مهاجمی که در تیمی ضعیف از سوپرلیگ ترکیه، نصف و نیمه بازی میکند، چطور میتوانست دوای درد پرسپولیس باشد؟ آیا او که در سرزمیناش چنین آماری را به ثبت رسانده، قادر بود در لیگ ایران به فرشته نجات پرسپولیس تبدیل شود؟ اینها سوالهایی است بیپاسخ؛ قضاوت با خودِ شما. جوان آنلاین: در اینکه مربیگری سلیقهای است، هیچ شکی وجود ندارد. این جمله، به هیچوجه کلیشهای نیست و در فوتبال جهان بارها نمونههایش را دیدهایم. به عنوان نمونه در تیمهای معتبری که یک سرمربی به بازیکنی اعتقاد نداشت و حتی با وجود فشار افکار عمومی نظرش تغییر نکرد.
به گزارش ایرنا، به کرات دیدهایم که یک سرمربی به دلایل مختلف، نام ستارهای را از لیست خود خط زده و از او هرگز استفاده نکرده است. مانند اتفاقاتی که در دوران مربیگری امه ژاکه در تیم ملی فرانسه رخ داد. ژاکه از جنجالآفرینی احتمالی اریک کانتونا هراس داشت و او را به تیم ملی دعوت نمیکرد. زمانی هم که کانتونا در لیگ برتر آن لگد به یاد ماندنی را به یکی از تماشاگران تیم حریف زد، دیگر ژاکه مطمئن شد جای کانتونا در تیم ملی فرانسه نیست.
چنین سرنوشتی را دیوید ژینولا هم تجربه کرد. هافبک چپ و نفوذی تاتنهام که هر چقدر تلاش کرد نتوانست اعتماد امه ژاکه را به خود جلب کند. سرمربی تیم ملی فرانسه که عنوان قهرمانی جام جهانی ۱۹۹۸ را کسب کرد، اعتقادی به ژینولا نداشت و به جای او از بازیکنانی نظیر برنارد دیومده، روبرت پیرس و بعدها سیلوین ویلتورد استفاده میکرد.
از این دست اتفاقات در فوتبال ایران نیز بارها رخ داده. نمونه بارز و اصلی آن، ماجرای شجاع خلیلزاده و دوری طولانیمدت او از تیم ملی است. مدافعی که بهترین دوران فوتبال خود را بهدلیل عدم اعتمادِ کارلوس کیروش از دست داد. خلیلزاده بعدها و با حضور دراگان اسکوچیچ و امیر قلعهنویی به مدافع ثابت تیم ملی بدل شد و حالا هم امیدوار است بازی در جام جهانی ۲۰۲۶ را تجربه کند.
خلیلزاده بعد از پایان همکاری فدراسیون فوتبال با کارلوس کیروش و از زمانِ روی کار آمدنِ امیر قلعهنویی تبدیل به مدافع ثابت تیم ملی شده است.
بیاحترامی به سلیقه سرمربی، آنهم در فوتبال حرفهای جای دفاعی باقی نمیگذارد. بهخصوص که اگر بازیکن و افکار عمومی و رسانهها مطمئن باشند که سرمربی، تنها به دلایل فنی و اعتقادات تاکتیکی خود قلم قرمز روی نام آن بازیکن کشیده است.
اینها مقدمهای بود برای انتقاد از «سردار دورسون». مهاجمی که فصل قبل و با تصمیم اسماعیل کارتال راهی پرسپولیس شد و حدود نیمفصل پیراهن این تیم را پوشید. دورسون در مدتی که در عضویت پرسپولیس بود، ۱۵ بار در رقابتهای مختلف به میدان رفت و ۵ گل به ثمر رساند.
آمار دورسون، نه ضعیف است و نه عالی. او عملکرد متوسطی را از خود به نمایش گذاشت و البته آن مهاجمی هم نشان نداد که پرسپولیس چنین هزینهای را برای جذبش متحمل شده بود. او به عنوان یک بازیکن متوسط، فصل را به پایان رساند و البته در نقل و انتقالات تابستانی نیز بارها ساز جدایی را کوک کرد و از بازگشت به ترکیه پرده برداشت.
اینکه دقیقاً چه صحبتهایی میان وحید هاشمیان و سردار دورسون رد و بدل شده، خیلی مهم نیست. نکتهی پراهمیت آن جایی است که هاشمیان میگوید: «به دورسون گفتم برای آیندهات با باشگاه صحبت کن. او در جواب گفت ببین خودت تا چند هفته سرمربی پرسپولیس میمانی.»
باز هم تکرار میکنیم؛ نه طرفِ وحید هاشمیان را میگیریم و نه به طور کامل، توضیحات او را درباره این مکالمه میپذیریم. هر چه بوده، سلیقه هاشمیان بوده و او از ادامه همکاری با سردار دورسون اعلام بینیازی کرده. اتفاقی که در تمام دنیا رخ میدهد و سرمربی به دلیل اینکه اعتقادی به یک بازیکن ندارد، او را در لیست مازاد قرار میدهد.
دورسون که سالها در فوتبال حرفهای حضور داشته و سابقه بازی در بوندسلیگا و سوپرلیگ ترکیه را دارد، با این تصمیمات بهتر از هر بازیکن دیگری آشناست. دورسون دقیقاً در کجای تاریخ باشگاه پرسپولیس قرار دارد که از سرمربی این تیم انتقاد میکند؟ آیا او به جز نیمفصل بازی و ارائه عملکردی متوسط، دستاورد دیگری داشته است؟ او که مدام از بازگشت صحبت میکند، این فصل و برای کوجالیاسپور در سوپرلیگ ترکیه، ۵ بار بازی کرده، تنها یک گل زده و روی هم ۲۰۳ دقیقه در زمین حضور داشته. عملکردی ضعیف از یک مهاجم مدعی.
نکته مهم دیگر، سه کارت زردی است که دورسون در طولِ تنها ۵ بازی دریافت کرده. مهاجمی که نشان میدهد تا چه حد عصبی است و همین موضوع میتواند توجیه دیگری برای اتخاذِ تصمیم هاشمیان در ابتدای فصل باشد. دورسون در آخرین بازی کوجالیاسپور در لیست قرار نگرفته و در دو دیدار اخیری هم که به میدان رفته، تنها ۵ دقیقه فرصت عرضاندام بهدست آورده است.
مهاجمی که در تیمی ضعیف از سوپرلیگ ترکیه، نصف و نیمه بازی میکند، چطور میتوانست دوای درد پرسپولیس باشد؟ آیا او که در سرزمیناش چنین آماری را به ثبت رسانده، قادر بود در لیگ ایران به فرشته نجات پرسپولیس تبدیل شود؟ اینها سوالهایی است بیپاسخ؛ قضاوت با خودِ شما.