در شرایطی که هر شب دهها نمایش در تهران روی صحنه میرود، سالنهای تئاتر با بحران کمبود مخاطب مواجهند جوان آنلاین: در شرایطی که هر شب دهها نمایش در تهران روی صحنه میرود، سالنهای تئاتر با بحران کمبود مخاطب مواجهند. این تناقض، بیش از آنکه ریشه در بیعلاقگی تماشاگران داشته باشد، حاصل افزایش بیرویه اجراها، افت کیفیت آثار، ضعف روابط عمومی و نقش کمرنگ سالنهای نمایشی در فرآیند فروش است؛ زنجیرهای از عوامل که تئاتر تهران را به بازنگری جدی نیازمند کرده است.
کمبود مخاطب در تئاتر تهران پدیدهای تازه یا مقطعی نیست، بلکه نتیجه روندی تدریجی و انباشته از خطاهای ساختاری است. برخلاف تصور رایج، مشکل اصلی نه بیعلاقگی جامعه به تئاتر، بلکه ناتوانی تئاتر در ایجاد اعتماد، کیفیت و ارتباط مؤثر با مخاطب است. یکی از مهمترین عوامل این وضعیت، تعداد بسیار بالای نمایشها در تهران است. در بازههایی از سال، همزمان چندین اثر نمایشی روی صحنه میرود؛ حجمی که نه با جمعیت مخاطب حرفهای تئاتر همخوانی دارد و نه با توان اقتصادی جامعه. این تکثر، به جای رونق، باعث پراکندگی مخاطب شده است. نمایشها پیش از آنکه فرصت معرفی و تثبیت پیدا کنند، با افت فروش مواجه میشوند و از جدول اجرا کنار میروند. در چنین شرایطی، حتی آثار باکیفیت نیز قربانی شلوغی بازار میشوند. عامل دوم، کاهش کیفیت بخشی از اجراهاست. افزایش کمی تولید، الزاماً به ارتقای سطح هنری منجر نشده است. بسیاری از نمایشها بدون متن پخته، تمرین کافی یا ایده اجرایی منسجم روی صحنه میروند. این مسئله تجربه تماشاگر را تضعیف میکند. مخاطبی که یک یا دو بار اجرای ضعیفی ببیند، بهراحتی از تئاتر فاصله میگیرد. تئاتر بیش از هر هنر دیگری به اعتماد وابسته است و کیفیت پایین، این سرمایه را بهسرعت از بین میبرد. در کنار این موارد، روابط عمومی و تبلیغات ناکارآمد نقش تعیینکنندهای در کاهش فروش دارند. در بسیاری از پروژهها، روابط عمومی آخرین نفر است که به گروه اضافه میشود؛ زمانی که پوستر آماده شده، اجرا آغاز شده و انتظار فروش فوری وجود دارد. این نگاه، روابط عمومی را از یک جایگاه استراتژیک به یک نقش اجرایی حداقلی تقلیل میدهد. تبلیغات بدون شناخت مخاطب هدف، بدون روایت جذاب و بدون برنامهریزی رسانهای، نمیتواند مخاطب جدید جذب کند. روابط عمومی حرفهای باید از ابتدای تولید در کنار گروه باشد؛ در شکلدهی هویت اثر، انتخاب لحن تبلیغاتی، تولید محتوا، ارتباط با رسانهها و مدیریت شبکههای اجتماعی نقش فعال داشته باشد. فروش، نتیجه فرآیند است، نه اقدامی لحظهای.
سالنهای نمایشی نیز مسئولیت مستقیمی در فروش دارند. روابط عمومی سالنها باید فراتر از اطلاعرسانی ساده عمل کند. ایجاد بانک مخاطبان، برندسازی سالن، پیشنهادهای ویژه، برنامهریزی فصلی و ایجاد حس اعتماد به انتخاب آثار، از وظایف جدی سالنهاست. مخاطب باید بداند با انتخاب یک سالن مشخص، با سطحی قابلقبول از کیفیت مواجه میشود.
در نهایت، سالنهای خصوصی نمیتوانند صرفاً به اجاره فضا اکتفا کنند. انتخاب هوشمندانه آثار، جلوگیری از تراکم بیمنطق اجراها، هماهنگی تبلیغاتی و همراهی واقعی با گروهها، بخشی از مسئولیت آنها در اقتصاد تئاتر است.
کمبود مخاطب تئاتر تهران حاصل یک تصمیم اشتباه نیست؛ نتیجه زنجیرهای از بیبرنامگیهاست. تا زمانی که کیفیت، روابط عمومی و مدیریت سالنها بهصورت همزمان اصلاح نشود، صندلیهای خالی همچنان یکی از عناصر ثابت سالنهای تئاتر باقی خواهند ماند.