جوان آنلاین: ساحل کاسپین، روزگاری جایی برای نفس کشیدن بود، جایی که صیادان، طلوع صبح را با تورهای ماهیگیری آغاز میکردند، اما حالا موجها، عقبنشینی کرده و خطر بیابانی شدن این دریا، تهدیدمان میکند. دریایی که هر روز چند قدم از ما دورتر میشود و جای خود را به خاکی بیجان میدهد؛ خاکی که اگر فکری به حالش نشود، خیلی زود، به بیابانی از ماسه و نمک تبدیل میشود.
کاسپین، این گنجینه طبیعی که روزگاری به عنوان شاهرگ حیات سواحل شمال کشور شناخته میشد، این روزها در سکوتی مرگبار قرار دارد. موجهای پرانرژی و طوفانهایش جای خود را به خشکیهای گستردهای دادهاند که هر روز بیشتر در دل زمین فرو میروند. تا چند دهه پیش، کنار این دریاچه بزرگ، زندگی جاری بود؛ تالابها پرآب بودند و نسیم خنک دریایی، امید و آرامش میآورد. اکنون اما، پسروی آب خبر از آن میدهد که اگر دیر بجنبیم زندگی ساحلنشینان، کشاورزان منطقه و حتی هویت فرهنگی این خطه به خطر میافتد.
گرمایش زمین، خشکسالیهای گسترده، سدسازیهای بیرویه و مدیریت اشتباه منابع آب، همه دست به دست هم داده تا دریایی که باید نماد زندگی باشد، آرام آرام به بیابان تبدیل شود. حال اگر بیتوجهیها ادامه داشته باشد، معلوم نیست فردا روز چه بلایی بر سر این دریا خواهد آمد.
دریای کاسپین در حال عقبنشینی
براساس گزارش تازه مرکز مطالعات دریای کاسپین، روند کاهش سطح آب این دریا که از اواسط دهه ۷۰ آغاز شده، همچنان ادامه دارد. طی سالهای اخیر، در برخی نقاط تا ۳۰۰ متر پسروی ثبت شده و پیشبینیها هشدار میدهند که این رقم میتواند تا ۶۰۰ متر هم برسد.
دکتر نیما فرید مجتهدی، اقلیمشناس، با نگاهی به تاریخ نوسانات این دریا میگوید: «در دهه ۵۰ هم شاهد پسروی بودیم، اما امروز با یک متغیر مهم روبهرو هستیم؛ تغییرات اقلیمی. دیگر صرفاً با عقبنشینی طبیعی دریا طرف نیستیم، بلکه اینبار پای گرمایش زمین، خشکسالیهای گسترده و حتی مدیریت اشتباه منابع آب هم در میان است.» شاید عجیب باشد، اما در حوضه بالادستی کاسپین مانند روسیه و آسیای میانه، با اینکه بارشها افزایش یافته، ورودی آب به دریا کاهش پیدا کردهاست. دلیل آن، اما چیست؟ کارشناسان بر این باورند که تبخیر بیشتر (بهدلیل گرما)، تغییر شکل بارشها از برف به باران و سدسازیهای بیرویه بر رودهایی مثل ولگا علت آن بودهاست. این تغییرات نهتنها بر دریای کاسپین اثر گذاشته، بلکه تالابهایی مانند انزلی و میانکاله را هم در معرض خطر خشکی قرار دادهاست. دکتر مجتهدی در این رابطه میگوید: «وقتی تراز دریا پایین میآید، تالابهایی مثل انزلی که ارتفاعشان از سطح دریا بیشتر است، آب خود را از دست میدهند. این یعنی فاجعهای اکولوژیک در کمین ماست.» پسروی آب تنها به خشکشدن سواحل ختم نمیشود. با گسترش نواحی ماسهای و شور و وزش بادهای شمالی، این منطقه به کانون جدید گرد و خاک تبدیل خواهد شد. مناطقی که روزگاری لبریز از رطوبت و سبزی بودند، ممکن است بهزودی با طوفانهایی از نمک و شن روبهرو شوند.
پرواضح است که اگر گونههای گیاهی بومی و مقاوم به شوری در این نواحی کاشته نشود، فرسایش بادی تشدید خواهد شد. این یعنی تهدیدی مستقیم برای زندگی ساکنان شهرهای ساحلی، کشاورزی منطقه و حتی سلامت عمومی.
هنوز امیدی هست؟
در برابر روند نگرانکننده پسروی دریای کاسپین، اگرچه مهار تغییرات اقلیمی در مقیاس جهانی از اختیار ما خارج است، اما در سطح منطقهای و ملی هنوز فرصتهایی برای کاهش اثرات این بحران و مهار پیامدهای آن وجود دارد. کارشناسان بر این باورند که راهکارهای اجرایی باید از طبیعت آغاز شود و با همکاری منطقهای و فرهنگسازی اجتماعی ادامه پیدا کند.
یکی از گامهای کلیدی، احیای پوشش گیاهی در سواحل جنوبی کاسپین است. کاشت گونههای بومی مقاوم به خشکی و شوری، میتواند به تثبیت خاک، کاهش فرسایش بادی و جلوگیری از شکلگیری کانونهای گرد و غبار منجر شود؛ اتفاقی که اگر امروز رقم نخورد، فردا با پیامدهای اجتماعی و بهداشتی جبرانناپذیری همراه خواهد بود. در کنار این اقدامات، پایش مستمر سطح آب و شرایط اقلیمی حوضه آبریز کاسپین از اهمیت بالایی برخوردار است. اطلاعات دقیق و پیوسته، مبنای تصمیمگیریهای علمی و مدیریت منابع آبی خواهد بود؛ منابعی که بدون نظارت، بهسادگی از کنترل خارج میشوند. همچنین در این میان، نقش گفتوگو و هماهنگی بین کشورهای حاشیه کاسپین بسیار پررنگ است. رودخانه ولگا، که مهمترین ورودی آب به این دریا بهشمار میرود، از طریق سدسازی و مدیریت نامتوازن در معرض کاهش شدید دبی قرار گرفتهاست. بدون اراده سیاسی و همکاری چندجانبه، امکان احیای وضعیت آبدهی این رودخانه وجود نخواهد داشت. در نهایت، فرهنگسازی و آگاهسازی عمومی نیز یکی از ارکان اصلی مدیریت بحران است. مردم باید بدانند که پسروی کاسپین فقط یک مسئله علمی یا زیستمحیطی نیست؛ این بحرانی است که بر اقتصاد محلی، سلامت عمومی، امنیت غذایی و حتی هویت فرهنگی ساکنان سواحل تأثیر خواهد گذاشت.
دکتر نیما فرید مجتهدی، اقلیمشناس، درباره این وضعیت پیش آمده هشدار میدهد: «پیشگیری از بیابانیشدن سواحل، تنها یک دغدغه زیستمحیطی نیست؛ بلکه ضرورتی اجتماعی، اقتصادی و انسانی است که اگر امروز به آن نپردازیم، فردا خیلی دیر خواهد بود.»
فریادی که باید شنیده شود
دریای کاسپین، دیگر مانند گذشته طغیان نمیکند. فقط و فقط عقبنشینی میکند؛ آرام، اما پیوسته. این عقبنشینی اگرچه با سرعت نیست، اما وقوعش از هر فاجعهای، مرگبارتر است، چراکه با تدریجی بودنش، خطر به این بزرگی را پنهان میکند. اگر امروز اقدامی مؤثر و کارآمد نشود، فردا نهتنها اکوسیستمهایی از بین رفتهاند، بلکه وضعیتی به مراتب سختتر، انتظارمان را میکشد. در نهایت، شاید حتی، روزی برسد که نسل آینده فقط عکسها و قصههای ساحل کاسپین را ببینند و بخوانند و آن وقت بپرسند: «مگر نمیدیدید که دریا دارد میرود؟ پس چرا کاری نکردید؟!»
امروز هنوز فرصت هست؛ فرصتی برای تصمیمهای جسورانه، برای همصداییهای ملی و فراملی و برای دمیدن دوباره زندگی در رگهای کاسپین. البته، اگر عزمی باشد، اگر بخواهیم و اگر بتوانیم.