جوان آنلاین: صالح رجایی، فعال رسانه در مطلبی در تلگرام درباه مکانیسم ماشه نوشت:
پس از فعال شدن مکانیسم اسنپبک، بیدرنگ موجی از شایعات اقتصادی در فضای عمومی شکل گرفت: شایعه کمبود کالاهای اساسی مثل برنج، روغن، مرغ یا نان؛ ادعاهایی درباره افزایش چند برابری قیمت دلار و سکه؛ شنیده شدن خبرهایی درباره ورشکستگی بانکها یا بلوکه شدن حسابها؛ منتشر شدن صفهای ساختگی یا تصاویر قدیمی بهعنوان صحنههای هجوم مردم برای خرید. این شایعات، اگرچه لزوماً ریشه در واقعیت ندارند، اما قدرت آن را دارند که ذهنیت عمومی را تحت تأثیر قرار دهند و اضطراب اقتصادی را تعمیق کنند.
علاوه بر بخش اقتصادی، در حوزه سلامت نیز آسیبپذیری بالاست. ادعاهای کمبود گسترده داروهای حیاتی (انسولین، داروهای قلبی، سرطان) همراه با انتشار عکسهای داروخانههای خالی (یا دستکاریشده، یا قدیمی) میتواند اعتماد عمومی به سامانه بهداشت را تضعیف کند. تولید خبر جعلی از ورود داروهای قاچاق یا تقلبی به بازار نیز جزو همان الگوی تحلیلی است که در فضای حساس اقتصادی و فشار بینالمللی، مخاطب را به سردرگمی میکشاند.
از منظر امنیت و ثبات داخلی، شایعاتی درباره حمله نظامی قریبالوقوع، بسته شدن مرزها یا ممنوعیت کامل سفر، یا سناریوهای فروپاشی سیاسی فوری به سرعت فضا را میگیرند. این نوع ادعاها، حتی اگر امکان تحقق آنها کم باشد، در فضای روانی جامعه اثرگذارند. در کنار آن، پیامهای تشویقی برای «فرار سرمایه یا مهاجرت» فوراً در فضای شبکههای اجتماعی منتشر میشوند: شعارهایی نظیر «همین امروز پاسپورت بگیر و از کشور برو» یا اخبار دروغین از توقف صدور ویزا. این سناریوها تلاش میکنند اعتماد بین مردم و دولت، و باور به امکان ایستادگی ملی را فرو بریزند.
در لایه خدمات عمومی نیز شایعات درباره قطع گسترده اینترنت بینالملل، غیرقابل استفاده شدن کارتهای بانکی یا تراکنشهای ارزی، و اخبار هک یا از کار افتادن سیستمهای بانکی، کارکردی مشابه دارد: ایجاد حسِ مدیریتناپذیری دولت و بیاعتمادی نسبت به زیرساختهای حیاتی.
همچنین در زمینه روانسازی عمومی، رسانههای جعلی از ویدئوهای قدیمی کشورهای دیگر یا تصاویر مرتبط با بحران در نقاط دیگر جهان استفاده میکنند و آن را جای صحنههای داخل ایران جلوه میدهند. موجسازی با هشتگهای ترند، استفاده از رباتها و کاربران ساختگی برای شدت دادن به فضا، ترویج روایتهای تهیِ امید و تشویش درباره آینده همه از اجزای این بازی هستند. مثلاً روایتهایی مانند «ایران دارد شبیه ونزوئلا میشود»، «هیچ آیندهای نیست»، «امروز آخرین روز زندگی عادی است» در میان بخشهایی از جامعه پخش میشود تا از همگرایی اجتماعی جلوگیری شود.
متاسفانه برخی از رسانهها و مطبوعات داخلی هم با موج سواری بر روی معضلات و مشکلات عمومی مردمی به دنبال مقصر یابی بوده و تلاش دارند تا بازیهای جناحی و حزبی خود را پیش ببرند. این رسانهها عمدتا با انتخاب تیترهای حق به جانب و ناامید کننده میخواهند تا فضای سیاسی داخل را آشفته نشان دهند. صرفا بخاطر اینکه در سهم خواهیهای خود به اندازه کافی و وافی شاید بهره برداری نکردهاند.
فشار رسانهای به جای اطلاعات صادقانه!
باید دقت کنیم که این شایعات نه تصادفیاند و نه بدون هدف. آنها بخشی از عملیات رسانهای روانی و شناختی هستند برای کاهش تابآوری اجتماعی، افزایش فشار عمومی و وارد آوردن احساس شکست به میان مردم. وقتی مردم باور کنند که اقتصاد فرو ریخته، خدمات از کار افتاده و دولت ناتوان است، انرژی سیاسی به سمت شکستن محدود میرود، نه تغییر از درون.
