کد خبر: 664676
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۶
مروري كلي بر تاريخچه و وقايع جبهه‌هاي جنگ در هشت سال دفاع مقدس
متن زير مروري بر مقاطع مختلف جنگ تحميلي هشت ساله به قلم امير «جعفر حسن‌لو» مدرس و پژوهشگر دفاع مقدس است كه به مناسبت ايام پذيرش آتش‌بس رسمي در دهه سوم مرداد‌ماه 1367 تقديم حضورتان مي‌شود.

 

در سال اول جنگ نيروهاي مسلح ايران با 168 عمليات آفندي و پدافندي نسبت به توقف و جلوگيري از هجوم ارتش عراق اقدام مي‌كنند و عمليات‌هاي ارزشمندي مانند آزادسازي سوسنگرد ماحصل اين دوره است. در دومين سال جنگ، رزمندگان، ارتش عراق را از خاك ايران بيرون مي‌كنند. در اين سال مديريت عالي جنگ در اختيار رزمندگان قرار مي‌گيرد. بني‌صدر از فرماندهي كل قوا بركنار و خرمشهر آزاد مي‌شود و نزديك به 50‌هزار نفر از نيروهاي عراقي را به اسارت مي‌گيريم.

اما هنوز 2500 كيلومتر از خاك ما در تصرف عراق است؛ يعني 85 درصد خاكمان را از ارتش بعث گرفته‌ايم ولي هنوز شهرهايي مثل قصرشيرين و سومار در اشغال دشمن بود. ما با هدف «تعقيب و تنبيه متجاوز» عمليات ارزشمند «رمضان» را در شلمچه داشتيم كه نتيجه خوبي برايمان نداشت. در اين سال برخي از سران سياسي كشور نظير آقاي هاشمي كه از اوايل سال 62 به نوعي فرماندهي جنگ را بر ‌عهده گرفت، بيشتر از ديپلماسي و هدايت جنگ با هدف صلح صحبت مي‌كردند و امكانات و اختيارات زيادي در اختيارات نيروهاي مسلح قرار نمي‌گرفت.

در زمستان سال 61 ما عمليات والفجر مقدماتي را توسط سپاه پاسداران انجام داديم. اين عمليات به دليل لو رفتن موفق نمي‌شود. ارتش به توجه به اينكه عمليات والفجر مقدماتي توسط سپاه انجام شده عمليات والفجر1 را طرح‌ريزي مي‌كند. اين عمليات هم آنطور كه انتظار مي‌رود به موفقيت نمي‌رسد. ارتش اين عمليات را به نام «آتش به جاي خون» نام گذاشته بود. عمليات بعدي ما عمليات «خيبر» با هماهنگي ارتش و سپاه است كه به عمق مواضع دشمن نفوذ مي‌كنند و تزلزلي در افكار طراحان جنگي عراق به وجود مي‌آورند. با توجه به اينكه ما توانستيم به عمق خاك دشمن نفوذ كنيم كشورهاي امپرياليستي ما را مورد تحريم اقتصادي و عمليات گسترده شيميايي قرار مي‌دهند.

تغيير استراتژي جنگ

در سال پنجم جنگ وقتي شوروي پيشروي ما به عمق مواضع عراق را مي‌بيند ارتش عراق را تجهيز و بازسازي مي‌كند و امكانات بسيار خوبي را در اختيارش قرار مي‌دهد. ميگ‌هاي 25 را به ارتش بعث ‌ مي‌دهد تا با آنها بتواند تهران را بمباران كند. دشمن هم اين كار را با بمباران تهران و ديگر شهرهاي ما انجام مي‌دهد و بعضي مناطق كشور را بمباران شيميايي مي‌كند و اعلام مي‌كند مردم را در راهپيمايي روز قدس مورد بمباران و حملات هوايي قرار خواهيم داد.

