جوان آنلاین به نقل از سوره سینما، هر هفته چهرههایی از دل سینما، موسیقی و هنر سر برمیآورند که با حضورشان جریان خبری هفته را شکل میدهند. این هفته، روایت ما به سراغ پنج چهرهای میرود که هر کدام با اتفاقی خاص در صدر اخبار قرار گرفتند؛ از بدرقه باشکوه خالق «ناخدا خورشید» تا حضور مدیری تازهنفس در جشنواره فیلم کوتاه و بازیگری که با گریم متفاوتش خبرساز شد و بازیگرانی که تجربههای خاصشان در کانون توجه قرار گرفتت.
ناصر تقوایی؛ مردی که حتی مرگش را هم کارگردانی کرد
خاموشی ناصر تقوایی، خالق «ناخدا خورشید»، سینمای ایران را در بهتی غمآلود فرو برد؛ مرگی که مثل آثارش، روایت متفاوتی داشت. این بار، اما کارگردان بزرگ و مؤلف سینمای ایران، آخرین صحنه زندگیاش را خودش نوشته بود. وصیت کرد سیاه نپوشند، غم نخورند و با لباس سفید بدرقهاش کنند و آنچه رخ داد، نه مراسمی ساده، بلکه آیینی فرهنگی و هنری بود؛ با سنج و دمام جنوبی و نوای محسن شریفیان، که بدرقهای در شأن مردی از آبادان بود.
خانه سینما پر بود از چهرههایی که با سکوت و احترام آمده بودند؛ بدون سخنرانی، تنها با صدای خود تقوایی که از بلندگو پخش میشد: «سینما واقعیتر از زندگی است.» صدایی که انگار هنوز دارد نقد میکند، هشدار میدهد و زندگی میبخشد.
ناصر تقوایی، نویسنده و فیلمسازی بود که سینما را از دل ادبیات بیرون کشید. از «آرامش در حضور دیگران» تا «ای ایران» و «ناخدا خورشید»، او زبان تازهای به تصویر بخشید؛ سینمایی که ریشه در خاک جنوب داشت، اما جهانی میدید. آخرین فیلمش «کاغذ بیخط» بیستوچهار سال پیش ساخته شد، اما تأثیرش هنوز زنده است. تقوایی بعد از آن سکوت کرد، نه از کمبود سوژه، بلکه از سر استقلال. خودش گفته بود: «اگر باید برای فیلم اجازه بگیرم، دیگر نمیسازم.»
او سینما را برای صداقت میخواست، نه شهرت. برای همین هیچوقت به جشنوارههای خارجی پناه نبرد تا با نام ایران معامله نکند. حتی در خاموشیاش، آیین بدرقهاش تبدیل به نمادی از عشق به میهن شد. پخش سرود «ای ایران» در تشییعش، وداعی بود میان مردم و مردی که سینما را با تعهد و اصالت معنا کرد.
خالق «داییجان ناپلئون» و «ناخدا خورشید» رفت، اما میراثش، نه در قاب فیلمها، بلکه در حافظه جمعی هنرمندان مانده است؛ کارگردانی که تا آخرین پلان زندگیاش، به روایت وفادار ماند.
بهروز شعیبی؛ از مقابل دوربین تا پشت میز دبیری
این روزها کمتر فیلمسازی را میبینیم که از پشت دوربین به پشت میز مدیریت برود، اما بهروز شعیبی امسال این مسیر را تجربه کرد. بازیگر نقش «سلمان» در «آژانس شیشهای»، حالا در قامت دبیر چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران و مدیر انجمن سینمای جوانان، در مرکز توجه ایستاده است. هفته گذشته، نشست رسانهای جشنواره با حضور او برگزار شد و فضای متفاوتی داشت؛ صمیمی، صادقانه و البته پر از چالش.
شعیبی با آرامش و حوصله پاسخ خبرنگاران را داد، اما برخی پاسخهایش سوژه شد؛ از جمله وقتی گفت: «برنامه نمایش فیلمها را طوری چیدهایم که به ترافیک نخورید!» جملهای که فضای نشست را نرمتر کرد، اما از ضعف اجرایی احتمالی هم خبر میداد. با اینحال، صداقت و لحن صمیمیاش باعث شد خبرنگاران برخلاف معمول، با لطافت بیشتری از او سؤال بپرسند؛ گویی میان مدیر و فیلمساز، هنوز خطی از اعتماد وجود دارد.
مسیر هنری شعیبی پیش از این نیز با موفقیت همراه بوده؛ از «دهلیز» که جای پای او را در سینما محکم کرد، تا «دارکوب» و «سیانور» و «بدون قرار قبلی» که نشان داد درام انسانی را خوب میشناسد. حالا او بهعنوان مدیری از جنس سینماگران، امید تازهای برای نسل فیلمسازان جوان بهوجود آورده است؛ مدیری که نگاهش از قاب تصویر آمده، نه از صندلی سیاست.
بااینحال، چالش بزرگ پیش روی اوست؛ برگزاری جشنوارهای که عنوان بینالمللی و اعتبار اسکارکوالیفای دارد، آزمونی برای تثبیت جایگاهش در مقام مدیر فرهنگی است. اگر شعیبی بتواند میان نظم مدیریتی و نگاه هنرمندانهاش تعادل برقرار کند، شاید الگوی تازهای در سینمای ایران شکل بگیرد: فیلمسازی که نه پشت میز خشک میشود و نه پشت دوربین منزوی. او هنوز همان سینماگری است که باور دارد راه گفتوگو با مردم، از تصویر میگذرد، حتی اگر این بار، صحنهاش سالنهای جشنواره باشد نه صحنه فیلم.
الناز شاکردوست؛ گریمی که گریم نبود!
الناز شاکردوست این روزها دوباره با ویدیوهای بازیاش با گریم جدید در فضای مجازی وایرال شد؛ این بار نه فقط بهخاطر اکران «گوزنهای اتوبان»، بلکه بهسبب گریم جنجالیاش در فیلم تازه هاتف علیمردانی، «کجپیله». تصویری از او با چهرهای مردانه در تیزری که بهسرعت وایرال شد، موجی از واکنشها را بهدنبال داشت؛ از تحسین شجاعتش تا بحث درباره ممیزی و مرزهای جنسیتی در سینمای ایران.
شاکردوست در «کجپیله» دو نقش متفاوت را بازی میکند؛ زن و مرد. همین انتخاب، یادآور جسارتی است که او در سالهای اخیر در نقشآفرینیهایش نشان داده است. علیرغم توضیح تهیهکننده درباره تفاوت نسخه نهایی با تیزر، بهنظر میرسد این تصویر دقیقاً همان چیزی بود که فیلم میخواست: شکستن عادت تماشا و جذب دوباره مخاطب برای دیدن فیلم در سینماها.
در کنار این، فیلم دیگر او، «گوزنهای اتوبان»، نیز روی پرده است و اجرای قویاش در نقش «صبا» تحسین بسیاری را برانگیخته. شاکردوست حالا مسیر متفاوتی نسبت به دهه ۸۰ طی میکند؛ زمانی که با کمدیهای عامهپسند شناخته میشد، اما امروز با آثاری، چون «شبی که ماه کامل شد»، «تیتی»، «ابلق» و «بیبدن»، تبدیل به یکی از بازیگران تراز اول سینمای جدی ایران شده است.
شاکردوست بازیگری است که هم به ریسک علاقه دارد، هم به دیدهشدن، اما ترکیب این دو در او تبدیل به امضا شده است. از اکرانهای مردمی که همیشه پرحاشیهاند تا انتخاب نقشهای غیرمتعارف، او میداند چگونه میان محبوبیت و جسارت تعادل برقرار کند.
اکنون همه نگاهها به «کجپیله» دوخته شده؛ آیا الناز شاکردوست میتواند پس از موفقیتهای درام، بعد از کمدی «مطرب» در یک کمدی اجتماعی دیگر نیز موفق ظاهر شود؟
سحر دولتشاهی؛ بازگشت باشکوه به صحنه
از آن دست بازیگرانی است که معمولا فعالیتهایش زیر ذرهبین است، بهخصوص بعد از حضور درخشان و تأثیرگذارش در سریالهای «قورباغه» و «افعی تهران» که باردیگر او را به قلهای از شهرت و محبوبیت رساند و در ادامه با «داریوش» جایگاهش در میان بازیگران موفق شبکه خانگی تثبیت شد.
سحر دولتشاهی، اما این روزها نه بهواسطه حضور در مقابل دوربین که بهدلیل یک بازگشت باشکوه به صحنه در کانون توجه قرار دارد. او پس از هفت سال دوری از صحنه تئاتر با نمایش «رامسس دوم» به کارگردانی رضا گوران در تئاترشهر روی صحنه رفته است و همین حضور، استقبالی ویژه از این نمایش را هم رقم زده است. «رامسس دوم» نوشته سباستین تیری، کمدی سیاهی است با فضایی پرتعلیق و طنزآلود که مرز میان واقعیت و توهم را به چالش میکشد.
دولتشاهی در این نمایش در کنار بازیگرانی همچون علی شادمان و سعید چنگیزیان ایفای نقش میکند و بریده ویدئوهای مربوط به پس از اجرای آنها و بازخوردی که از شوروحال مخاطبان دریافت میکنند، این هفته در شبکههای اجتماعی همرسانی شد و موردتوجه قرار گرفت.
در کنار این تجربه تئاتری، سحر دولتشاهی همین هفته ایفای نقش در فیلم متفاوت سروش صحت را هم به پایان رساند. پایان فیلمبرداری «استخر» گمانهها درباره احتمال رونمایی این فیلم پرستاره در جشنواره فجر پیش رو را قوت بخشیده و باید دید دولتشاهی در ترکیب بازیگران کمدی این فیلم، چه عملکردی خواهد داشت؟
مهدی زمینپرداز؛ چالش مرموز بودن!
اولینبار در جایگاه یک بازیگر گمنام در مقابل دوربین محمدحسین مهدویان ایفای نقش کرد و با شمایل شهید حسن باقری تصویرش در حافظهها ثبت شد. «آخرین روزهای زمستان» تجربهای متفاوت برای همه عواملش بود و نقطه آغازی برای شهرت مهدی زمینپرداز که پس از سالها تجربه تئاتری، حالا ایفاگر نقش یک قهرمان در مقابل دوربین شده بود.
زمینپرداز از همراهان مهدویان در تجربههای بعدی هم بود و یکی از نقشآفرینیهای شاخص او مربوط به فیلم «لاتاری» بود، فیلمی که او در آن نقش سرکرده یک گروه مخوف قاچاق دختران ایرانی به دبی را ایفا میکرد.
اما آنچه در هفته اخیر باردیگر این بازیگر جوان را در کانون توجه قرار داده است، ایفای یک نقش منفی دیگر در سریال تلویزیونی «الگوریتم» است. تازهترین سریال پلیسی تلویزیون که بیژن میرباقری آن را کارگردانی کرده و تا به اینجا و در همین چند قسمت ابتدایی بهخوبی مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است.
زمینپرداز در این سریال یکی از مهمترین مهرهها در قطب منفی داستان است که حضوری مرموز و کنجکاویبرانگیز در روایت دارد و بیراه نیست اگر بخشی از تعلیق و جذابیت داستان سریال را مربوط به کاراکتر و شمایل او بدانیم. باید دید در ادامه داستان او چگونه به دام میافتد و تا کجا شاهد ذکاوت و تیزهوشی او در مواجهه با نیروهای پلیس خواهیم بود.