جوان آنلاین: «کف لبنان» نام مستندی است که محمدحسین خیرالامور با موضوع جنگ لبنان و رژیمصهیونیستی ساخته و از سوی سازمان هنری رسانهای اوج در پلتفرم فیلیمو و عصر منتشر شده است.
خیرالامور پیش از این مستند «کف سوریه» را تولید کرد که تجربهای نوآورانه در حوزه مستند جنگی لقب گرفت، چون دوربین را از جایگاه ناظر منفعل به یک همراه فعال در دل میدان تبدیل کرد. در «کف سوریه» مخاطب فقط روایت میدانی جنگ را نمیدید، بلکه از نگاه یک راوی- مستندساز وارد صحنههایی پرتنش میشد. این سبک روایتگری که ترکیبی از ژورنالیسم میدانی، مستند مشارکتی و حتی عنصری از سینمای تجربی است، امکان خلق یک روایت چندلایه و پویا را فراهم میآورد و به مخاطب امکان قضاوت جامع و بیپرده را میدهد.
حالا، خیرالامور در «کف لبنان» این تجربه را به شکل کاملتر ارائه کرده و ضمن حفظ روح حضور میدانی، تکنیکهای سینمایی و ساختاری پختهتری را به کار گرفته است. مستند «کف لبنان» را میتوان نمونهای برجسته از تلفیق مستند جنگی و سینمای بازسازی شده دانست که همزمان بر «بازنمایی واقعیت» و «تولید محتوا» تمرکز دارد. این ترکیب در فضای رسانهای پرتنش لبنان و منطقه، نقشی کلیدی در تغییر گفتمان و شکلدهی به تصویر مقاومت ایفا میکند.
از منظر ساختاری «کف لبنان» برخلاف مستندهای خبری خطی، ساختاری چندلایه را پیش گرفته است. استفاده از دوربین روی دست، بهرهمندی از نمای نزدیک و کادرهای نیمهلرزان مخاطب را در دل رویدادها فرو میبرد. این تکنیکها به مستندساز امکان میدهد روایت را نه تنها بهعنوان ثبتکننده، بلکه به مثابه «بردن مخاطب در دل جنگ» انتقال دهد.
یکی دیگر از نکات «کف لبنان» استفاده هوشمندانه از نورپردازی و طراحی صحنه در بخشهای بازسازیشده است. مثلاً بازسازی لحظه ترور سیدحسن نصرالله با استفاده از نور کمجان، بازی با سایهها و رنگهای سرد، موقعیتی تعلیقآمیز و نمادین ایجاد میکند که از یک سو وفادار به واقعیت است و از سوی دیگر به یک تجربه سینمایی خاص تبدیل میشود. این بخش، با سکوت غالب و موسیقی مینیمال، فضای کشدار انتظار، نگرانی، غم و البته امید را به گونهای ملموس منتقل میکند. در ادامه شاهد صحنههایی هستیم که در تضاد شدید با آن سکوت است. اینجا مردم با شور، احساس و همدلی مثالزدنی، سیدحسن نصرالله را تشییع میکنند و بیعتی دوباره با جریان مقاومت میبندند.
در سکانسهای میدانی، تدوین مستند دارای ریتم مناسبی است که تنش و زندگی را به شکل قابل لمس منتقل میسازد. نماهای متناوب انفجار، سکوت و لحظههایی از زندگی روزمره، تصویر کاملی از تعادل شکننده میان زندگی و جنگ را ارائه میدهند. این شیوه تدوین، علاوه بر حفظ کشش داستانی، حس زندگی و ایمان به آینده و مژده پیروزی را با خود دارد.
دیگر ویژگی مستند، شناخت درست و متفاوتی است که از مردم لبنان به مخاطب میدهد. این نگاه متفاوت از روایتهای کلیشهای و حتی دستکاری شده است.
همچنین فیلمساز از حاشیههای صوتی لبنان به شکل آگاهانه بهره میبرد. صدای انفجار، زمزمه باد، گفتوگوهای آرام مردم و فریادهای جمعیت با یکدیگر همافزایی مناسب دارند. علاوه بر این، دیالوگها بهعنوان موتیفهای کلیدی به ساختار روایی مستند جهت و مفهوم میدهند. جملاتی مانند «ما اینجا ایستادهایم تا نشان دهیم فقط دشمن میترسد» یا «این حضور گویای عشق است، نه نمایش» در نقاط حساس مستند تکرار شده است و به تثبیت پیامهای کلیدی کمک میکنند.
پالت رنگی غالب مستند «کف لبنان» خاکستری و زغالی است که همراستا با فضای مهآلود و پرتنش جنوب لبنان است. این انتخاب رنگی باعث ایجاد فضایی جدی میشود که با روحیه مقاومت و دیالوگهای پرحرارت همخوانی دارد. در کنار آن سهم رنگهای گرم هم در بخشهای دیگر اثر بالاست که شور زندگی را به یاد میآورد.
از منظر روایت، «کف لبنان» ترکیبی از روایت اولشخص و همراهی با دیگران است. حضور مستقیم کارگردان در فضاهای مختلف، گفتوگو با شخصیتهای گوناگون و بازسازی صحنهها، به مخاطب این امکان را میدهد که چندین زاویه دید را تجربه کند و تصویر کلی را نه از طریق روایت تکخطی، بلکه از طریق مجموعهای از روایتهای موازی دریافت کند.
در مجموع «کف لبنان» مستندی است که چشم مخاطب را به حقایقی تازه از لبنان، مردم این کشور و جریان مقاومت باز میکند. وانگهی از نظر هنری با بهرهگیری از تکنیکهای نورپردازی سینمایی، تدوین خوشریتم، طراحی صدا و بازی با کادر و رنگ، اثری خلق کرده که همزمان مستند، سینمایی و حتی شاعرانه است.
به عبارتی «کف لبنان» با ترکیب خلاقانه فرمهای مختلف، به یک اثر تصویری و شنیداری مهم تبدیل شده است که از نظر مستندسازی و نیز کارکرد رسانهای میتواند الگویی برای ساخت آثار متفاوت و تأثیرگذارتر نسبت به کارهای قبلی باشد.