مردم ما هم در روز قدس با تمام وجود به ميدان مي‌آيند و ميليون‌ها نفر در تهران در راهپيمايي شركت مي‌كنند. از اين نقطه استراتژي نظامي ايران از «جنگ، جنگ تا پيروزي» به «جنگ، جنگ تا رفع فتنه» تغيير مي‌كند. نيروهاي ايراني عمليات‌هايي مانند «قادر» و «عاشورا» را به اجرا مي‌گذارند و فعاليت‌هاي موشكي‌اش را فعال مي‌كند. ايران كارهاي زيربنايي موشكي‌اش را انجام مي‌دهد و با تغييري در ساختار موشك‌ها شهرهاي بغداد و كركوك را به تلافي حملات شيميايي و بمباران‌هاي دشمن مورد هدف قرار مي‌دهد.

در سال ششم استكبار جهاني مي‌بيند ايران در حال قدرت گرفتن و نفوذ در جبهه‌هاست آنها نمي‌خواستند ايران از طريق پيروزي نظامي به نتيجه برسد. از همين رو حمايت‌هاي مالي، سياسي، نظامي، اقتصادي و اطلاعاتي بسيار زيادي به عراق مي‌كنند. با اينكه زماني سياست‌ دولت ايران ديپلماسي و صلح بود ولي وقتي ناجوانمردي‌هاي عراق را مي‌بيند با تشكيل ستاد پشتيباني از جنگ تقويت نيروهاي مسلح را در برنامه‌هايش قرار مي‌دهد. به همين جهت سپاه پاسداران با اعزام 140 گردان بسيجي تحت عنوان سپاهيان حضرت محمد(ص) به جبهه‌ها عمليات بسيار ارزشمند والفجر 8 را انجام مي‌دهد. در اين عمليات ارتباط عراق با دريا قطع مي‌شود و در جبهه استكبار جهاني و عراق آشفتگي به وجود مي‌آيد. قدرت‌هاي جهاني به عراق مجوز استفاده از سلاح‌هاي شيميايي و موشك‌هاي دوربرد را مي‌دهند. ايران در اين وضعيت عمليات‌هاي بزرگي مانند كربلاي 1 را در مهران به انجام مي‌رساند. عراق با حمايت‌هاي كشورهاي غربي در حال قدرتمند شدن و تقويت خودش است.

توانمندي‌ ايران در جبهه‌ها

در هفتمين سال جنگ كه سال سرنوشت جنگ است ما پس از اينكه فاو را در سال ششم مي‌گيريم عمليات‌هاي كربلاي 4 و 5 را انجام مي‌دهيم. عمليات كربلاي‌4 خيلي موفقيت‌آميز نبود ولي عمليات كربلاي 5 در پنج ضلعي و كانال ماهي، پهلوي دشمن را مي‌شكافد و بصره تقريبا در اختيار ايران قرار مي‌گيرد و به صورت جدي در تيررس آتش‌هاي سنگين و سبك ايران قرار مي‌گيرد. در اين زمان ما در منطقه جنوب نمي‌توانيم عمليات خاصي انجام دهيم چون ارتش عراق آمادگي خودش را پيدا كرده و راه‌هاي نفوذ ما را در فاو، شلمچه و هور مي‌بندد. سپاه به سمت شمال غرب كشور حركت مي‌كند كه در سال هشتم جنگ عمليات‌هايي در حلبچه و ماووت انجام مي‌دهد و اين شهرها به تصرف ايران در‌مي‌آيد. موشك‌باران ايران به صورت جدي انجام مي‌گيرد و در اين سال با توجه به اينكه ما در سال هفتم و هشتم جنگ با توجه به اوضاعي كه در جبهه‌ها به وجود مي‌آيد و توانمندي‌هاي ايران را مي‌بينند شروع به بازسازي ارتش عراق مي‌كنند. ‌از سوي ديگر سازمان ملل شروع به نوشتن پيش‌نويس قطعنامه 598 مي‌كند. در اين قطعنامه محتوايي كه مورد قبول ايران بوده نوشته مي‌شود: عامدانه بودن جنگ، تعيين متجاوز، آزادي اسيران جنگي، تعيين خسارت، درخواست نيروهاي سازمان ملل است كه تقريباً در اواخر جنگ اين قطعنامه نوشته مي‌شود و ايران تا حدودي آن را قبول دارد ولي در پذيرش آن اشكالاتي مثل مشخص شدن متجاوز و دادن غرامت بين ايران، عراق و سازمان ملل به وجود مي‌آيد.

