بين سلامت خانواده و سلامت جامعه رابطه معناداري وجود دارد. خانواده اولين آموزشگاه بشري است كه با توجه به نوع رابطهاي كه بين فرزندان و والدين وجود دارد، شخصيت رواني، اجتماعي و فرهنگي اعضاي خانواده شكل ميگيرد. همه افرادي كه وارد چرخه اجتماع ميشوند، تربيت اوليه خود را در كانون خانواده سپري ميكنند، بنابراين بروز جرم در جامعه و شكلگيري پروندهها در محاكم قضايي نشان از كاستي تعليم و تربيت برخي افراد در كانون خانواده دارد.
اعضاي خانواده علاوه بر اينكه در يك فضاي فيزيكي در كنار هم قرار دارند در فضايي معنوي حاكي از انواع روابط رواني اخلاقمدار، حق و تكليفمدار هم زندگي ميكنند. اين تار و پودها، سطح فرهنگ، هويت، اقتصاد، سياست و... خانواده را نشان خواهد داد.
خانوادههايي كه همبستگي و ارتباط كمتري با هم دارند و كمتر گفتوگو ميكنند، وابستگي بين اعضاي آنها كمتر بوده و بر عكس اختلاف و ناسازگاري در بين آنها بيشتر ميشود و كمتر ميتوانند به طور مؤثر با همديگر همبستگي داشته باشند. فرزندان آنها نيز از نظر سلامت و بهداشت رواني در سطح پايينتري قرار دارند.
اين كانون كوچك خانواده قانون و قواعد، وظايف و عملكرد، حق و تكليف دارد و هريك از افراد خانواده نقشهاي مختلفي مانند رئيس، مدير، مشاور... را عهدهدار ميباشند. تمامي اعضاي خانواده بايد تابع قواعد و قانون خانواده باشند و هريك از اعضاي آن، بايد حقوق خود را بشناسند و عهدهدار تكاليف خود نسبت به ديگري باشند.
وجود ارتباط سالم مانند مسئوليتپذيري، تقسيم كار، وظيفهشناسي و متعهد بودن، مشاركت پذيري هريك از اعضاي خانواده، فضايي امن در كانون خانواده ايجاد خواهد كرد. افرادي كه در كانون خانواده پرورش مييابند با همان ويژگي تربيتي وارد اجتماع ميشوند و به دنبال آن شخصيت رواني، اجتماعي و فرهنگي جامعه شكل ميگيرد. در اين حالت ويژگيهاي سالم و ناسالم اعضاي خانواده، سطح سلامت و ايمني و امنيت جامعه را تعيين خواهد كرد و اعضاي جامعه همان روابط معنوي را كه در جمع خانواده ياد گرفتهاند، در جامعه بزرگتري به نام اجتماع اجرا خواهند كرد. به طوري كه مشاركتپذيري و مسئوليتپذيري و حس اعتماد در هر يك از اعضاي جامعه موجب احساس امنيت ميشود كه مرحله بالاتري از وجود امنيت است.
*معاون هماهنگكننده
فرماندهي انتظامي تهران