کد خبر: 655999
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۹ تير ۱۳۹۳ - ۱۷:۲۱
اولاد آدم
ابوي مي‌گويد: اگر يك خبر بگويي كه روح من از آن خبر نداشته باشد، افطاري مي‌برمت بيرون و حليم مي‌خورم تا تو ببيني!
مي‌گويم: گوانتانامو كه نيست مي‌خواهيد شكنجه‌ام بدهيد. شما هم از اين امريكايي‌ها زود چيز ياد مي‌گيريد. اصلاً دعوت من. تا دو پرس هم جا داشتيد بخوريد. عوضش از سحري خبري نيست، به دكتر قول داده‌ام تا دوره بعدي سرپا نگه دارمتان! پرخوري كنيد، حسابم را مي‌رسد.
مي‌گويد: خب! حالا؛ خبر داري؟ بي‌خبري؟ پس برو...
مي‌گويم: راست مي‌گويند كه آدم كه پير مي‌شود، بچه‌بازي‌اش گل مي‌كند. ترانه‌ها و بازي‌هاي كودكي. ديدن كارتون...
مي‌گويد: طفره نرو. جان بكن. يك خبر بگو، دست لاف كنيم. الهي! دشت اولمان، آخرمان نشود! با وعده حليم چراغ اولمان را كه خودت روشن كردي، خبر را هم بگو تا يكريزه طنازي كنيم و برويم دنبال كارمان. هوا گرم است حوصله راه پر پيچ و خم ندارم. يكراست ميانبر بزنيم برويم سر اصل مطلب!
مي‌گويم: «طراح كليد دكتر حسن روحاني» با تأكيد بر لزوم حمايت از توليد ملي از آغاز  به كار كمپين «آري به توليد ملي» خبر داد.
مي‌گويم: اين «آري» بعد از آن «نه به يارانه» جواب مي‌دهد لابد. اسمش چيست؟
مي‌گويم: اسم رئيس‌جمهور، حسن است. عجيب است كه نمي‌دانيد!
مي‌گويد: نه منظورم اسم يا فاميل طراح كليد بود. عجب كليدي بود. دمش گرم مثل كليد روي يك كيك خارجي بود. اسمش را بگو تا پاي تخته در رديف خوب‌ها بنويسيم و چندتا ضربدر هم به جلويش اضافه كنم. آخر، ضربدرهاي من كم از مدال و سكه طلا ندارد جان تو!
مي‌گويم: اگر باز ياد كودكي‌تان نمي‌افتيد؛ «حسني»! اما اسم‌ها مي‌آيند و مي‌روند. اين عمل نيكوست كه مي‌ماند.
مي‌گويد: خب آقاي نيكوكار، حالا بايد چه‌كار كنيم؟ برويم توليد كنيم؟ چيز بسازيم و اختراع كنيم؟ تحقيق و تفحص كنيم؟ نه! واقعاً بيا با هم به اجراي اين طرح در دولت كمك كنيم. نگذاريم مثل كمپين نه به يارانه شكست بخورد... . دستورالعمل چيست؟
مي‌گويم: نه! اين كارها را همه بلدند. مثلاً تحقيق و تفحص خوراك مجلس است! توليد خوراك نعمت‌زاده! اكتشاف خوراك زنگنه! و... ما بايد از آن كارها بكنيم! از آن كارها كه اوباما مي‌كند، بايد بكنيم!
مي‌گويد: بي‌تربيت! الگوبرداري از اون؟ آن هم در روز روشن؟ ننويس اين اراجيف را. همينطوري هم اين ستون را با سرقفلي گذاشته‌اند براي فروش... .
مي‌گويم:به من چه! «ايلنا» نوشته كه «حسني» گفته كه «شما نگاه كنيد اوباما رئيس‌جمهور امريكا مهمان‌هاي خود را به همبرگر امريكايي يا شيريني دونات دعوت مي‌كند،‌ آي پد هديه مي‌دهد. به نظر من رئيس‌جمهور ما هم هنگام ديدارهاي خارجي يا دريافت استوارنامه سفرا مي‌تواند كتاب‌ها يا فيلم‌ها يا محصولات فرهنگي ايران را كه آن نيز توليد فرهنگي ملي است هديه بدهد و اين كار به صورت يك پروژه خبري در رسانه‌ها منتشر شود. سودهاي لبخند به توليد ملي تكان‌دهنده است.»
ابوي تكاني به خودش مي‌دهد و مي‌گويد: يعني رئيس‌جمهور مگر غير از توليدات ملي تا به حال چيز ديگري هديه مي‌داده؟ نكند اين حسني بعد از طراحي كليد خوابيده و حالا تازه از خواب بيدار شده كه نسخه اشتباه مي‌دهد؟ اصلاً مگر توليد ملي ما چيست؟
مي‌گويم: ما چاه نفت داريم. بشكه نفت داريم. لوله نفت داريم... .
مي‌گويد: بي‌خيال. از خير حليم مفتكي افطاري گذشتم. امشب هم همان نان و پنير و چاي شيرين را غنيمت است. به قول امريكايي ها:
Be careful! You might lose more than you gain.
مي‌گويم: از حسني، بلاتر شده‌ايد! اينكه گفتيد يعني چه؟
مي‌گويد: به همان فارسي خودمان يعني بپا از هول حليم تو ديگ نيفتي!
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
مصطفی حسنی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۴:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۰
0
1
احسنت
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار