
نویسنده: احمد كاظمزاده
اگر كسي روند تحولات را در چند روز اخير دنبال كرده باشد متوجه دو چرخش اساسي در مواضع و رويكرد امريكا ميشود كه دو روي سياست اين كشور را بهخصوص در باره ايران و غرب آسيا آشكار ميكند: نخست مواضع وزارت امور خارجه امريكاست كه ابتدا در گزارش خود به كنگره تصريح كرد كه ايران به تعهدات خود در قبال برجام پايبند بوده و هيچ تخطياي از آن نداشته است اما به فاصله يك روز تغيير موضع داد و ركس تيلرسون وزير امور خارجه در اقدامي نادر مصاحبه مطبوعاتي ترتيب داد و در آن بر لزوم استمرار تحريمهاي غيرهستهاي در كنار لزوم تجديد نظر در برجام تأكيد كرد كه البته ديگر مسئولان دولت ترامپ در كاخ سفيد از جمله خود وي نيز با آن همراهي نشان دادند، دوم مواضع جيمز ماتيز وزير دفاع امريكاست كه در آغاز سفر خود به عربستان از لزوم حل سياسي بحران يمن با ميانجيگري سازمان ملل سخن گفت اما بعد از ديدار با مقامات سعودي از رويكرد نظامي عربستان در جنگ يمن و همچنين از مواضع اين كشور در مقابله با قدرت و نفوذ منطقهاي ايران حمايت كرد و به تأسي از رويكرد فرافكنانه سعوديها گفت، ردپاي ايران در همه مشكلات منطقه ديده ميشود.
حال سؤال اين است كه چه عواملي در چرخش اين مواضع مؤثر بوده و اظهارات متفاوت و ضد و نقيض مسئولان دونالد ترامپ چگونه قابل توجيه است؟ در پاسخ به نظر ميرسد مواضع اوليه كه وزارت امور خارجه امريكا در خصوص پايبندي ايران به برجام يا وزير دفاع اين كشور درباره لزوم حل سياسي بحران يمن با ميانجيگري سازمان ملل اتخاذ كردند، مواضع واقعي اين كشور است كه با منافع آن نيز سازگاري دارد اما مواضع بعدي كه اتخاذ كردند تحت فشار مافياي صهيونيستي و سعودي بوده است كه به نظر ميرسد در وادار كردن وزارت امورخارجه و شخص تيلرسون به تشديد مواضع خود در قبال برجام و افزايش تحريمهاي غيرهستهاي يا حتي اظهارات ترامپ در خصوص آنچه وي مغايرت اقدامات ايران با روح برجام تعبير كرد، مافياي صهيونيستي بيشترين نقش را داشته است اما در خصوص عقبنشيني جيمزماتيز وزير دفاع امريكا از مواضع اوليه خود در جنگ يمن، سعوديها بيشترين نقش را داشتهاند كه عمدتاً با پرداخت رشوه همراه است، بنابراين بايد ديد ماتيز بابت مواضع اخير خود چقدر دريافت كرده است.
زماني كه جيمز ماتيز در بدو سفر به عربستان برخلاف مواضع اين كشور از لزوم حل سياسي بحران و توقف جنگ در يمن سخن گفت، مشخص نبود كه وي چه اهدافي را از اين سخنان دنبال ميكرده اما اكنون با اتخاذ مواضع اخير كاملاً مشخص ميشود كه هدف وي از اظهاراتش بالابردن نرخ و اعمال فشار بر رياض براي دريافت امتيازات بيشتر بوده است. نتيجه ديگري هم كه ميتوان از اين رخدادها گرفت اين است كه دولتمردان ترامپ نيز همانند خود وي تاجرمسلكي را در پيش گرفتهاند و بيم آن وجود دارد كه اولاً منافع و امنيت ملي امريكا قرباني منافع شخصي و وزارتي شود كه با مافياي صهيونيستي و سعودي زد و بند دارند و دوم اينكه منافع و امنيت امريكا به بهاي ناچيز فروخته شود و امريكا همانند زمان جرج بوش پسر وارد تونلي شود كه اين بار امكان برونرفت از آن را پيدا نكند.