کد خبر: 1320965
تاریخ انتشار: ۰۹ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۳
نقدی فرهنگی بر یادداشت سیاسی روزنامه هم‌میهن بمناسبت هفته دفاع مقدس
دفاع مقدس ایرانیان و چالش ذهنیت‌های به اشتباه مفروض شده روزنامه هم‌میهن روز ۳شنبه اول مهر ۱۴۰۴ متأثر از حال و هوای هر ساله این روز‌های کشور که مقارن با هفته گرامیداشت دفاع مقدس ۸ ساله‌مان، و از سویی همزمان با حضور و سخنرانی رئیس جمهوری‌اسلامی‌مان در گردهمایی رؤسای کشور‌های جهان در مجمع عمومی سازمان ملل به میزبانی آمریکا است
جواد فرحزادی

روزنامه هم‌میهن روز ۳شنبه اول مهر ۱۴۰۴ متأثر از حال و هوای هر ساله این روز‌های کشور که مقارن با هفته گرامیداشت دفاع مقدس ۸ ساله‌مان، و از سویی همزمان با حضور و سخنرانی رئیس جمهوری‌اسلامی‌مان در گردهمایی رؤسای کشور‌های جهان در مجمع عمومی سازمان ملل به میزبانی آمریکا است، و امسال با جنگ تحمیلی دوم و دفاع مقدس ۱۲ روزه ملت ایران و اقدامات و موضع گیری‌های خصمانه محور آمریکایی-اروپایی-صهیونیستی مواجه شده، موضوع گرامیداشت هفته دفاع مقدس را خمیرمایه یادداشت و تیتر یک صفحه اول خود قرار داده است.
یادداشتی که با تیتر بزرگ «تکرار هاشمی؟» و زیر تیتر «درباره مسعود پزشکیان و مسئولیتی تاریخی که بر دوش دارد» تنظیم، و در کنار عکس تمام صفحه سیاه و سفید شده‌ای از مرحوم آقای هاشمی در کنار امام خمینی (ره) که تداعی کننده روز‌های تاریخی و سرنوشت ساز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و دوران فرماندهی جنگ آقای هاشمی است، منتشر شده است. عکسی که در آن آقای هاشمی با برگه‌ای که به حضرت امام (ره) نشان می‌دهد و توجه ایشان را به خود جلب کرده، گویی دارد واقعیت‌ها یا سیاست‌هایی را به ایشان توضیح داده و به نوعی توجیه و تفهیم می‌کند.
لب مطلب چیدمان این عکس خاص، در کنار آن تیتر و زیر تیتر، و محتوا و تحلیلی که با توجه به خاستگاه خاص فکری و سیاسی نگارنده و سوگیری هدفمندی که از روزنامه مذکور درباره موضوعات مرتبط با حکمرانی سراغ داریم، بر اساس «مفروضات تاریخی که از دفاع مقدس برای خود فرض کرده» در متن ارائه داده، این است که: همان طور که آقای هاشمی در جنگ تحمیلی قبلی، (به زعم نگارنده) این مسئولیت تاریخی را به انجام رسانده که رهبر قبلی را نسبت به آنچه که به صلاح ایران بوده و باید انجام می‌داده توجیه کند، اکنون نیز آقای پزشکیان -طبق همین قرائت تمثیلی و نمادین از تاریخ دفاع مقدس گذشته- در دفاع مقدس ۱۲ روزه اخیر نیز می‌بایست به جای مرحوم آقای هاشمی، با رهبر فعلی همان کند که به زعم اردوگاه سیاسی این روزنامه، مرحوم آقای هاشمی با رهبر قبلی کرده است. گویی که این رهبران الهی انقلاب بودند که اشتباهی فکر می‌کردند دنیای امروز، دنیای گفتمان است و نه موشک! و این آقای هاشمیِ نمادین بود که پیش بینی جنگ تحمیلی اخیر آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها و کشتار هزاران زن و مرد و کودک و دانشمند و سردار و سرباز ایرانی و حتی سوء قصد به جان شخص رئیس جمهور و دیگر سران کشور در قلب تهران، و بازدارندگی راهبرد «موشک جواب موشک» را به مقام معظم رهبری متذکر شده بود و نگذاشته بود صنعت موشکی کشور تعطیل شده، و مردم ایران مقابل سگ هار جدید رژیم امریکا (که قبلاً صدام بود و امروز نتانیاهو) بی پناه شوند!
حال آنکه در شرایط و سفر اخیر، رئیس جمهورمان در حالی در مجمع عمومی سازمان ملل شرکت و با رؤسای کشور‌ها ملاقات کرده که از تاریخ آخرین تجاوز مستقیم نظامی آمریکا به کشورمان و بمباران مراکز قوت و قدرت و غرور ملی مان بیش از صد روزه نگذشته؛ و در این مدت نه تنها هیچ محکومیت و اقدامی برای تنبیه متجاوز و جبران و التیام خون‌های به ناحق ریخته شده، در سطح بین الملل انجام نشده بلکه در همین ایام از طریق وضع تحریم‌ها و تهدید‌های مجدد، خصومت‌بارترین و غیرانسانی‌ترین اقدام‌ها علیه مردم و کشور ایران از سوی شرکای اروپاییِ امریکا و اسراییل و همین سازمان ملل انجام گرفته است. تحریم‌هایی که آثار مخرب آن بر همه شئون زندگی مردم مقاوم ما از جمله اقتصاد، معیشت و سلامت بر کسی غیر از مرفهان بی درد و دلباختگان یا وابستگان به غرب پوشیده نیست؛ و روزنامه همان روز هم میهن هم، ما بقی صفحه اول خود را به یادداشت دیگری با همین موضوع، با عنوان «تحریم علیه سلامت» اختصاص داده است؛ و اتفاقاً خیلی جای سوال است که چرا امثال این روزنامه‌ها و تفکر‌های خاص، هیچ گاه در دفاع از مردم خود به وضع‌کننده تحریم‌ها و مذمت این رفتار غیرانسانی و جنایت‌بار آنان اشاره‌ای نمی‌کنند؟!
همان طور که در عنوان یادداشت پیش رو آمده، در اینجا قصد چندانی بر نقد و تحلیل سیاسی یادداشت مذکور نداریم. لکن تأمل و توجه به سوال فوق و موضوعاتی از این جنس، همان چیزی است که بیشتر مایل به پرداختن به آن هستیم.

از نظر نگارنده، اینکه یادداشت روزنامه فوق و تفکر خاص سیاسی حاکم بر آن، از این طریق قصد تئوریزه یا دیکته کردن چه نسخۀ راهبردی و راهکنشی را به لحاظ سیاسی برای رئیس جمهور و مردم و نظام دارد، اهمیت کمتری نسبت به ریشه‌های اطلاعات و تحلیل‌های غلطی که این دست یادداشت‌ها ارائه می‌دهند دارد. این ریشه‌ها دقیقاً به همان «مفروضات تاریخی فرض شده و نوع نگاهِ اختیار شده به وقایع دفاع مقدس» که بالاتر اشاره شد برمی‌گردد؛ و در ادامه قصد داریم بیشتر به آنها بپردازیم. در واقع بحث و نقدی داشته باشیم بر بعضی ذهنیت‌ها و برداشت‌های سطحی و غیر دقیق از تاریخ و واقعیت‌های دفاع مقدس که برخی از آنها را مستقیماً می‌توان در یادداشت مزبور روزنامه هم‌میهن مشاهده کرد و برخی را در لایه‌های زیرین و مفروضاتی که در واقع خمیرمایه برخی تحلیل‌های انحرافی شده و می‌شود یافت. ذهنیت‌ها و برداشت‌های ناصوابی که اگر مفروض قطعی افکار عمومی شد و به درستی در جامعه و برای قلم به دستان یا سیاسیون‌مان تبیین نشد، همواره باید شاهد رخداد چنین خطا‌های شناختی و راهبردی و پیامد‌های کوچک و بزرگ آن طی امروز و سالیان و قرن‌های آینده باشیم.
