جوان آنلاین: «روایت سوره سینما از چهرههای خبرساز هفته» عنوان بستهای خبری است که هر جمعه در قالب آن به بازخوانی مهمترین اخبار مرتبط با هنرمندان حوزه سینما، تئاتر و تلویزیون خواهیم پرداخت.
به گزارش سوره سینما، هر هفته چهرههایی از دل سینما، موسیقی و هنر سر برمیآورند که با حضورشان جریان خبری هفته را شکل میدهند. این هفته، روایت ما به سراغ پنج چهرهای میرود که هر کدام با اتفاقی خاص در صدر اخبار قرار گرفتند؛ از مهرداد صدیقیان که با یک گفتوگوی متفاوت تصویری تازه از خودش ساخت تا بازگشت پرویز پرستویی پس از سالها سکوت، از حضور پرقدرت الهام کردا در آثار متنوع تا تراژدی تلخ فوت امید جهان روی صحنه و در نهایت بازی متفاوت سجاد بابایی در «مجنون».
مهرداد صدیقیان؛ بازیگر پوکر فیسی که همه را خنداند!
این هفته کمتر کسی بود که ویدئوهای گفتوگوی مهرداد صدیقیان با امیرحسین قیاسی در برنامه «پامپ۲» را ندیده باشد. گفتوگویی که با شوخیهای غیرمنتظره و واکنشهای صدیقیان، موجی از خنده و حال خوب را در شبکههای اجتماعی به راه انداخت. بازیگری که این بار موقعیتی کمدی از خود به نمایش گذاشت و تضاد بین صحبتها و چهره جدیاش، گفتوگو را جذابتر کرد.
آنچه این گفتوگو را متفاوت میکرد، حضور صدیقیان با چهرهای تازه بود. بازیگری که همیشه جدیت و خویشتنداریاش بخشی از برند شخصیاش محسوب میشد، در مقابل قیاسی به شخصیتی طنزپرداز، بذلهگو و خودمانی بدل شد و پا به پای قیاسی آمد. او با همان پوکرفیسی همیشگیاش، شوخیهایی کرد که تضاد میان جدیت چهره و محتوای حرفها، خنده را دوچندان میکرد.
صدیقیان در این برنامه بیپرده از مسائل شخصیاش گفت؛ از شوخی با بدهی صد میلیونی به هادی حجازیفر که حالا به سوژه شوخی کاربران تبدیل شده تا معیار عجیبش برای ازدواج که «کمحرف بودن بیش از حد» است. حتی خاطراتی از دوران دانشگاه و اخراجش به خاطر خوشوبش با دوستان قدیمی تعریف کرد یا آرزویش برای بازی در نقش صابر ابر در «درباره الی» را به زبان آورد؛ با این تفاوت که اگر او بود، «الی» را حتما پیدا میکرد!
واکنشها به این مصاحبه عمدتاً مثبت بود. بسیاری نوشتند تماشای آن حالشان را خوب کرده و از ته دل خندیدهاند. برخی هم این مصاحبه را کمدی بدون شوخیهای جنسی نامیدند. از آن جالبتر، واکنش خود هادی حجازیفر بود که با انتشار استوری و شوخی با ماجرای کارت بانکی و ایموجی قلب، به این موج پیوست.
مهرداد صدیقیان حالا با یک گفتوگو نشان داد که فراتر از قالبهای همیشگیاش است. همان بازیگری که در «پوست شیر» یا «جانسخت» چهرهای سرد و انتقامجو داشت، اینبار با شوخطبعی که به نمایش گذاشت محبوبیت او را نزد مخاطبان چند برابر کرد.
پرویز پرستویی؛ بازگشت خبرساز پس از سالها سکوت
چند سال سکوت و کمکاری کافی بود تا هر بازگشت پرویز پرستویی بهعنوان یک اتفاق مهم دیده شود. این هفته، گفتوگوی مفصل او با روزنامه شرق، بار دیگر نامش را به صدر اخبار آورد. او در این گفتوگو تأکید کرد بازیگری برایش شغل نیست، بلکه بخشی از هویت اوست؛ «از این حرفه برای زندهماندن و زندگیکردن وام میگیرم»، جملهای که در فضای مجازی بازنشر شد.
پرستویی که در سالهای اخیر کمتر جلوی دوربین رفته بود، با اشاره به بازی در نقش میرعطا در «شکارگاه» ساخته نیما جاویدی، از تجربه متفاوت کار با او گفت. روایت پرستویی از آن ترفند جالب جاویدی؛ تدوین بخشهایی از بازیهای قبلیاش برای پرهیز از تکرار؛ نشان از حساسیت او برای خلق نقشهای تازه داشت. او گفت که قرار بود «سرخپوست» با زوج او و هدیه تهرانی ساخته شود، اما مشغلهها باعث شد این نقشها به نوید محمدزاده و پریناز ایزدیار برسد.
فراتر از سینما، پرستویی از تجربههای اجتماعی و آموزشیاش هم گفت؛ از مدیریت در مؤسسه کارنامه و تربیت نسلی تازه از بازیگران از جمله هومن سیدی و صابر ابر تا همکاری با خیریههای مردمی. همین وجه انسانی اوست که همیشه کنارش مانده؛ چه در اوج شهرت، چه در دوران سکوت.
پرستویی یکی از معدود بازیگرانی است که میان کمدی و درام بیپروا رفتوآمد کرده؛ از «لیلی با من است» و «مارمولک» تا «آژانس شیشهای» و «بید مجنون». جسارتی که هنوز هم وجه تمایز اوست. حالا با پایان این چهار سال کمکاری، حضورش در سریال «هزار و یک شب» مصطفی کیایی چشمها را دوباره متوجه او کرده؛ حالا پس از نقش میرعطا در «شکارگاه»، چشمها به سمت حضور او در «هزار و یک شب» دوخته شده تا ببینند این بازگشت چه سرانجامی خواهد داشت.
امید جهان؛ صدایی که برای شادی خاموش شد
یکی از تلخترین خبرهای هفته، درگذشت ناگهانی امید جهان روی صحنه کنسرتش بود؛ پایانی تراژیک برای خوانندهای که عمر خود را صرف شاد کردن مردم کرد. جهان هنگام اجرای کنسرتی در بم دچار عارضه قلبی شد؛ تیم پزشکی برای ساعاتی او را احیا کرد، اما سرانجام در بیمارستان جان باخت. تصویری از آخرین لحظات اجرای او، که با تمام توان تلاش میکرد روی صحنه بماند، قلب بسیاری را به درد آورد.
امید جهان فرزند محمود جهان، خواننده محبوب بندری بود و مسیر پدر را ادامه داد. آهنگهای شاد و پرانرژیاش در جشنها و محافل جنوبی، همواره نوای شادی بودند. همانطور که پدرش سالها قبل روی صحنه بر اثر سکته قلبی درگذشت، این بار هم تاریخ به شکلی تلخ برای پسر تکرار شد.
او بارها گفته بود که موسیقیاش برای دل مردم است، نه برای بازار یا رقابت. حتی وقتی پزشکان توصیه کرده بودند اجرا نکند، باز هم برای شاد کردن مردم بم روی صحنه رفت. همین انتخاب آخر، هرچند جانش را گرفت، اما تصویری از وفاداری به رسالت هنریاش در ذهنها ماندگار کرد.
نکتهای که داغ این حادثه را بیشتر کرد، غیبت بسیاری از چهرههای موسیقی در مراسم خاکسپاری او بود؛ موضوعی که موجی از انتقاد و دلخوری در میان هواداران به وجود آورد. بااینحال، در فضای مجازی یاد و خاطره او با انتشار ویدیوها و ترانههایش زنده شد.
امید جهان شاید در کارنامهاش آثار پرشماری نداشت، اما صدایش بهعنوان صدایی برای شادی در حافظه جمعی ماندگار شد. خاموشی او فقط پایان یک زندگی نبود؛ پایان نسلی از موسیقی شاد جنوبی بود که همواره با نام پدر و پسر جهان پیوند خورده است.
الهام کردا؛ مکملی که از اصلیها پیشی گرفت
الهام کردا این هفته با حضور همزمان در دو سریال «محکوم» و «از یاد رفته» در مرکز توجه قرار گرفت. بازیگری که شاید اغلب نقشهای مکمل را تجربه کرده، اما همیشه توانسته حتی در حاشیه هم دیده شود. در «از یاد رفته» او زنی زیرک و مرموز است که نقشش در بازی قدرتهای یک شرکت خانوادگی، پر از پیچیدگی و اغواگری است. در مقابل، در «محکوم» در نقش مادری داغدار ظاهر میشود که پس از مرگ دخترش، سودای انتقام دارد؛ همین تضاد در کاراکترها، نشان میدهد کردا چقدر در تغییر لحن و ریتم بازیاش هنرمندانه عمل میکند. جالب آنکه در «محکوم»، درخشش کردا حتی بیشتر از بازیگر نقش اصلی (ساره بیات) به چشم آمد.
کردا همواره در آثار سینمایی و سریالی حضور گزیدهای داشته، اما انتخابهایش هوشمندانه بوده است. از نخستین تجربه در «برف روی کاجها» پیمان معادی تا درخشش در «سرکوب»، «به دنیا آمدن» و سریال «کرگدن». ویژگی خاص بازی او در انتقال احساسات بدون اغراق است؛ با کمترین میزان حرکت یا دیالوگ، مخاطب را درگیر نقش میکند.
افزون بر سینما و تلویزیون، تئاتر هم خانه همیشگی کرداست. این روزها روی صحنه نمایش «امشب به صرف بورش و خون» به کارگردانی صابر ابر دیده میشود و یکی از پرکارترین چهرهها در تئاتر محسوب میشود.
علاقه او به فیلم کوتاه نیز پررنگ است؛ از حضور در آثاری، چون «۵۰۰ مثقال طلا»، «دور یا نزدیک» تا «کینوپیو» گرفته تا تازهترین تجربهاش در فیلم کوتاه «هایکپی» که خبر حضورش در آن منتشر شد.
این گستره فعالیتها، الهام کردا را به بازیگری بدل کرده که مرز میان سینما، تلویزیون و تئاتر را بهخوبی طی میکند. او نه ستاره پرزرقوبرق است و نه به دنبال جنجال؛ بلکه با انتخابهای درست خودش را در دل مخاطب جا کرده است. این هفته فقط یادآوری دوبارهای بود که کردا میتواند در هر نقشی، از اغواگر تا داغدار، همچنان درخشان باشد.
سجاد بابایی؛ بازیگر جوان در مسیر آزمونهای سخت
اکران فیلم «مجنون» پس از دو سال، نام سجاد بابایی را دوباره به صدر خبرها آورد. او در این فیلم نقش سردار شهید مهدی زینالدین را بازی کرده است. نقشی متفاوت از نقشهای معمولی که در آثار درام بازی کرده بود را در یک فیلم جنگی ایفا کرد.
قابل تامل آنکه این نقش یک شخصیت عادی نبود. بلکه مهدی زینالدین سردار نام آشنای جنگ بود. چهره اسطورهای، رتبه ۴ کنکور پزشکی که دانشگاه شیراز را به خاطر دفاع از مردم رها کرد و به فرماندهی لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب رسید. ایفای چنین نقشی برای بازیگری جوان مثل بابایی کار آسانی نبود، اما بسیاری معتقدند توانسته تا حد قابلقبولی آرامش و وقار این فرمانده شهید را بازآفرینی کند.
بابایی در یادداشتی اینستاگرامی نوشت که با این نقش «زندگی کرده» و پوشیدن لباسهای ساده شهید زینالدین برایش تجربهای عمیق و متفاوت بوده است. همین بیان شخصی نشان میدهد او فراتر از یک نقشآفرینی صرف، درگیر شخصیت شده است.
اما این تنها دلیل خبرساز شدن او نبود. همزمان، حذف نام بابایی از تیتراژ سریال «شغال» به کارگردانی بهرنگ توفیقی، حاشیهای تازه برایش ساخت. اختلافات پشتپرده باعث شد نام او در فهرست عوامل نیاید، هرچند خودش واکنشی نشان نداد. همین سکوت هم پرسشهای بسیاری را بهدنبال داشت.
بابایی در سالهای اخیر مسیر پرشتابی را طی کرده است؛ از «خسوف» و «سقوط» تا بازی در «استاد» که برایش سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به ارمغان آورد. حالا با «مجنون» نشان داده که میتواند در ژانر جنگی هم حضور قانعکنندهای داشته باشد. او هنوز در آغاز راه است، اما همین آزمونهای سخت و نقشآفرینیهای متفاوت میتوانند به شکلگیری چهرهای پختهتر در آینده کمک کنند. این هفته با اکران «مجنون» و همزمانی آن با حاشیههای «شغال»، سجاد بابایی را در دو جبهه دیدیم: یکسو نقشآفرینی در قامت قهرمانی ملی، و سوی دیگر چالشهای دنیای هنر.