کد خبر: 1313148
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
کینه‌جویی خواستگار به حادثه خونین انجامید  خواستگار ناکام وقتی جواب منفی دختر مورد علاقه‌اش را شنید، نقشه‌ای شوم طراحی کرد. او مقابل محل کار دختر کمین کرد، دختر جوان را به زور سوار خودرو کرد و پس از ساعت‌ها تهدید و ضرب‌وجرح، او را نیمه‌جان کنار بیمارستانی رها کرد.
غلامرضا مسکنی 

جوان آنلاین: شامگاه جمعه ۲۴ مردادماه، دختر ۳۰ ساله‌ای با چهره‌ای زخمی و آثار کبودی بر دست و صورت و حالتی آشفته وارد یکی از کلانتری‌های شرق تهران شد. او مدعی بود از سوی خواستگار سابقش نه‌تنها مورد ضرب‌وجرح شدید قرار گرفته، بلکه به اجبار سوار خودرو شده و برای ساعاتی در خیابان‌ها سرگردان گشته و سرانجام سر از بیمارستان درآورده است. 

آشنایی در محله

شاکی این پرونده خود را آرزو معرفی کرد و در توضیح ماجرای آدم‌ربایی و ضرب و جرح به مأموران گفت: «سال‌ها قبل در محله‌مان که یکی از خیابان‌های جنوب تهران است با پسری به نام بهراد آشنا شدم. خانواده‌اش چند کوچه بالاتر از ما زندگی می‌کردند و همین نزدیکی باعث شد رفت‌وآمد‌ها بیشتر شود. ابتدا فقط یک آشنایی ساده بود، اما کم‌کم رابطه دوستانه میان ما شکل گرفت و بعد به علاقه و دلبستگی رسید. هر دوی ما عاشق هم شدیم و به مرور زمان صحبت ازدواج پیش کشیده شد و او وعده داد که به خواستگاری‌ام بیاید. خیلی خوشحال بودم از اینکه با پسر مورد علاقه‌ام ازدواج می‌کنم، اما هر دوی ما وضع مالی خوبی نداشتیم و همین موضوع باعث شد مراسم خواستگاری به تأخیر بیفتد.»

جواب رد

وی ادامه داد: «مشکلات مالی و شرایط شغلی متهم مانعی جدی بر سر راه ازدواج بود، چون بهراد شغل آزاد داشت و درآمدش ثابت نبود. من هم تازه وارد بازار کار شده بودم و شرایط اقتصادی خانواده‌ام متوسط بود، اما با این اوصاف ما یکدیگر را دوست داشتیم و تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم. ما عاشق هم بودیم و به موضوعات دیگر توجهی نمی‌کردیم، اما وقتی خانواده‌ام متوجه شدند بهراد وضع مالی خوبی ندارد با موضوع خواستگاری مخالفت کردند. آنها معتقد بودند با وضع مالی نامشخص آینده روشنی در انتظارم نیست. پس از مشورت‌های زیاد در نهایت تصمیم گرفتم به این رابطه پایان دهم. به همین دلیل به بهراد واقعیت را گفتم و به او جواب رد دادم و فکر کردم همه چیز به خوبی تمام شده است.»