همراهي ارتش امريكا با صدام

با توجه به اينكه نيروهاي مسلح عراق قدرت بسيار زيادي گرفته‌اند در سال 1367 بعثي‌ها يك‌سري اقدامات را با هماهنگي ارتش امريكا انجام مي‌دهند. در تاريخ 7/1/67 منافقين خلق با كمك ارتش عراق به مهران و دهلران حمله مي‌كنند. در همان سال امريكا با چهار ناو جنگي و دو هواپيماي اف 16 به سكوي نفتي ايران در خليج فارس حمله مي‌كند و دوباره يك روز بعد امريكا به تأسيسات نفتي سلمان و نصر حمله و دو رزمناو جوشن و سلمان را مورد اصابت قرار مي‌دهد. در همان روزي كه امريكا به ما حمله مي‌كند ارتش عراق در فاو با بمباران شيميايي و حمله نظامي، ايران را مجبور به ترك فاو مي‌كند.

در تاريخ 4/3/67 ارتش عراق در ساعت 8 صبح به شلمچه حمله مي‌كند و اين منطقه را از ايران مي‌گيرد. در تاريخ 4/4/67 ارتش عراق به جزيره مجنون حمله مي‌كند و مجدداً آن را اشغال مي‌كند. چند روز بعد ارتش امريكا به هواپيماي مسافربري ما حمله مي‌كند و تمام مسافران آن را به شهادت مي‌رساند.

در شرايطي كه عراق توانسته با حمايت همه‌جانبه ديگر كشورها وضعيت نيروي خوبي مهيا كند، قطعنامه‌اي را كه روز اول پذيرفته بود، حالا با شك نگاه مي‌كند. دشمن قصد ماجراجويي در جبهه‌ها و مناطق مختلف دارد و احتمالا مي‌خواهد به خرمشهر حمله كند و بتواند در مذاكرات سياسي حرف بيشتري بزند يا بخواهد نيروهاي ما را به اسارت بگيرد. در اين بين يك ستاد عملياتي مشترك بين ارتش عراق و منافقين هم به وجود مي‌آيد. ‌

به‌‌رغم اينكه ايران قطعنامه 598 را مي‌پذيرد ارتش عراق مانند اول جنگ از سه منطقه جنوب، غرب و شمال غرب به منظور تصرف خرمشهر، قصرشيرين، سرپل‌ذهاب، گيلانغرب، نفتشهر، سومار و صالح‌آباد به ايران حمله مي‌كند.

حرف‌هاي حضرت امام(ره) در رابطه با دفاع از كشور شور و شعفي خاصي بين مردم، رزمندگان و مسئولان رده بالا كشور به وجود مي‌آورد. نيروهاي مسلح ايران شكست سختي به ارتش عراق وارد مي‌كنند و آنها را مجبور به عقب‌نشيني به مرز بين‌المللي مي‌كنند. سناريو بعدي رژيم بعث عراق اين بود از منافقين استفاده و آنها را به داخل مرزها هدايت كند. ارتش عراق خودش را با منافقين يكسان مي‌كند و در تاريخ 3/5/67 ساعت 30/14 دقيقه منافقين با تجهيزات كشورهاي غربي و كمك نيروي هوايي عراق از سمت سرپل ذهاب به ايران حمله مي‌كنند.

اما در تاريخ 6/5/67 ساعت 16 روز پنج‌شنبه عمليات «مرصاد» شروع مي‌شود. با آغاز عمليات منافقين شروع به عقب‌نشيني مي‌كنند و تعداد زيادي از آنها فرار مي‌كنند و روز جمعه منافقين عقب‌نشيني خود را از اسلام‌آباد اعلام مي‌كنند. آخرين عمليات منافقين و ارتش عراق به پايان مي‌رسد.

عراق در 15 مرداد آتش‌بس را مي‌پذيرد، ايران يك روز بعد آتش‌بس را قبول مي‌كند در تاريخ 22 مرداد نيروهاي سازمان ملل در مرز مستقر مي‌شوند .

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار