جوان آنلاین:حمله رژیمصهیونیستی سرفصلهای بسیاری را در تحلیل تحولات منطقه ایجاد کرد. یکی از اموری که بعد از این حمله مورد بررسی قرار گرفت، امکانیابی تغییر دیدگاه و به تبع آن تغییر تعامل کشورهای منطقه با این رژیم است. برخی چنین تحلیل میکنند که کنشها و اظهارات مقامات کشورهای منطقه در برابر تهدیدات بهروزشده رژیمصهیونیستی نشان میدهد روابط آنها میتواند دچار چالش شود. به همین بهانه در مورد راستیآزمایی این ارزیابیها و شناخت پدیدههای مؤثر بر این تغییر محتمل، مصاحبهای با عباس سلیمینمین، کارشناس مسائل سیاسی صورت گرفت که باهم میخوانیم.
آیا حمله رژیمصهیونیستی به قطر میتواند سبب تخریب روابط این کشورها با رژیم شود؟
انتظار قطع یا مخدوش شدن ارتباط با صهیونیستها دور از ذهن است، زیرا ارتباط کشورهای عربی با رژیمصهیونیستی از طریق امریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان تنظیم میشود. به عبارت دیگر، شرط ارتباط با امریکا، برقراری رابطه با صهیونیستها یا به رسمیت شناختن آنهاست. به دلیل آنکه این ارتباط از طریق دیگری شکل میگیرد، رفتار صهیونیستها نیز در تنظیم این ارتباطات نقشی ندارد. کشورهای عربی، صهیونیستها را بهتر از ما میشناسند و از خشونتورزی و توسعهطلبی آنها آگاهند. این موضوع نیازی به تجربه مجدد ندارد. صهیونیستها از ابتدای اشغال فلسطین، محدودهای برای خود تعیین کردهاند که نیازمند تجاوز، اشغال، جنایتهای متعدد و تنشآفرینیهای فراوان است، اما این کشورها پیوند استراتژیک و امنیتی با امریکا دارند، بنابراین نمیتوانند در برابر صهیونیستها ایستادگی کنند، زیرا شرط لازم برای ارتباط امنیتی با امریکا، به رسمیت شناختن صهیونیستهاست.
چه عواملی کشورهای عربی را باالاجبار به سمت موضع لفظی علیه اسرائیل سوق داده است؟
فشارهای افکار عمومی بر کشورهای عربی بیتأثیر نیست و مواضع خصمانه رژیمصهیونیستی علیه کشورهای منطقه همچون حمله به دوحه، فشارها را بر آنها افزایش میدهد. وقایع بعد از ۷ اکتبر نشان داده است این کشورها با تناقضاتی نزد افکار عمومی خود و جهان مواجه شدهاند که فشار زیادی بر آنها وارد میکند. برای مثال، ترکیه امروز تحت فشار مردم خود و ملتهای مسلمان قرار دارد و به همین دلیل، حتی در حد حرف هم ناچار به انجام اقداماتی است. این اقدامات نباید نادیده گرفته شود، زیرا حتی در این سطح نیز دستاورد بزرگی محسوب میشود. باید از این دستاوردها بهره گرفت، چراکه میتواند به افزایش آگاهی ملتها سرعت ببخشد. آگاهی ملتها را نباید ناچیز پنداشت، زیرا این آگاهی سرنوشت فلسطین را رقم خواهد زد. از منظر راهبرد جمهوری اسلامی، راهحل محو صهیونیستها و نژادپرستان، افکار عمومی است، چه در منطقه و چه در جهان. اکنون جهان در برابر صهیونیستها مقاومت و تحریمهایی اعمال میکند و به لحاظ سیاسی مقابله جدی انجام میدهد.
در همین راستا نیز افکار عمومی منطقه به طور طبیعی تأثیر فراوانی در محو اسرائیل خواهد داشت. آگاهیهای بهدستآمده، سرمایهگذاری ملتها را به دنبال دارد. ملتها ایثار و فداکاری میکنند و برخی از آنها، حتی بیش از ملت ما، در این زمینه فداکاری کردهاند. این نشان میدهد افکار عمومی واقعیتها را درک میکند و آماده است برای نفی نژادپرستی هزینههای بالایی بپردازد. برای مثال، یک نویسنده در اروپا که علیه صهیونیستها مینویسد، تحت فشار قرار میگیرد، اخراج میشود و امکاناتش را از دست میدهد. برخی استادان دانشگاه و رؤسای دانشگاهها پستهای خود را از دست میدهند و روابط استخدامیشان قطع میشود. این افراد هزینههای بسیار بالایی میپردازند، زیرا آگاهی زیادی نسبت به ماهیت صهیونیستها به دست آمده است. آنها میدانند که موجودیت نژادپرستان نظم جهانی را برهم میزند و همه قوانینی را که ملتها برای آسایش یکدیگر تنظیم کردهاند، زیر پا میگذارد. این قوانین، دستاوردهای مدنی جوامع بشری هستند، اما صهیونیستها امروز همه این قوانین را نقض میکنند و بشریت را به عقب میبرند که این یک تهدید بزرگ است. یک استاد دانشگاه در امریکا، این مسائل را بهتر از استاد دانشگاه در اینجا درک میکند، زیرا قانونشکنیهای صهیونیستها را رصد میکند و احساس نگرانی و تهدید دارد.