آدم‌ربایی 

دختر جوان در پایان گفت: «زمانی که تصمیم خود را برای پایان رابطه اعلام کردم با واکنش شدید و غیرمنتظره‌ای از سوی بهراد روبه‌رو شدم. او خیلی عصبانی شد و شروع به پرخاشگری کرد، اما بعد فکر کرد شوخی می‌کنم و خندید و از من جدا شد. او ارتباطش را قطع نکرد، اما من همچنان به او بی‌اعتنا بودم و فکر می‌کردم بهراد کم‌کم دلسرد می‌شود و مرا رها می‌کند، اما تصور نمی‌کردم نقشه‌ای خطرناک برایم طراحی کند. پس از این چند بار سعی کرد دوباره صحبت و مرا راضی به ازدواج کند، اما وقتی دید تصمیمم جدی است، رفتارش تغییر کرد. تماس‌های مکرر، پیام‌های تهدیدآمیز و مزاحمت‌های او آرامش زندگی‌ام را برهم زده بود، به طوری که حتی مجبور شدم تلفن‌هایش را جواب ندهم و ارتباطم را به‌طور کامل قطع کنم. چند روزی بود از او بی‌خبر بودم تا اینکه چند ساعت قبل پس از پایان کارم در یکی از کافه‌های شرق تهران وقتی برای رفتن به خانه بیرون آمدم با بهراد روبه‌رو شدم. آن لحظه ناگهان خودروی بهراد مقابلم توقف کرد. او با عصبانیت از خودرو پیاده شد و از من خواست سوار ماشینش شوم. وقتی مخالفت کردم، شروع به فحاشی کرد، سپس مرا به شدت کتک زد. صورتم خونین و از شدت ضربات برای لحظاتی حالم بد شد. در همین وضعیت، مرا به زور داخل خودرو انداخت و حرکت کرد. در طول مسیر بار‌ها تهدیدم کرد که باید با او ازدواج کنم. هر بار که جواب منفی دادم، مرا کتک زد. ساعت‌ها در خیابان‌ها چرخید و سرانجام وقتی دید حالم وخیم شده، نزدیک یک بیمارستان مرا از خودرو بیرون انداخت و گریخت. با کمک رهگذران به اورژانس منتقل شدم و پس از درمان اولیه تصمیم گرفتم برای شکایت راهی کلانتری شوم.»

ورود پلیس و بازداشت متهم

با ثبت این شکایت، قاضی عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران، دستور فوری برای پیگیری صادر کرد. تیمی از مأموران پلیس به سرعت سراغ آدرس محل سکونت متهم رفتند. عملیات پلیسی ساعاتی بعد به بازداشت بهراد انجامید. او در حالی به اداره آگاهی منتقل شد که همچنان اصرار داشت قصد آدم‌ربایی نداشته است. 

اعتراف در دادسرا

صبح دیروز، متهم برای بازجویی به دادسرای جنایی منتقل شد. او در اظهاراتش ضمن پذیرش ضرب‌وجرح، آدم‌ربایی را انکار کرد و گفت: «چند سالی است با آرزو رابطه دوستی دارم و عاشقش هستم، اما از نظر مالی نتوانستم شرایط ازدواج را فراهم کنم. وقتی گفت قصد ازدواج ندارد، دنیا روی سرم خراب شد. نمی‌توانستم بپذیرم کسی که سال‌ها دوستش داشتم مرا ترک کند. واقعیتش من دلباخته او هستم و زندگی بدون آرزو برایم ممکن نیست. خیلی تلاش کردم او را راضی کنم. به او قول دادم خوشبختش کنم، اما آنطور که متوجه شدم خانواده‌اش از آرزو خواسته بودند به من جواب رد بدهد. علت اصلی هم مشکلات مالی بود، اما برای من پذیرش این مسئله سخت بود. روز حادثه فقط می‌خواستم با آرزو حرف بزنم و راضی‌اش کنم تا به من فرصت بدهد. وقتی مخالفت کرد، عصبانی شدم و کتکش زدم. می‌دانم اشتباه بزرگی کردم. من او را سوار ماشین کردم، اما وقتی دیدم حالش بد شده جلوی یک بیمارستان پیاده‌اش کردم. من فقط در لحظه خشم کنترل خودم را از دست دادم و اصلاً قصد آدم‌ربایی نداشتم. الان پشیمانم و از او عذرخواهی می‌کنم و امیدوارم مرا ببخشد.»

متهم پس از اعتراف برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس جنایی در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت.

برچسب ها: خواستگار ، شاکی ، ضرب و جرح
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار