کد خبر: 1326228
تاریخ انتشار: ۰۸ آبان ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۵
روایت ترامپ از درگیری کوچک در هیروشیما و ناکازاکی! سفر اخیر دونالد ترامپ به شرق آسیا، پرده از نگاه خطرناک و ضدبشری ساختار سیاسی آمریکا برداشت؛ جایی‌که او بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی را «درگیری کوچک» خواند. این تعبیر، نه اشتباه زبانی، بلکه بازتاب تفکری است که جنایت را ابزار سیاست می‌داند و سلطه را به‌جای دوستی می‌نشاند.

 اظهارات ترامپ در ژاپن، در ظاهر ناظر بر روابط دوستانه آمریکا و ژاپن بود، اما در واقع نوعی تطهیر فاجعه‌ای بود که هنوز سایه‌اش بر نسل‌های ژاپنی سنگینی می‌کند. دو بمب اتمی، بیش از دویست هزار انسان را در دم سوزاند و هزاران نفر دیگر را تا دهه‌ها با رنج‌های ژنتیکی و روانی درگیر ساخت. ترامپ این جنایت را «درگیری کوچک» می‌نامد، بی‌آن‌که از مسئولیت اخلاقی، انسانی و حقوقی کشورش سخن بگوید. او حتی قانون اساسی تحمیلی به ژاپن و حضور نظامیان آمریکایی را افتخار می‌داند، در حالی که این حضور، یادگار اشغال و تحقیر است. چنین رویکردی نشان می‌دهد که از نگاه ترامپ، تسلیم ژاپن نه نتیجه فاجعه انسانی، بلکه «الگوی موفق کنترل یک ملت» است. در واقع، او از هیروشیما درس انسانیت نگرفت، بلکه آن را نمونه‌ای برای مدیریت از مسیر ارعاب و نابودی می‌بیند.

کارنامه‌ای که با خون نوشته شد

ترامپ وارث ساختار جنایت‌محور آمریکاست؛ ساختاری که دروغ را به نام آزادی و جنگ را به نام دموکراسی صادر می‌کند. از نسل‌کشی بومیان آمریکا و کشتار ویتنام تا حمایت از صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران، اشغال عراق و افغانستان، تخریب لیبی و سوریه، و حمایت مستمر از نسل‌کشی صهیونیست‌ها در فلسطین؛ همه نشان از استمرار یک تفکر دارد: امنیت آمریکا در ناامنی دیگران. جنگ‌افروزی، تروریسم اقتصادی، و تأسیس گروه‌های افراطی، چون داعش بخشی از ابزار‌های این تفکر است. چنان‌که امروز میلیون‌ها نفر قربانی سیاست‌هایی‌اند که پشت نقاب حقوق بشر پنهان شده‌اند. ساختار سیاسی آمریکا از زمان پیدایشش، بر ایدئولوژی برتری‌طلبی نژادی و حذف رقبا استوار بوده و ترامپ تنها بیان صریح این روحیه است. او همان زبان بی‌پرده امپراتوری است که در سایه لبخند‌های دیپلماتیک، ویرانی به بار می‌آورد. تداوم این سیاست‌ها در قرن بیست‌ویکم نشان می‌دهد که جهان هنوز با همان منطق استعمار کلاسیک، اما در لباسی مدرن روبه‌رو است.

صلح از مسیر جنگ و دروغ

ترامپ خود را پیام‌آور صلح می‌خواند، اما کارنامه‌اش انباشته از خون و بی‌ثباتی است. از اوکراین تا خاورمیانه، از حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران تا حمایت از کشتار مردم غزه، او و ساختار قدرتی که نمایندگی می‌کند، صلح را تنها در سایه سلطه معنا می‌کنند. ادعای او مبنی بر «توافق‌های صلح» چیزی جز معامله بر سر خون ملت‌ها نیست. او با بی‌اهمیت دانستن جان انسان‌ها و بهره‌برداری مالی خانواده‌اش از جنگ‌ها، چهره عریان سرمایه‌داری جنگ‌محور آمریکا را آشکار می‌کند؛ تفکری که حتی اکنون به دنبال صدور بحران به آمریکای لاتین است. این در حالی است که سیاست‌های نظامی او عملاً روند گفت‌و‌گو‌های بین‌المللی را تخریب کرده و بی‌اعتمادی جهانی نسبت به نهاد‌های غرب‌محور را تشدید نموده است. بی‌اعتنایی ترامپ به اصول حقوق بشر، موجب عادی‌سازی خشونت و تضعیف ارزش‌های انسانی در سطح بین‌المللی شده است. او نه تنها صلح را به ابتذال کشاند، بلکه جنگ را به کالایی سودآور برای طبقه حاکم آمریکایی بدل کرد.

ضرورت نظم نوین چندجانبه‌گرا

به گزارش نورنیوز، در برابر چنین تفکری، جامعه جهانی دیگر نمی‌تواند به نهاد‌های ناکارآمد بین‌المللی دل ببندد. تجربه نشان داده که ساختار فعلی جهان، در برابر جنایت‌های آمریکا و متحدانش یا سکوت کرده یا همدست بوده است. شکل‌گیری نظمی نو بر پایه چندجانبه‌گرایی و تکیه ملت‌ها بر قدرت ملی، امروز ضرورتی حیاتی است. کشور‌هایی که به انسجام داخلی و توان دفاعی خود متکی شدند، همچون مقاومت ایران در جنگ ۱۲ روزه، توانستند سلطه‌طلبان را وادار به عقب‌نشینی کنند. در جهانی که «درگیری کوچک» از نگاه ترامپ همان نسل‌کشی اتمی است، قدرت تنها زبان بازدارندگی در برابر امپراتوری دروغ و خون است. استمرار این مسیر، نیازمند همگرایی کشور‌های مستقل و احیای نهاد‌های منطقه‌ای است که قادر به مهار سیاست‌های تهاجمی واشنگتن باشند. تنها با ایجاد توازن قدرت واقعی است که می‌توان مانع تکرار فجایعی شد که از هیروشیما آغاز و امروز در غزه و دونباس ادامه یافته است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار