شكست مكرر سياستهاي آلسعود و شركايش در منطقه باعث بروز بحراني عميق براي شيخنشينهاي حاشيه خليجفارس شده است؛ شكستي كه حالا براي سرپوش نهادن بر آن ميخواهند پاي جمهوري اسلامي ايران را به ميان بكشند تا كمي از سنگيني بار مسئوليت بزرگي كه افكار عمومي جهان بر دوش آنها گذاشته بكاهند.
موضوع مربوط به اقدام اخير شيخهاي امارات متحده عربي است كه نامهاي را عليه كشورمان به سازمان ملل متحد نوشتهاند و ايران را متهم كردهاند كه به دنبال سياستهاي توسعهطلبانه در منطقه است؛ نامهاي كه به نظر ميرسد با تحريك پيرمردهاي فرتوت سعودي نگارش شده، چراكه در زير اين نامه امضاي متحدان منطقهاي آلسعود نيز به چشم ميخورد. كويت، مصر، مغرب، سودان، اردن، دولت مستعفي يمن، بحرين، قطر و عمان به همراه عربستان تمام كشورهايي هستند كه پاي نامه ضدايراني امارات را امضا كردهاند.
در اين نامه چه ميخوانيم؟
بخش مهمي از اين نامه اختصاص به محكوميت جمهوري اسلامي ايران در حمايت از دولت قانوني سوريه و انقلابيون يمن دارد. اماراتيها در نامه خود نوشتهاند كه «جمهوري اسلامي ايران از طريق چهرههاي سياسي و ديني خود تلاش دارد انقلاب اسلامي را به كشورهاي ديگر صادر كند. ايران تنها كشور حامي تروريسم در منطقه است كه از حزبالله در لبنان و سوريه تا حوثيها در يمن و گروهكهاي تروريستي در بحرين، عراق، عربستان و كويت حمايت ميكند.»
همچنين آنها كه حسابي از ضربه سخت انقلابيون يمن در سرنگوني يك كشتي اماراتي عصباني بودند، با گنجاندن موضوع حمله به كشتي اماراتي در اين نامه، تلاش كردند كه اين اقدام را به ايران نسبت بدهند. آنها در اين خصوص نوشتند: كشورهاي امضاكننده اين نامه همچنين در خصوص تعرض به يك كشتي اماراتي در باب المندب مدعي شدهاند: ما با شديدترين لحن ممكن حمله اخير حوثيها به يك كشتي غيرنظامي اماراتي را در تنگه بابالمندب محكوم ميكنيم.
اين كشورها همچنين با تكرار ادعاهاي هميشگي خود در خصوص جزاير سهگانه ايراني از تهران خواستند يا بهصورت داوطلبانه يا به كمك راههاي مسالمتآميز براي حل مناقشات بينالمللي، اقدام به بازگرداندن اين جزاير كند.
چرا امارات؟
اما در اين ميان سؤال اصلي آنجاست كه چرا امارات متحده عربي چنين نامهاي را عليه جمهوري اسلامي ايران نوشته است؟
پاسخ به اين سؤال را بايد صدها كيلومتر آن طرفتر و در رياض پايتخت عربستان سعودي جستوجو كرد؛ جايي كه سعوديهاي سرخورده از شكستهاي مكرر در خاورميانه به تحريك اين كشور عربي پرداختند تا نه تنها جبههاي جديد عليه كشورمان بگشايند، بلكه خود را نيز از زير فشار افكار عمومي دنيا در خصوص اقداماتش در منطقه خارج كنند.
حال چه كسي است كه نداند، امارات متحده عربي تحت فشار سعوديها به رغم تمامي عوايد اقتصادي كه از رابطه با ايران داشت، مجبور به كاهش سطح روابط خود با جمهوري اسلامي شد و سپس به توصيه همين سعوديها صدها ميليون دلار تسليحات را در جنگ عليه مردم بيدفاع يمن متمركز كرد. علاوه بر اين آنان با توصيه سعوديها كمكهاي گزافي را نيز به تروريستهاي فعال در سوريه و عراق ارائه دادند تا شايد بتوانند آرزوي ديرينه حكام سعودي در خصوص سيطره بر منطقه غرب آسيا را جامه عمل بپوشانند، بنابراين به خوبي مشخص است كه پشت پرده اين نامه مضحك نيز جرياني جز آلسعود نيست كه امارات را مجبور كرد اتهامات تازهاي را متوجه ايران كند و در كنار آن نيز رؤياي ديرينه تسلط بر جزاير سهگانه ايراني را نيز دنبال كند.
سعوديهاي رو به اضمحلال
تمامي اين اتفاقات در حالي است كه تحولات منطقهاي و شكلگيري رقابتي جديد ميان ايران و عربستان، منافع عربستان را به خطر انداخته و پيرمردهاي بيمار عربستاني را واداشته تا به جاي يافتن راهحلي براي ادامه اين رقابت به فكر خارج كردن حريف از ميدان رقابت با شيوههاي ناجوانمردانه باشند.
واقعيت آن است كه تحولات و پيروزيهاي پيدرپي جبهه مقاومت در منطقه، فضايي تازه براي كشورمان در عرصه بينالملل ايجاد كرده است؛ فضايي كه به سمت شكست انزواي تحميلي غرب عليه جمهوري اسلامي پيش ميرود. در اين ميان عربستان تنها كشوري است كه از احياي جايگاه ايران در منطقه ناراحت است؛ كشوري كه همواره ايران را رقيبي جدي براي خود در منطقه ميداند و بيشترين سود را از تحميل انزوا به ايران طي چند سال گذشته برده است. ايجاد ناامني در عراق به عنوان يكي از شركاي استراتژيك جمهوري اسلامي، حمايت از تروريستهاي سوري براي نابودي حكومت قانوني سوريه كه يكي از همپيمانان صميمي ايران در منطقه خاورميانه است و همچنين ايجاد ناامني در لبنان براي تضعيف حزبالله به عنوان يكي از گروههاي جهادي كه در مقابل توسعهطلبي رژيم صهيونيستي قدعلم كرده است، تنها گوشهاي از اقدامات عربستان عليه منافع جمهوري اسلامي است. علاوه بر اين پيروزي حوثيهاي يمن و تلاش براي تشكيل يك حكومت غيروابسته به عربستان سعودي كه منجر به از بين رفتن حياط خلوت اين كشور در يمن ميشود و در ديگر سو عاملي براي تشديد موج بيداري اسلامي در بحرين است نيز خود دست به دست هم داده كه عربستان عصبانيتر از هميشه به تغيير تحولات منطقهاي به نفع جمهوري اسلامي ايران بنگرد.
اما ورود سعوديها به اين بازي خطرناك عليه ايران كه بيشك به سفارش مقامات غربي صورت گرفته، در حالي است كه ايران پس از انقلاب شكوهمند اسلامي توانسته به رغم تمامي تحريمها و فشارهايي كه در قالب جنگ تحميلي و تحريم به آن وارد شده بود، نهتنها تماميت ارضي خود را حفظ كند بلكه پلههاي ترقي را يكي پس از ديگري طي كند و به الگويي منطقهاي و الهامبخش براي كشورهاي مسلمان تبديل شود؛ الگويي كه امروز مدل خود را به كشورهاي مختلف صادر ميكند و انقلابهاي بيشماري به تأسي از انقلاب اسلامي ايران شكل گرفته است. از اين رو مقامات سعودي همواره در تلاش بودهاند تا ايران را با چالشهاي مختلفي درگير كنند تا از اين راه بتوانند يكي از رقباي منطقهاي خود را كه از موقعيتي بسيار استراتژيكتر نسبت به خود با تسلط بر تنگه هرمز و نوار شمالي خليجفارس برخوردار بود، از دور خارج كنند؛ تلاشهايي كه در قالب تحريك قوميتهاي سني مذهب ايران و حمايت مالي و لجستيكي از عراق در جنگ عليه ايران نمود پيدا ميكرد.
هيمنه سعودي در حال فروريختن است
اما تحريك امارات متحده عربي توسط عربستان سعودي عليه جمهوري اسلامي ايران در حالي است كه رژيمهاي عربي حاشيه خليجفارس، به واسطه همين سياستهاي خود با اضمحلالي شديد دست و پنجه نرم ميكنند. كاهش شديد قيمت نفت به عنوان منبع مهم درآمدي اين كشورها و همچنين سوزاندن سرمايه اين كشورها در آتش جنگهاي سوريه، يمن و عراق باعث شده كه اين حكومتها با مشكلاتي عميق روبهرو شوند و در آستانه فروپاشي قرار بگيرند. عمق اين موضوع را ميتوان در اعتراف كالين پاول وزير خارجه اسبق امريكا مشاهده كرد كه سال گذشته در پاسخ به ادعاهاي واهي مقامات سعودي در خصوص حمله به ايران، به صراحت گفت: «اگر ايران مستقيم با شما وارد جنگ شود، شما حتي فرصت پيدا نميكنيد كه تلفن را برداريد تا از ما تقاضاي كمك كنيد»؛ گفتهاي كه نشان ميدهد بر خلاف هزينههاي ميلياردي حكام سعودي براي خريد جنگافزارهاي غربي، آنان هيچ نقطه قوتي براي تأثيرگذاري در روند تحولات منطقه ندارند و اين هيمنه پوشالي آنان در حال فرو ريختن است.