یکی از ذهنیت‌های غلط درباره وقایع دفاع مقدس که نویسنده یادداشت مزبور نیز دچار آن بوده، موضوع زمان و نحوه پایان جنگ و فاتح آن است. نویسنده بر مبنای ذهنیت مشوش خود در این باره، در ضمن یادداشت خود، از بزرگداشت روز‌های آغازین جنگ تحمیلی (یعنی هفته اول مهر) که به طور نمادین در جای جای کشور و رسانه‌های رسمی و غیر رسمی برای یادآوری، پاسداشت و ترویج همه آن دستاورد‌ها و ارزش‌هایی که در دفاع مقدس اتفاق افتاده برگزار می‌شود، انتقاد می‌کند؛ و پیرو همین برداشت‌های غلط، علت آن را به موضوعات دیگری مرتبط می‌کند؛ و در بخش‌هایی دچار تناقض گویی شده و می‌نویسد: «رسم غالب چنین است که چنانچه جنگی با پیروزی یا صلح به پایان رسیده باشد، آن روز را جشن بگیرند. چون جنگ ایران و عراق در پی ۹۴ ماه با آتش بس و نه پیروزی علنی یکی از طرفین به اتمام رسید و ...، طبعا امکان برگزاری جشن و سرور در ۲۷ تیرماه هر سال منتفی شده»؛ در واقع این نویسنده هم میهن بدون بیان تفاوت صلح و آتش بس از نگاه خود، در حالی پیروزی علنی ایران در دفاع مقدس هشت ساله را صرفاً به دلیل تحقق «آتش بس» و نه مثلاً رسیدن نیرو‌های ایرانی به کاخ صدام زیر سوال می‌برد که در تناقض با جمله قبلی خود، جشن گرفتن جنگی که با «صلح» به پایان رسیده را معادل جشن و پیروزی می‌داند! و احتمالاً، چون متوجه تناقض و بی ربطی دلیل عنوان کرده اش شده، سعی می‌کند با این جمله که: «در نهایت صدام به سبب خبط و خطا در عرصه‌ای دیگر حذف شد»، ذهنیت عدم پیروزی ایران در دفاع مقدس را تائید کند. یا در بخش دیگری می‌گوید: «چون ... رهبر فقید انقلاب تعبیر نوشیدن جام زهر را در قبول آن به رغم سال‌ها شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» یا «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم» به کار بردند، طبعاً امکان برگزاری جشن و سرور در ۲۷ تیرماه هر سال منتفی شده»! یادداشت نویس هم میهن، در تلاشی گنگ و شاید پلیسی برای اینکه به زعم خود، علل یا نیت‌های مگوی کسانی که مناسبت ۳۱ شهریور را به عنوان آغاز هفته دفاع مقدس انتخاب کرده‌اند، نیت خوانی و فاش کند و گزینه‌های محتمل دیگر را از نگاه آنان مطرح و رد کند، به سراغ مناسبت ۳ خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر هم می‌رود و می‌نویسد: «مناسبت دیگر سالروز بازپس گیری بندر خرمشهر است که هر چند گرامی داشته می‌شود، اما چون جنگ بعد از آن ادامه یافت به عنوان نقطه پایان تلقی نمی‌شود و همه ساله این بحث در می‌گیرد که چرا در آن مقطع تمام نشد و شش سال دیگر ادامه یافت؟».
یک بخش از علت ارائه این نوع تحلیل‌های عجیب، به این ذهنیت خطا بر می‌گردد که انگار از نظر این نویسنده و کسانی که چرایی ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر را مطرح می‌کنند، صدام بعد از شکست فضاحت بارش در عملیات بیت المقدس و تخلیه خرمشهر در سوم خرداد ۶۱ فوراً متوجه خطای خود شده و کلیه نیروهایش را به پشت تمامی ۱۵۰۰ کیلومتر مرز آبی و خاکی خود با ایران منتقل کرده، و نه تنها تصمیم می‌گیرد که دیگر به تجاوزش ادامه ندهد و توافق ۱۹۷۵ الجزایر درباره مرز آبی اروند را که در شروع جنگ پاره کرده بود مجدداً به رسمیت می‌شناسد، بلکه مسئولیت شروع جنگ را نزد نهاد‌های بین المللی پذیرفته و قول داده هزینه تمام خسارت‌هایی که در این ۲ سال به ایران وارد کرده را سریعاً پرداخت می‌کند!
اما بخش دیگر و جدی‌تر علت این نوع تحلیل ها، به عدم تفکر و درک درست از واقعیت‌های مهمی از دفاع مقدس، به خصوص زمان و نحوه پایان جنگ و اینکه چه کس یا کسانی و با چه هدفی آغازگر جنگ بودند بر می‌گردد.

وقتی نوع نگاه به پدیده جنگ، مانند بروز یک سیل یا زلزله یا یک حادثه طبیعیِ بدون مقصر و اجتناب ناپذیر باشد که به هر ترتیب پیش آمده است؛ و حالا ما باید برای مدیریت و کاهش صدمات آن فقط درگیر معلول و ماوقع باشیم و توجهی به روند‌ها و اغراض و انگیزه‌ها و برنامه‌های پشت سر که امکان تکرار و گسترش یا قطع ریشه‌های آن را فراهم می‌کند نکنیم؛ و فقط سعی کنیم آسیب‌هایی که در همین لحظه شاهد هستیم را جبران یا مدیریت کنیم، نتیجه دقیقاً همین تحلیل‌های سطحیِ معوّج درباره موضوعات دفاع مقدس می‌شود. امتداد این نگاه و منطق در مسائل روز هم می‌شود همان مسئله‌ای که بالاتر در همین یادداشت اشاره شد. یعنی پرداختن به موضوع تحریم‌ها از طریق واگویه کردن مستمر و مکرّر مضراتش و ضرورت پایان دادن به آن، بدون آن که بپرسیم خب این تحریم‌ها را چه کسی و چه سیستم ناعادلانه و زیاده خواهی و بر مبنای کدام حقی ایجاد کرده است؟ و بر این اساس با چه روش اصولی می‌شود برای مقابله موثر با آن تلاش کرد؟ 
لذا توجه کردن به اینکه چه کسی آغازکننده جنگ بوده، به عنوان الگویی تحلیلی و منطقی، برای اینکه در دیگر حوادث و موضوعاتی حکمرانی نیز به فاعل و اغراض آن توجه شود از موضوعات اساسی در نوع نگاه و مطالعه مسائا دفاع مقدس است. موضوعی که بسیاری از اوقات در تفکر امثال روزنامه هم میهن شاهد نیستیم و اتفاقاً رهبر انقلاب آن را به عنوان یکی از چند شاخصه اصلی برای نوع مطالعه و روایت دفاع مقدس مطرح می‌کنند.
موضوع دیگر درباره نوع نگاه طرف ایرانی در جنگ تحمیلی، به این جنگ و واقعیت‌های منتج به ادامه و خاتمه آن است که در ادامه مواردی را ناظر به نقد برخی گزاره‌ها و تحلیل‌های یادداشت روزنامه هم میهن با هم مرور می‌کنیم:
برای کشور و مردمان آزاده‌ای که جنگ و زورگویی، بالذات برایش دارای موضوعیت و ارزش نیست، اساساً این تعداد بالای کشته‌ها و حجم بالای خسارات و خرابی در طرف مقابل نیست که نشانه و شاخص تعیین کننده پیروزی یا شکستش باشد. این مرام و منطق مادی گرایان و ملت‌های جنگ پیشه است که دانش، ابزار، انسان، امکانات، منابع و حتی اقتصاد خود را در خدمت متقابل توسعه طلبی تجاوزکارانه و جنگ افروزانه قرار می‌دهند. یا مانند آنچه تاریخ از کشور‌های عمدتاً غربی از جنگ جهانی دوم و قبل و بعد آن تا امروز روایت کرده، هر کدام که زودتر توانست با اجیر کردن نخبگان و استفاده از امکانات بیشتر، به یک تکنولوژی و محصول کشنده‌تر جنگی دست یابد و با استفاده از آن مثلاً صد هزار نفر را در ثانیه با یک بمب از بین ببرد، او را فاتح میدان بدانیم و آن روز را فتح الفتوح! 
پیروزی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، قطعاً با طرف ایرانی بوده، چون هیچ یک از اهداف خصمانه رژیم بعثی عراق و حامیانش، نه ظرف هفت روز ادعایی صدام، بلکه در ۸ سال و بعد از آن هم در «میدان» محقق نشد.
جنگی که در ۳۱ شهریور ۵۹ با خسارت‌ها و تلخی‌های فراوان علیه ایران آغاز شد، از لحظه‌ای که در واکنش به آن، آن «دفاع مقدس» تماشایی شکل گرفت، برای طرف ایرانی پیروزی بود و جالب‌تر آن که این پیروزی تا آخرین ثانیه جنگ و بعد از آن، به سبب استمرار آن روحیه و آمادگی دفاعی، مستمر و کارآمد هم بود؛ لذا حتی اگر صدام فرضاً موفق میشد به بخشی از اهداف خود در این تجاوز وحشیانه برسد، باز هم ۳۱ شهریور تنها به خاطر مبدأ بودن نسبت به شکل گیری آن دفاع همه جانبه و معجزه آسای مردم، دولت، نظامی‌ها و همه اقشار و رده ها، مستحق گرامی داشته شدن بوده و هست؛ چه رسد به آنکه از قضا و به الطاف و نصرت الهی، این دفاع مقدس برکت کرد و کارآمد هم شد و ذره‌ای از تمامیت و حاکمیت ارضی ما به دست بیگانه نیفتاد.
این، دفاع مقدس ایرانی‌ها بود که کاری کرد بعد از ۸ سال جنگِ سختِ فرسایشی، در حالی که قوا و امکانات عراق با حمایت بی مضایقه شرق و غرب چندین برابر شروع جنگ شده بود و قوا و امکانات طرف ایرانی به مراتب کم و مستحیل شده بود (مراجعه به مصاحبه سردار شهید محمد باقری در تشریح شرایط پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران)، این جانی عراق بود که فهمیده بود دیگر توان مقابله با این «دفاع مقدس» ایرانی‌ها را ندارد! 
این که شرایط مرزی و تعیین تکلیف روابط و برخی موضوعات جنگی ما با عراق (از جمله پذیرش مجدد قرارداد الجزایر، پذیرش مرز رسمی، بازگشت اسرا، تعیین مسئول آغازگر جنگ و...)، حتی بعد از پذیرش قطعنامه و تجاوز‌های مکرر عراق بعد از آن در تیر و مرداد ۶۷، تا دو سال بعد هم، یعنی ۲۳ مرداد ۶۹ نیز ادامه داشت، خدشه‌ای بر پایان پیروزمندانه و معجزه آسای جنگ تحمیلی به نفع ایران و در پرتو نصرت الهی وارد نمی‌سازد. در این تاریخ بود که صدام در نامه‌ای محترمانه به رئیس جمهور وقت ایران، کتباً اعلام کرد نیرو‌های نظامی مستقر در مرز خود را فرا می‌خواند، اسرا را آزاد می‌کند، قرارداد الجزایر را می‌پذیرد و تمام مفاد قطعنامه ۵۹۸ را قبول می‌کند!

لذا این تصور که یک روز خاص، روز پایان جنگ و تعیین تکلیف همه چیز باشد، یا یک روز خاص روز پیروزی نهایی یک طرف جنگ باشد، اساساً تصوری غیر واقعی و دور از واقعیات و اقتضائات میدان است. چه اینکه مجازات صدام و رژیم متجاوز بعثی که مسبّب این خسارات به ایران و بدبختی مضاعف مردم عراق تا به امروز بوده و هست، و طلب این مجازت جزو اهداف و شعار‌های ایران تا پایان جنگ بود نیز به مرور محقق شده؛ و گزافه نیست که روند آن هنوز هم ادامه دارد! هیچ صاحب خردی نمی‌تواند نقش کاری که دفاع مقدس ۸ ساله ایران با صدام، در تضعیف داخلی و خارجی او کرد را -که در مقطعی منجر به اجماع جهانی عیله او در جنگ کویت، و بعدتر در دستگیری و اعدام و انحلال حزب او اتفاق افتاد- انکار کند؛ و این موضوع هم از جمله موضوعات مورد غفلت در مطالب یادداشت هم میهن بوده است.
