دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده با صدور دستوری جنجالی، «محاصره کامل و مطلق» بنادر ونزوئلا را اعلام کرد جوان آنلاین: دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده با صدور دستوری جنجالی، «محاصره کامل و مطلق» بنادر ونزوئلا را اعلام کرد. این اقدام که از سوی نیروی دریایی امریکا اجرا میشود، هدفش قطع صادرات نفت این کشور است. ترامپ صریحاً اعلام کرده است این محاصره تا زمانی ادامه خواهد یافت که ونزوئلا «نفت، زمین و داراییهای دزدیدهشده» از شرکتهای امریکایی را بازگرداند. این ادعا ریشه در مصادرههای دهه۲۰۰۰ از سوی دولتهای چاوز و مادورو دارد که دادگاههای بینالمللی آن را غیرقانونی دانسته و غرامت تعیین کردهاند، اما آیا این محاصره، عدالتخواهی است یا نمادی از قلدری یکجانبه که نظام بینالمللی را به ورطه هرجومرج میکشاند؟ در ظاهر، این اقدام پاسخی به «سرقت» داراییهای شرکتهایی مانند اکسونموبیل و شورون است، اما بررسی عمیقتر، لایههای ژئوپلیتیک و اقتصادی پنهان را آشکار میکند. ونزوئلا با بزرگترین ذخایر نفت جهان (حدود ۳۰۰میلیارد بشکه) کلید کنترل جریان انرژی جهانی است. امریکا که از سال۲۰۱۷ با تحریمهای فزاینده، صادرات نفت ونزوئلا را ۹۰درصد کاهش داده، حالا با این محاصره، وابستگی کاراکاس به چین و روسیه- خریداران اصلی نفت- را هدف گرفته است.
ترامپ مادورو را «تهدید تروریستی» میخواند و این فشار را ابزاری برای حمایت از اپوزیسیون ونزوئلا میبیند، اما واقعیت این است که این استراتژی بخشی از «فشار حداکثری» علیه رقبای جهانی امریکاست: از ایران در خلیجفارس تا چین در تنگه تایوان. این محاصره نهتنها جزئی (تمرکز بر کشتیهای تحریم شده) بلکه نوآورانه و خطرناک است: بدون اعلام جنگ رسمی، بدون مجوز کنگره یا شورای امنیت سازمان ملل و با توجیه «امنیت ملی» و «مبارزه با قاچاق مواد مخدر».
کشتیها توقیف میشوند، حریم هوایی بسته میشود و حتی قایقهای مشکوک بدون هشدار غرق خواهند شد. نتیجه؟ افزایش بیش از یکدرصدی قیمت نفت جهانی در ساعات اولیه و ضرر سالانه ۸میلیارد دلاری برای اقتصاد ونزوئلا؛ اقتصادی که از قبل در آستانه فروپاشی است. این «مدل نوین» محاصره، مرز بین اجرای قانون و جنگ را محو و امریکا را به عنوان «پلیس جهانی» بدون حسابرسی، تثبیت میکند. این اقدام، نقض آشکار اصول بنیادین نظام بینالمللی است.
منشور سازمان ملل و کنوانسیون حقوق دریاها حاکمیت کشورها را تضمین میکنند، اما محاصره بدون مجوز شورای امنیت، مستقیماً حاکمیت ونزوئلا را زیر پا میگذارد. کارشناسان حقوقی آن را «دخالت یکجانبه» و «تجاوزکارانه» توصیف میکنند که میتواند الگویی برای دیگران باشد: تصور کنید روسیه بنادر بالتیک را محاصره کند یا چین تنگه تایوان را ببندد. امریکا که ۸۰سال امنیت دریایی جهانی را تضمین کرده است، حالا با این «بیماری امریکایی» - محاصره بدون جنگ- اعتماد به خود را نابود و ۱۰درصد تجارت نفت جهان را تهدید میکند.
انتقاد اصلی این است: این قلدری، هرچند ظاهراً به دنبال تحمیل عدالت است، اما در واقع نظام مبتنی بر قوانین را به «قانون جنگل» تبدیل میکند؛ جایی که قدرت برتر، بدون پاسخگویی، مرزها را نادیده میگیرد. ونزوئلا این موضوع را غیرقانونی اعلام و محکوم کرده است، اما چالشهای لجستیکی، از توقیف کشتیها تا اختلال در زنجیره تأمین، اقتصادش را فلج خواهد کرد. این نه پیروزی، بلکه بذر بیثباتی است. واکنش دنیا؟ سکوت خفهکننده. چین مخالفت کرده، اما قول کمک نظامی نداده، روسیه محکوم کرده، اما اقدامی عملی نکرده و اتحادیه اروپا، باوجود نگرانیهای اقتصادی، درگیر بحرانهای داخلی است. این سکوت، بدترین خدمت به نظام جهانی است و آن را به «بدعت» تبدیل میکند که هر کشوری میتواند از آن سوءاستفاده کند.