این مانند آن است که همه دستاوردهای مدنی بشر در برابر چشمانش سوزانده و به عقب پرتاب شود. آنها میفهمند که وقتی نیروهای سازمان ملل که همه باید به آنها احترام بگذارند، مورد هدف قرار میگیرند یا بیمارستانها که باید مکانهای امن باشند، هدف قرار میگیرند یا دانشمندان که سرمایه جهانی و بشری هستند، ترور میشوند، این اقدامات خلاف قوانین جهانی است. دانشمند صرفاً سرمایه کشوری که در آن زندگی میکند نیست، بلکه سرمایه بشریت است، زیرا دستاوردهایش به همه بشریت تعلق دارد.
اگر دانشمندی گامی در توسعه علم بردارد، همه بشریت از آن بهرهمند میشود، اما صهیونیستها همه این قوانین را زیر پا میگذارند و این باعث افزایش آگاهی ملتها شده است. در درگیریهای دو سال اخیر، هیچ قانون جهانی وجود ندارد که آنها نقض نکرده باشند. برای ملتهای قطر، عربستان و سایر کشورها، این مسائل محل آگاهی است. چند ماه پیش، قطر لوکسترین هواپیما را به ترامپ هدیه داد، اما او منافع نژادپرستان را بر منافع قطر ترجیح میدهد، این بسیار مهم است. قراردادهایی که در سفر ترامپ به قطر بسته و هدایای شخصی که به او داده شد، فراتر از خرید و فروش است، اما هیچ تغییری در رفتار نژادپرستانهای که در رأس قدرت امریکا قرار دارد، دیده نمیشود. آنها همچنان خود را متعهد به خدمترسانی به پایگاه نژادپرستی جهانی میدانند. اینها دستاوردهای بزرگی هستند و نباید آنها را کماهمیت دانست.
مبدأ سیاست تسلیم و باجدهی اعراب کجاست و آینده آنها با نادیده گرفتن تجاوزات خونبار اسرائیل به کجا ختم میشود؟
جهان عرب نمیتواند بهراحتی اقدام ویژه و شدیدی علیه صهیونیستها انجام دهد، زیرا این کشورها سالهاست مجبور به تعامل با نژادپرستان شدهاند و خود را تحقیر میکنند و به صهیونیستها سرویس میدهند. برای مثال، ترکیه و مراکش اطلاعاتی از مسلمانان در اختیار صهیونیستها قرار میدهند تا آنها بتوانند تسلط بیشتری بر مسلمانان داشته باشند. این اطلاعات، اشراف غیرطبیعی صهیونیستها را رقم میزند، مانند دادن اطلاعات خانه خود به دشمن که باعث برتری او میشود. اسناد منتشرشده نشان میدهد در جنگهای اعراب و اسرائیل، اشراف اطلاعاتی صهیونیستها از سوی خود اعراب ایجاد شده است.
برای نمونه، در مراکش، پادشاه این کشور به سرویس موساد اجازه داد اتاقهای مذاکره رؤسای ارتشهای کشورهای اسلامی را شنود کند و تمام گفتوگوهای آنها را در اختیار صهیونیستها قرار داد. انور سادات نیز اطلاعات کشورهای اسلامی را به صهیونیستها میداد. الان هم وضعیت آنها به همین منوال است. این کشورها بهسادگی نمیتوانند موقعیت خود را تغییر دهند. ما قدر استقلال خود را نمیدانیم، اما وقتی استقلال از دست میرود، بندهایی به دست و پای شما بسته میشود، حتی اگر صحنههای فاجعهآمیز غزه شما را متأثر کند و غیرتتان به جوش آید، نمیتوانید اقدامات مؤثری انجام دهید، زیرا استقلال خود را از دست دادهاید. برای مثال، ترکیه سالانه مبالغی پول برای ارائه خدمات اطلاعاتی به صهیونیستها دریافت میکند و نمیتواند بهراحتی از این پول چشمپوشی کند، زیرا اقتصادش بیش از پیش متزلزل میشود.
این خدمات اطلاعاتی که با دریافت پولهای هنگفت همراه است، خیانت به کشورهای اسلامی و تشکلهای اسلامی محسوب میشود، اما واقعیتی است که باید پذیرفت. ترکیه بارها ادعا کرده است روابط اقتصادی خود را با رژیمصهیونیستی قطع کرده، اما مشخص است که این ادعاها دروغ بوده و بارها تکرار شده است. در مقابل این خدمات، صهیونیستها رسماً اعلام کردهاند به ترکیه نیز حمله خواهند کرد، یعنی این کرنشها تأثیر مثبتی ندارد.
کرنش در برابر نژادپرستی، آن را تندتر و دامنه آن را تا خانه اعراب گستردهتر میکند، بااینحال خروجی اجلاس دوحه مثبت ارزیابی میشود، نه به دلیل مواضع اتخاذشده، بلکه به این دلیل که افکار عمومی گامهای بلندی در راستای شناخت روابط ناسالم و تلاش برای تقویت نژادپرستی برمیدارد.