انتخاب مناسبت ۳۱ شهریور به عنوان آغاز هفته گرامیداشت دفاع مقدس و برپایی جشن و امثالهم در این ایام، یک موضوع الهام شده از غیب نبوده و لازم نیست متعصبانه درباره آن بحث و قضاوت کرد. اما با این حال، هر چه انسان بیشتر به وقایع و روند کلی فتوحات در روزشمار دفاع مقدس -فراتر از شیرینی‌ها و تلخی‌های هر روزه متناسب با طبیعت جنگ- نگاه می‌کند، به نظر می‌رسد روزی بهتر از ۳۱ شهریور که یادداشت روزنامه هم میهن تاکید بر قباحت گرامیداشت آن به جهت توجه به بُعد تلخی و آغاز تجاوز دارد و از اینکه این مناسبت به تاریخ نامعلومی در بین تیر یا مرداد ۶۷ یا ۶۹ یا... (؟!) تغییر نکرده ابراز تأسف می‌کند، قابل احصاء و اجماع نباشد. در واقع اتفاق مهم و با عظمتی که دقیقاً در روز ۳۱ شهریور ۵۹، در کنار تلخی آغاز حمله متجاوز رخ داده است، تجلی یافتن هنر بزرگ ایرانیان همراه با نصرت و هدایت الهی در مدیریت و تبدیل تهدید‌ها به فرصت‌ها است. یعنی ۳۱ شهریور سالروز تولد و پیدایش و شکل گیری آن «دفاع مقدس دولت-ملتی» است. رخداد بزرگی که تمام اتفاقات و فتوحات بعدی در صحنه میدان و دیپلماسی و...، از حماسه بازپس گیری خرمشهر تا حماسه شکست حصر آبادان و مقاومت‌ها و حماسه‌ها و فداکاری‌های بزرگ و کوچک مردم و سپاهیان اسلام در جبهه‌های مختلف جنوب، غرب و شمال غرب اتفاق افتاده را در خود جای می‌دهد؛ حماسه دشت هویزه، حماسه دهلاویه، حماسه فتح سوسنگرد و بستان، حماسه ارتفاعات بازی دراز، حماسه فتح مهران، حماسه تنگه مرصاد، حماسه شلمچه، فکه، طلاییه، مجنون، اروند و... که هر کدام یک یوم الله هستند؛ و نباید فراموش کرد امام خمینی (ره) که بعد از پذیرش قطعنامه، به سبب مسجّل شدن عدم امکان کشور برای تداوم پیشبرد اهداف انسانی و اسلامی و منافع ملت از طریق نظامی، از آن به جام زهر یاد کردند، درباره تک تک روز‌های جنگ و برکات این دفاع مقدس چه گفتند:
هر روز ما در جنگ برکتی داشته‌ایم که در همه صحنه‌ها از آن بهره جسته‌ایم.
ملت ما تا آن روز که احساس کرد توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود.
ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم.
ما انقلاب مان را در جنگ به جهان صادر نموده‌ایم.
ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم.
ما در جنگ ریشه‌های انقلاب پربار اسلامی مان را محکم کردیم.
جنگ ما کمک به فتح افغانستان را به دنبال داشت.
جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت.
علاقه به اسلام شناسی مردم در آمریکا و اروپا و آسیا و آفریقا یعنی در کل جهان از جنگ هشت ساله ما است.
و....
در یکی از این نمونه ها، امام خمینی (ره) در پیام ۸ آذر ۱۳۶۰ که به مناسبت موفقیت عملیات طریق القدس و آزادسازی بستان و در حالی که هنوز بسیاری از نقاط از جمله خرمشهر در اشغال نیرو‌های بعثی است، فتح الفتوح را «روحیه بزرگ و قلوب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادت طلبی رزمندگان که آنان را سربازان حقیقی ولی الله الاعظم ارواحنا فداه می‌داند» اعلام می‌کنند؛ لذا روزشمار تاریخ دفاع مقدس ما سرشار از این فتح الفتوحات است که هر یک باید به نوبه خود گرامی داشته شود که به اذعان روزنامه هم میهن این اتفاق می‌افتد و امثال این روزنامه و دیگر رسانه‌ها هم خود باید راوی این موضوع باشند؛ لذا گرامیداشت هفته دفاع مقدس ما از جنس گرامیداشت حادثه کربلا و پیروزی حق بر باطل و خون بر شمشیر در روز عاشورا است؛ که آزادگان جهان در شرق و غرب عالم را فارغ از جنبه غم‌بار بودن این اتفاق و این روز، متوجه عظمت و شکوه اصلی آن می‌کند و با عنوان روز حرّیت، آزادگی و استکبارستیزی آن را هر ساله گرامی می‌دارند.

برچسب ها: دفاع مقدس ، رسانه ، امریکا
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار