«انتشار تقریظ رهبر معظم انقلاب بر سه کتاب»! انتشار خبر تقریظهای رهبری بر کتب مختلف، خبری است که از سال ۱۳۹٠ دائما در مواعد مختلف جانی دوباره به موضوع مغفول کتابخوانی میبخشد. در عصری که تاخت رسانههای شتابزده اجتماعی و فضای مجازی مجالی برای تأمل و تعمق باقی نمیگذارد، انتشار تقریظهای اخیر حضرت آیتالله خامنهای بر سه کتاب، بار دیگر نگاهها را به مسئله کتاب معطوف میکند؛ امری که ریشه در باور ژرف ایشان به کتاب، به اندیشه و به قدر و مرتبت کلمه دارد. این سنت فرهنگی که سالهاست در قامتِ تقریظهای ایشان جان تازهای گرفته، نه صرفاً تحسینی تشریفاتی بر حاشیه جلد، بلکه نوعی «رهنمود فرهنگی» است که به صورت ملموس و واقعی بر فرهنگ کتابخوانی جامعه تأثیر میگذارد و مسیر توجه عمومی را به سوی کتاب و خواندن هدایت میکند.
رهبری انقلاب، برخلاف بسیاری از سیاستمداران جهان که کتاب را بیشتر ابزاری تشریفاتی میدانند، خود از کودکی و نوجوانی با جهان واژه زیستهاند و هنوز نیز کتابخوانی برایشان عادتی روزانه و ضروری است. ایشان گاه در یک روز چندین ساعت را صرف مطالعه متون تاریخی، رمانهای داخلی و خارجی، خاطرات سیاستمداران، پژوهشهای علوم انسانی و آثار راهبردی میکنند؛ و همین «کتابخوان حرفهای بودن» است که به تقریظهای ایشان عمق و هویت و اعتباری مضاعف میبخشد، زیرا هر تقریظ از دل خوانشی دقیق، حوصلهمند و ژرف میآید؛ خوانشی که به عنوان یک عمل فرهنگی آگاهانه، در تراز و اعتبار کتاب اثرگذار است. جالب آنکه یکی از تقریظهای اخیرالانتشار ایشان بر کتاب، در آذرماه ۱۴٠۱ و دقیقاً در بحبوحه هجمه و جنگ ترکیبی و همهجانبه دشمن در به آشوبکشیدن فضای داخلی کشور و هدف قرار دادن انقلاب، نگارش یافتهاست؛ مسئلهای که اهتمام رهبری به عادت ترکناپذیر کتابخوانی را بیشتر مورد توجه قرار میدهد.
سالهای اخیر نشان داده که این تقریظها تنها یک ستایش ادبی نیست، بلکه یک سیاست فرهنگی است. تجربه بازار نشر به خوبی گواهی میدهد که هر کتابی که منتظر تقریظ رهبری نشسته یا موفق به دریافت آن شده، ناگهان از محدوده خوانندگان خاص بیرون میآید و در میان عموم مردم مطرح میشود. شمارگان کتاب بالا میرود، نسل جوان به سمت آن میرود، گفتوگوی عمومی حول موضوع شکل میگیرد و گاه حتی روایتهای تازهتری از دل همان کتابها پدید میآید. این یعنی تقریظها نوعی «سیاستگذاری نرم» در ساحت فرهنگند؛ راهی برای هدایت ذائقه مطالعاتی جامعه به سوی متونی که حامل هویت، تجربه و حافظه تاریخیاند.
نکته مهم و کمتر گفتهشده آن است که بیش از دو سوم تقریظهای منتشرشده، بر کتابهای نویسندگان زن نوشته شدهاست؛ مسئلهای که خود حکایت از توجه رهبری به نقش زنان در روایتگری تاریخ، ادبیات مقاومت، خاطرهنویسی و مستندسازی اجتماعی دارد. بسیاری از مشهورترین کتابهایی که در سالهای اخیر در فضای عمومی پیچیده و به عرصه گفتوگوی ملی تبدیل شدهاند، از خاطرات همسران شهدا تا روایتهای زنان از جنگ و تبعید و رنج، و بخصوص تقریظهای منتشره اخیر، با تقریظ ایشان جان بیشتری گرفتند و در نگاه جامعه به «صدای زنانه تاریخ» اعتماد و توجه افزونی ایجاد کردند. این رفتار فرهنگی، علاوه بر تکریم نقش زنان نویسنده، در ساختن حافظه جمعی نیز نقشی بنیادین داشته و به نوعی بازتعریف سهم زنان در روایت رسمی و مردمی تاریخ ایران منجر شدهاست.
تقریظنویسی رهبری، در چشماندازی وسیعتر، تلاشی است برای آنکه کتاب دوباره به متن زندگی انسان ایرانی بازگردد. این اقدام نه از راه بخشنامه و اجبار و اقدامات ظاهری، بلکه از طریق ایجاد جاذبه معرفتی صورت میگیرد؛ یعنی با انتخاب دقیق کتابها، با تأکید بر ارزش روایت، با برجسته کردن تجربههای انسانی و اخلاقی نهفته در هر کتاب.
در این میان، یادآوری فراز پرمعنای کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام که «النّاسُ بِأُمَرائِهِم أَشبَهُ مِن آبائِهِم» مفید به نظر میرسد؛ آنجا که میفرماید مردم در سلوک و خلقیات و سبکزندگی، بیش از آنکه به پدران خویش شبیه باشند، به پیشوایان و صاحبان امر شبیه میشوند. اهتمام رهبر انقلاب به کتابخوانی و قرار گرفتن مطالعه در برنامه روزانه، انس عالمانه و دائمی با مطالعه و این سنت پسندیده تقریظنویسی بر آثار فکری و روایی، چیزی فراتر از یک توصیه فرهنگی است. این رفتار، خود «الگوسازی در مقام عمل» است؛ دعوتی عملی به کتاب و قلم، که اثرش در جان جامعه بسی ماندگارتر از هر دستور و شعار مینشیند.