تحولات حوزه انرژی خورشیدی و اعلام تسهیل مسیر سرمایهگذاری از سوی نهادهای مسئول، فضای امیدواری قابلتوجهی در میان فعالان اقتصادی ایجاد کرده است، چه آنکه هموارشدن روند واگذاری زمین، کاهش پیچیدگیهای اداری و استقبال گسترده سرمایهگذاران، نشانههایی از توجه جدی دولت به تقویت نقش بخش خصوصی در توسعه زیرساختهای تولید برق به شمار میآید. با وجود این دستاوردها، نکته مهمی درباره رویکرد بلندمدت کشورمان در حوزه انرژی و نسبت این پیشرفت با سایر منابع راهبردی تولید برق مطرح میشود. در شرایطی که سیاستگذاری انرژی باید بر بنیانی پایدار و آیندهنگر استوار شود، تکیه بیش از اندازه بر یک فناوری، هرچند پاک و محبوب میتواند ساختار امنیت انرژی را دچار آسیبپذیری کند. تحلیل متوازن این موضوع، نیازمند نگاهی دقیق به مزیتها، محدودیتها و پیامدهای اقتصادی فناوری خورشیدی و مقایسه آن با دیگر گزینههای موجود است.
گسترش نیروگاههای خورشیدی، دستکم در سطح اصولی، انتخابی کاملاً منطقی به نظر میرسد چراکه کشورمان از بالاترین ظرفیت تابش خورشیدی در منطقه برخوردار است و پهنههای وسیعی از کشور برای نصب پنلهای خورشیدی مناسبند، همچنین سرعت اجرای پروژهها در این بخش بالاست و دوره بازگشت سرمایه، بهویژه پس از پیشرفتهای جهانی در کاهش بهای پنلها و تجهیزات جانبی، جذابیت بیشتری یافته است. از طرفی، حضور گسترده سرمایهگذاران داخلی در طرحهای اخیر نشان میدهد بخش خصوصی، فارغ از فرازونشیبهای گذشته، همچنان این حوزه را اقتصادی و آیندهدار ارزیابی میکند. این شرایط، برای اقتصادی که نیازمند جذب سرمایه و کاهش وابستگی به منابع فسیلی است، یک فرصت است و میتواند به ارتقای بهرهوری شبکه برق کمک کند.
با وجود این نقاط قوت، یک واقعیت فنی و اقتصادی را نمیتوان نادیده گرفت، اینکه بازه عملکرد نیروگاههای خورشیدی، کمتر از ۳۰درصد است. ماهیت این فناوری به گونهای است که تولید انرژی صرفاً در ساعات مشخص روز انجام میشود و عوامل اقلیمی، گردوغبار، تغییر زاویه تابش و نوسان دمای محیط کارایی آن را کاهش میدهند، حتی با استفاده از تجهیزات روزآمد و بهبود روشهای نگهداشت، ویژگی ذاتی پنلهای خورشیدی به گونهای است که بهرهبرداری مداوم و پایدار در تمام ساعات شبانهروز امکانپذیر نمیشود. این محدودیت، در کنار نبود زیرساخت گسترده ذخیرهسازی انرژی در کشورمان، مانع اصلی تبدیل خورشیدی به محور اصلی تولید برق است.
باید توجه داشت اقتصاد انرژی بر پایه تنوع شکل میگیرد و هیچ کشوری، حتی آنهایی که در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر پیشتاز هستند، ساختار تولید برق خود را بر یک منبع واحد استوار نکرده است. به قاعده تجربه، اتکا بر یک فناوری، شبکه برق را در برابر نوسانات طبیعی، تغییرات بازار و شوکهای فناورانه آسیبپذیر میکند. همانگونه که وابستگی بیش از حد به سوختهای فسیلی در سده گذشته پیامدهای زیستمحیطی و اقتصادی فراوانی به همراه داشت، تمرکز یکجانبه بر انرژیهای پاک نیز میتواند معادلات آینده را به خطر اندازد، زیرا پایداری شبکه صرفاً با داشتن ترکیبی متوازن از منابع قابل اتکا تضمین میشود. کشورهایی که در مسیر گذار انرژی موفق بودهاند، بر اهمیت منابع پایدار و مستمر تأکید کرده و هستهای را در کنار تجدیدپذیرها قرار دادهاند تا امنیت انرژی را حفظ کنند.
در تحلیل شرایط کنونی کشورمان، نقش انرژی هستهای جایگاه ویژهای دارد. این نوع تولید برق، برخلاف خورشیدی، دارای ضریب دسترسی بسیار بالاست و امکان تولید مستمر برق در تمام ساعات شبانهروز را فراهم میکند. نیروگاههای هستهای علاوه بر پایداری به کاهش چشمگیر آلایندگی کمک میکنند و برای کشورهایی که با چالش افزایش تقاضای برق روبهرو هستند، یک گزینه راهبردی به شمار میروند. در صورتی که برنامه توسعه هستهای به صورت هدفمند پیش برود، میتواند مکملی قدرتمند برای انرژیهای تجدیدپذیر باشد و پایهای پایدار برای تحول شبکه برق ایجاد کند. اهمیت این موضوع در کشوری که هر سال با رشد مصرف مواجه است و باید ناترازی میان عرضه و تقاضا را جبران کند، دوچندان میشود. برخورد محتاطانه و بلندمدت با سبد انرژی، تنها راهی است که میتواند از بروز شکافهای ساختاری در آینده جلوگیری کند.
افزون بر این، زمینه اقتصادی احداث نیروگاههای خورشیدی نیز نیازمند بررسی دقیقتری است. سرمایهگذاری گسترده در پروژههایی که بهرهوری کمتر از ۳۰ درصد دارند، زمانی توجیهپذیر خواهد بود که این پروژهها در کنار فناوریهایی قرار گیرند که بار پایه شبکه را تأمین کنند. اگر سیاستگذاری کشور به سمت تمرکز بیش از حد بر خورشیدی سوق پیدا کند، بخش مهمی از سرمایه ملی در مسیری هدایت میشود که ظرفیت تأمین پایدار نیاز کشور را ندارد.
جذابیت ظاهری کمهزینه بودن نصب پنلها نباید مانع دیدن هزینههای پنهان شود، از جمله نیاز به خطوط انتقال جدید، توسعه ایستگاههای تقویتکننده، هزینههای پاکسازی و تعمیرات دورهای و لزوم ایجاد سامانههای ذخیرهسازی که در حال حاضر هنوز در مرحله توسعه جهانی قرار دارند. این هزینهها چنانچه بدون برنامهریزی بلندمدت لحاظ نشوند، ممکن است به افزایش بار مالی شبکه برق منجر شوند.
از سوی دیگر، نقش بخش خصوصی در توسعه انرژی خورشیدی، فرصتی ارزشمند برای اقتصاد کشورمان است. حضور چندین سرمایهگذار در طرحهای اخیر، نشان میدهد اعتماد در حال بازسازی است. این امر میتواند ظرفیت تولید داخلی تجهیزات نیروگاهی و اشتغال در صنایع مرتبط را افزایش دهد، اما همین مزیت نیز باید در مسیر درست هدایت شود. اگر سیاستگذاری به گونهای تدوین شود که بخش خصوصی صرفاً انرژی خورشیدی را مسیر امن و سودآور ببیند، منابع مالی سرریز شده به این حوزه، مانع توسعه سایر فناوریهای کلیدی کشور خواهد شد. بخش خصوصی باید در فضایی فعالیت کند که تنوع سرمایهگذاری تشویق شود و هر بخش بهتناسب کارکرد خود در سبد انرژی نقش داشته باشد. محروم کردن شبکه از این تنوع، در بلندمدت سبب شکلگیری گلوگاههایی خواهد شد که رفع آنها بسیار هزینهبرتر از امروز است.
در کنار این مباحث، پایداری اقتصادی شبکه برق نیز باید مدنظر قرار گیرد. درآمدزایی پایدار، امکان صادرات برق و توجیهپذیری مالی بلندمدت، صرفاً زمانی معنا مییابد که ساختار تولید برق بر منابع قابل اتکا استوار باشد. اگر کشور بخواهد در بازار منطقهای برق حضور پررنگتری داشته باشد، نیازمند ظرفیتهایی است که تولید آنها پیشبینیپذیر و مستمر باشد. انرژی خورشیدی بهتنهایی نمیتواند چنین ویژگیای را تضمین کند. در صورتی که سیاستگذاران بتوانند میان توسعه انرژیهای پاک و تقویت زیرساختهای هستهای و حرارتی توازن برقرار کنند، امکان حضور مؤثر ایران در بازارهای منطقهای فراهم خواهد شد.
در مجموع، توسعه انرژی خورشیدی برای کشور یک ضرورت است و تردیدی درباره اهمیت آن وجود ندارد. ظرفیت اقلیمی ایران، فرصت بینظیری در اختیار اقتصاد قرار داده است که باید از آن بهره گرفته شود، اما این فرصت نباید به خطمشی غالب سیاست انرژی تبدیل شود. نگاه آیندهنگر اقتضا میکند انرژی خورشیدی در جایگاه واقعی خود، یعنی بخشی از یک سبد متنوع و متوازن قرار گیرد که در آن هستهای، تجدیدپذیرها، گاز و فناوریهای نو همگی در کنار هم نقش ایفا کنند. صرفاً در چنین شرایطی است که امنیت انرژی، پایداری اقتصادی و امکان پیشبینیپذیری شبکه فراهم خواهد شد. تمرکز افراطی بر خورشیدی، با وجود جذابیتهای اولیه، میتواند در سالهای آینده محدودیتهایی ایجاد کند که بازگشت از آنها دشوار باشد.