همچنین هنگامی که روایت غالب در جامعه، روایت ناامیدی باشد، هر اقدام دولت برای مدیریت فشارها یا اعلام توانمندی مشروعیت خود را از دست میدهد چرا که مخاطب در پیشزمینه ذهنیاش باور کرده است که «دیگر کاری از دست کسی برنمیآید». شایعهسازان عمدتاً در پی آنند که چرخه بازخورد منفی ایجاد کنند:
فشار → ناامیدی → سردی سیاستورزی → افزایش فشار.
در عین حال، برخی از بازیگران در فضای رسانه جهانی ممکن است این شایعات را به عنوان ابزار فشار دیپلماتیک به کار برند: منتشر کردن گزارشهایی درباره وضعیت وخیم ایران میتواند مجامع بینالمللی را تحریک کند که سیاست فشار سختتر را پیگیری کنند. از این رو، شایعات اقتصادی و اجتماعی نه تنها داخلی، بلکه در لایه دیپلماسی جهانی نیز کاربرد دارند.
راهکار مقابله؛ از بازسازی اعتماد تا سیاست اطلاعرسانی فعال
۱. پیشگیری رسانهای و شفافیت سریع
دولت و نهادهای رسمی باید در کوتاهترین زمان ممکن، پاسخ به این شایعات را منتشر کنند. کالاهای اساسی، وضعیت داروخانهها، وضعیت بانکی و تأمین ارز باید بهصورت دورهای گزارش شود تا فضا برای گفتمان واقعی باز بماند و مخاطب نتواند فضا را در انحصار شایعه ببندد.
۲. مکانیزم تشخیص و رد شایعه
سازمانهای رسانهای مستقل، نهادهای مردمی و پلتفرمهای فضای مجازی بایستی نقش پررنگی در رصد و خنثیسازی شایعات ایفا کنند. انتشار مقایسه تصاویر و مستندات زمانی، تأکید بر منبع معتبر و هشدار به کاربران نسبت به بازنشر بیتأیید، ابزار مؤثری برای کاستن از اعتبار شایعهسازان است.
۳. افزایش سواد رسانهای و مقاومت روانی عمومی
جامعه باید به سلاح سواد رسانهای مجهز شود: مردم بدانند اخبارشان را از کجا بگیرند، چگونه منبع را بررسی کنند و چگونه بین شایعه و واقعیت تفکیک قائل شوند. رسانههای پرخواننده باید برنامههایی برای آموزش مخاطبان اجرا کنند.
۴. تحکیم انسجام داخلی و روایت متقابل
دولت و جریانهای سیاسی همکار باید روایت متحدی از وضعیت کشور ارائه دهند: اقتصاد مقاومتی، برنامههای مقابله با تحریم، همکاری منطقهای، مشارکت مردمی و امید به آینده. هر قطع شدن روایت واحد، خلأیی به دست شایعهسازان میدهد.
۵. معاونت حقوقی و مقابله قانونمند
قوه قضائیه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دستگاههای امنیتی باید در محدوده قانون و رعایت آزادی بیان، با انتشار اخبار جعلی برخورد کنند. وضع قوانینی که بازنشر اخبار جعلی و منبع ناشناخته را مجازات کند بهویژه در شرایط حساس میتواند بازدارنده باشد. در این زمینه، لایحهای در مجلس در حال بررسی است که استفاده از حسابهای رباتیک، انتشار اخبار بدون منبع و ترویج شایعات در شرایط بحران را جرمانگاری کند.
۶. همبستگی منطقهای و بینالمللی
ایران میتواند در سطح منطقهای و بینالمللی تلاش کند تا شبکهای از کشورها و رسانهها را برای مقابله با اخبار جعلی متحد کند؛ از طریق توافقنامههای اطلاعرسانی، مقابله مشترک با شایعهسازی و تبادل دادههای رسانهای و امنیتی، اثر شایعات را کاهش دهد.
به عنوان نکته پایانی باید گفت بازگشت اسنپبک در کنار فشارهای اقتصادی و بینالمللی، عرصه شایعهسازی را نیز بازتر کرده است. قدرت شایعات در این دوره بیشتر از همیشه است و میتواند گسست اجتماعی و روانی را تشدید کند. ولی اگر هوشیاری رسانهای، پاسخ مسلط دولتی، روایت وحدتگرا و بازسازی اعتماد عمومی بهخوبی مدیریت شود، این فصل میتواند نه نقطه شکست که نقطه آغازی برای بازسازی گفتمان ملی و مقاومت باشد. انشاء الله