اگر امریکا بدون مجازات محاصره کند، چرا ایران تنگه هرمز را نبندد؟ یا عربستان، بنادر رقیبان را هدف نگیرد؟ این هرجومرج، نهتنها امنیت دریایی را نابود میکند، بلکه اقتصاد جهانی را به لرزه درمیآورد: افزایش قیمت انرژی، تورم فزاینده و مهاجرتهای اجباری از امریکای لاتین به شمال. مثال بارز این دوگانگی، سیاستهای اسرائیل در خاورمیانه است. اسرائیل در درگیریهای غزه و لبنان متهم به نقض گسترده قوانین بشردوستانه، از بمباران غیرنظامیان تا محاصره غزه بدون ضرورت نظامی شده است. گزارشهای سازمان ملل و عفو بینالملل صدها مورد را مستند کردهاند، اما حمایت بیقیدوشرط امریکا (از جمله وتوی قطعنامههای شورای امنیت) مانع هرگونه تحریم شده است.
این استاندارد دوگانه محکومیت جهانی محاصره ونزوئلا از سوی جامعه جهانی، اما نادیدهگرفتن محاصره غزه، اعتبار امریکا را زیر سؤال میبرد و بدعتهایی مانند «محاصره بشردوستانه» را عادیسازی میکند. نتیجه؟ چرخه خشونت بیپایان: گسترش شهرکسازی (نقض قطعنامه۲۳۳۴ سازمان ملل)، حملات به لبنان و سوریه و افزایش رادیکالیسم منطقهای. اگر این الگو ادامه یابد، آینده تاریکی در انتظار ماست. برای امریکا، تنشهای اسرائیل با ایران و حزبالله میتواند به جنگ منطقهای بکشد و منابعش را هدر دهد، مانند حملات به کنسولگری ایران که تنش را شعلهور کرد.
«معامله قرن» ترامپ، اگر شکست بخورد، اعتبار امریکا در خاورمیانه را نابود و اعتراضات داخلی (بهویژه در میان نسل جوان) را تشدید میکند. در امریکایلاتین، محاصره ونزوئلا میتواند مهاجرت انبوه، بیثباتی اقتصادی و حتی شورشهای اپوزیسیون را برانگیزد که مرزهای جنوبی امریکا را تهدید میکند. در مقیاس جهانی، این هرجومرج به «اثر دومینو» منجر میشود: اختلال در تنگه هرمز (که ۲۰درصد نفت جهان از آن میگذرد)، افزایش رادیکالیسم و فرسایش اعتماد به سازمان ملل.
اقتصادهای وابسته به انرژی- از اروپا تا آسیا- با تورم و رکود روبهرو خواهند شد و کشورها به سمت ائتلافهای ضدامریکایی (مانند بریکس) هجوم میبرند. بدتر از آن، این رفتارها «نرمالسازی خشونت» میکند: جایی که محاصره، نه استثنا، بلکه ابزار روزمره سیاست خارجی است؛ آیندهای که در آن قوانین بینالمللی، کاغذپارهای بیش نیستند و قدرتهای بزرگ بدون ترس از عواقب، جهان را به بازی شطرنجی خطرناک تبدیل میکنند. محاصره ونزوئلا، بیش از یک بحران محلی، زنگ خطری برای بشریت است.
قلدری امریکا، با سکوت جهانی، نهتنها عدالت را قربانی میکند، بلکه بستری برای هرجومرج فراهم میآورد که همه را تهدید میکند. برای جلوگیری از این سناریو، نیاز به اصلاح فوری داریم: تقویت سازمان ملل از طریق دیپلماسی چندجانبه، پایان دوگانگیها در اجرای قوانین و فشار بر قدرتهای بزرگ برای پاسخگویی. اگر سکوت ادامه یابد، فردا نه ونزوئلا، بلکه همه ما قربانی این «قانون جنگل» خواهیم بود. زمان آن است که جهان بیدار شود، قبل از آنکه سایه هرجومرج، همه چیز را بلعیده باشد.