۱۷مرداد «روز خبرنگار» فراتر از یک مناسبت تقویمی، یادآور مسئولیتی خطیر و مستمر است؛ رسالتی که در عرصه اقتصاد، به دلیل پیچیدگیها و حساسیتهایش، اهمیت دوچندان مییابد. خبرنگاران این حوزه دیگر صرفاً ناقلان آمار و ارقام نیستند، بلکه وظیفه دارند میان لایههای پنهان اعداد حرکت کنند و واقعیتهایی را آشکار سازند که مستقیماً با زندگی و معیشت مردم در ارتباط است، با این حال این آشکارسازی باید به نحوی انجام شود که نه امید اجتماعی را خدشهدار کند و نه به روایتهای ناقص و جانبدارانه میدان دهد. در این مسیر، ایجاد تعادل میان دو ساحت ضرورتی حیاتی است: از یک سو، پاسداری از عزت و اعتبار کشور و از سوی دیگر، بازتاب بیپرده واقعیتهای اقتصادی. این دو، اگرچه در ظاهر متضاد به نظر میرسند، اما در حقیقت مکمل یکدیگرند چراکه کشوری که چشم بر ضعفها و کاستیهای خود ببندد، مسیر اصلاح و پیشرفت را مسدود میکند و کشوری که توانمندیها و ظرفیتهایش را نادیده بگیرد، در عرصه رقابت جهانی تضعیف خواهد شد.
در چنین شرایطی، نقش خبرنگاران به عنوان حلقه واسط میان مردم و سیاستگذاران برجستهتر از همیشه میشود. آنها باید بتوانند نقدهای کارشناسی و مستند را با بیانی دقیق و سنجیده مطرح کنند؛ بیانی که در عین شفافسازی واقعیتها، از دام افراط و تفریط دور بماند و به ابزار تخریب یا تملق تبدیل نشود. این وظیفه خطیر، نیازمند تعهد حرفهای، دانش تخصصی و مهارتهای ارتباطی ویژهای است که خبرنگاران باید آن را در خود تقویت کنند.
«اقتصاد» زبانی پیچیده و چندلایه دارد، اما نباید آن را صرفاً به مجموعهای از فرمولها و تئوریهای انتزاعی در کلاسهای درس محدود کرد. اقتصاد، زیست واقعی مردم در متن جامعه است؛ جایی که مفاهیمی، چون تورم، بیکاری، رکود و رشد اقتصادی، نه به عنوان مفاهیم تئوریک بلکه بهعنوان تجربیاتی ملموس در زندگی روزمره مردم زیست میشوند. در چنین فضایی، روایتگری اقتصادی دیگر منحصر به اقتصاددانان نیست بلکه نیازمند مهارتهای ارتباطی و روایتگری حرفهای است. خبرنگارانی که در حوزه ارتباطات آموزش دیدهاند، با درک عمیق از نیازها و دغدغههای مخاطبان خود، میتوانند واقعیتهای اقتصادی را به زبانی روشن، منصفانه و اثرگذار بازگو کنند. آنان میدانند چگونه پیچیدگیهای اقتصاد را بدون تحریف و سطحیسازی، برای افکار عمومی تبیین کنند و در عین حال، مصالح اجتماعی و منافع ملی را نیز مد نظر قرار دهند.
اقتصاد زمانی که صرفاً به آمار و نظریهها محدود شود، از بطن جامعه فاصله میگیرد. خبرنگاری اقتصادی دیگر تنها تحلیل روندهای بازار یا گزارشگری سیاستهای پولی و مالی نیست، بلکه فهم عمیق از آنچه در زندگی روزمره مردم میگذرد و ترجمه دقیق آن برای نخبگان و سیاستگذاران است. بسیاری از اقتصاددانان در انتقال مفاهیم تخصصی به زبان مردم با دشواری مواجهند چراکه زبان دانشگاه و زبان جامعه دو جهان متفاوتند، در حالی که خبرنگاران ارتباطاتخوانده با شناخت عمیق از نیازها و انتظارات مخاطبان، میتوانند میان این دو جهان پلی حرفهای و مؤثر بسازند. از سوی دیگر، این خبرنگاران به واسطه آموزشهای تخصصی در حوزه رسانه، به خوبی میدانند چگونه از ابزارهای نوین روایتگری بهره بگیرند تا پیام اقتصادی، صرفاً یک گزارش خشک و بیروح نباشد بلکه به یک روایت اجتماعی تأثیرگذار بدل شود؛ روایتی که هم عمق علمی داشته باشد و هم قابلیت نفوذ در لایههای مختلف افکار عمومی را حفظ کند. اینجا همان جایی است که خبرنگار باید میان دو نگاه حقیقتگویی و امیدآفرینی تعادل برقرار کند. حقیقتگویی الزاماً به معنای سیاهنمایی نیست و امیدآفرینی نیز نباید به معنای پاک کردن صورتمسئله باشد. خبرنگاری اقتصادی در زیستبوم امروز، بیش از آنکه به تخصص صرف در علم اقتصاد نیاز داشته باشد، محتاج نگاهی انسانی، ارتباطی و مسئولانه است.
شرایط اقتصادی کشور در سالهای اخیر، فشار مضاعفی بر بدنه رسانهای وارد کرده است. خبرنگاران اقتصادی در فضایی فعالیت میکنند که علاوه بر محدودیتهای مالی و امکاناتی با فشارهای بیرونی و درونی نیز مواجهند. در چنین شرایطی، پایبندی به اصول اخلاق حرفهای اهمیت مضاعف پیدا میکند. آنان باید در برابر وسوسه سطحینگری و گرایش به روایتهای جنجالی مقاومت و رسالت خود را در بیان دقیق و مسئولانه واقعیتها حفظ کنند.
یکی از چالشهای بنیادین در حوزه رسانه، بهویژه در حوزه اقتصاد، فقدان درک صحیح و عمیق از ماهیت رسانه در میان برخی مسئولان است. رسانه صرفاً ابزار اطلاعرسانی نیست، رسانه نهادی برای تولید معناست. این گزاره مهم، در تصمیمگیریهای کلان اقتصادی کشور کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
تا زمانی که رسانه به عنوان یک تریبون یکسویه دیده شود و نه به عنوان یک بازیگر فعال در عرصه افکار عمومی، نمیتوان از آن انتظار نقشآفرینی مؤثر در بزنگاهها و بحرانها را داشت. متأسفانه بسیاری از مسئولان، رسانه را زمانی به رسمیت میشناسند که تبعات نادیدهگرفتن آن، به شکل گلایهها و انتقادات در جامعه بروز کرده است. در بزنگاههای اقتصادی، وقتی شکاف اطلاعاتی میان مردم و حاکمیت عمیق میشود، برخی مدیران تازه به یاد رسانهها میافتند و با گلهمندی میپرسند که چرا فضای افکار عمومی به گونهای دیگر شکل گرفت؟ پاسخ این پرسش، دقیقاً در همان روزهایی نهفته است که به هشدارهای خبرنگاران و رسانهها بیاعتنایی شده بود.
اگر رسانه بموقع و مسئولانه در فرایند تصمیمسازی اقتصادی وارد شود، میتواند نقش پل ارتباطی مؤثری میان جامعه و سیاستگذار ایفا کند، اما هنگامی که رسانه صرفاً در زمان بحران فراخوانده میشود، طبیعی است که دیگر قادر به کنترل فضای افکار عمومی نخواهد بود. رسانه نیازمند اعتماد و تعامل مستمر از سوی حاکمیت است؛ نه صرفاً ابزاری برای مدیریت بحران. مادامی که نگاه به رسانه از جنس ابزار صرف باقی بماند، نمیتوان انتظار داشت روایتهای صحیح و دقیق از اقتصاد کشور در افکار عمومی نهادینه شود. فهم دقیق رسانه و نقش آن در حکمرانی اقتصادی، حلقه مفقودهای است که نبود آن، هزینههای هنگفتی را به کشور تحمیل میکند.
روز خبرنگار فرصتی مغتنم برای بازنگری در نقشها و مسئولیتهای حرفهای است. در زیستبوم اقتصادی امروز ایران، خبرنگار اقتصادی باید همزمان حافظ شفافیت، امید و عزت ملی باشد. این سهگانه دشوار، مسیری پرچالش، اما حیاتی را ترسیم میکند؛ مسیری که در آن هر خطا میتواند به بیاعتمادی عمومی یا ضربه به تصویر کشور در عرصه بینالمللی منجر شود. خبرنگار اقتصادی باید بداند که رسالتش تنها بازتاب مشکلات نیست، بلکه باید با رویکردی تحلیلی و آیندهنگر، به گفتمانسازی برای عبور از چالشها بپردازد. او باید فراتر از انتقال دادهها و گزارشها، نقش یک ناظر دلسوز، یک تحلیلگر واقعبین و یک روایتگر مسئول را ایفا کند.
مسیر خبرنگاری اقتصادی در زیستبوم امروز، بیش از هر زمان دیگری نیازمند افرادی است که حقیقت را در چارچوب مصلحت ملی بازگو کنند؛ افرادی که با نگاه حرفهای و تخصصی، بتوانند واقعیتهای اقتصادی را با زبانی دقیق، منصفانه و تأثیرگذار به جامعه منتقل کنند و در عین حال، نقشآفرینی فعالی در اصلاح مسیرهای سیاستی کشور داشته باشند. این رسالتی است که خبرنگاران ارتباطاتخوانده، به واسطه شناخت عمیق از اصول و ابزارهای حرفهای، میتوانند در تحقق آن نقشی کلیدی ایفا کنند.