنگ و دعواهاي حزبي و جناحي و به دور از برجامزدگي، در يك نگاه معتدل و بدون افراط و تفريط، حداقل انتظار مردم ايران بهعنوان ايراني (و نه حتي انقلابي و اسلامي) از دستگاه ديپلماسي اين است كه:
۱ - قبل از انجام سفر به فرانسه به مقارنات سفر از جمله اجلاس گروهك منافقين، تمديد تحريمهاي اتحاديه اروپا و نطق سفير فرانسه در سازمان ملل متحد در محكوميت ايران در زمينه حقوق بشر و... توجه ميشد تا چنين نقطه سياهي در كارنامه ديپلماسي ايران رخ ندهد.
۲ - با توجه به سه بار شكست ديپلماسي تعاملگرا زمان آن فرا رسيده است كه رسماً پايان عصر ديپلماسي (اصطلاحاً) تعاملگرا و بازگشت به ديپلماسي انقلابي را اعلام كنند كه «مؤمن از يك سوراخ دو بار گزيده نخواهد شد. »