در سپیده دم آن روزی که دشمن به ایران حمله کرد، بسیاری از تحلیلگران غربی به خصوص تحلیلگران امنیتی وابسته به نظام سلطه مطمئن بودند که این حمله میتواند به فروپاشی داخلی جامعه ایران منجر شود. سالها بود که دشمن با ایجاد دو قطبیهای تصنعی در مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، تلاش میکرد جامعه ایران را از درون دچار تفرقه و گسست کند. از مسائل فرهنگی تا اختلافات نسلی، از تنشهای قومیتی تا مجادلات مذهبی، همه و همه ابزاری بودند در دست دشمن برای ایجاد شکاف در پیکره یکپارچه ملت ایران. اما آنچه اتفاق افتاد، نه تنها محاسبات آنها را برهم زد، بلکه بار دیگر قدرت و انسجام ملت ایران را به رخ جهانیان کشید و تحلیلگران غربی را به حیرت واداشت. همانها که سالها بر طبل فروپاشی ایران کوبیده بودند، ناگهان با واقعیتی غیرمنتظره روبهرو شدند و حقیقت ملت ایران همچون پتکی بر سر آنان فرود آمد؛ ملت ایران ملتی یکپارچه است که علیرغم همه تفاوتها با یکدیگر، در دفاع از کشور و در برابر تجاوز دشمن، همچون کوهی استوار ایستادهاند. این پدیده که همه محاسبات دشمن را به هم زد، یک موضوع تصادفی نیست، بلکه ریشه در عمیقترین لایههای تاریخ و فرهنگ این سرزمین دارد.
دشمن سالها سرمایهگذاری کرده بود تا در چنین روزی بتواند از این دو قطبیهای ساختگی بهره ببرد. تصور میکرد با اولین حمله، جامعه ایران به دستههای متخاصم تقسیم خواهد شد. اما ملت هوشیار ایران با درک این توطئه، همه این تقسیمبندیهای ساختگی را کنار گذاشت و یکپارچه در برابر تجاوز ایستاد. این وحدت شگفتانگیز، ریشه در تاریخ پرافتخار این سرزمین دارد و در سایه رهبری مدبرانه رهبر معظم انقلاب اسلامی به اوج خود رسید.
از جنگهای رومیان و یونانیان با ایران و از جنگ چالدران تا امروز، هرگاه ایران در معرض تهدید قرار گرفته، ملت ایران یکپارچگی خود را نشان داده است. در هشت سال دفاع مقدس نیز شاهد بودیم چگونه ایرانیان به عنوان ملتی متحد در برابر تجاوز ایستادند. امروز هم در جنگ ۱۲ روزه، این وحدت تاریخی بار دیگر تجلی یافت.
جامعهشناسان غربزده و بخشی از به اصطلاح روشنفکران، سالهاست که از «گسست اجتماعی و فروپاشی از درون» در ایران سخن میگویند. آنها با سوگیری نسبت به پدیدههای اجتماعی و با نادیده گرفتن بسیاری از حقایق، سالهاست ادعا میکنند که ایرانیان دچار فروپاشی اجتماعی درونی شده و بسیاری از آنان دیگر حاضر به دفاع از نظام و کشور نیستند و گرایش به تغییر اساسی دارند که ماحصل آن همسویی با ارزشها و سیاستهای غرب است و به قدری این دروغ را تکرار کردند که هم خود باور کردند و به اشتباه افتادند، درست مانند آن حکایتی که میگویند روزی شخصی برای خریدن نان به نانوایی رفت و، چون صف نانوایی شلوغ بود، فکری به ذهنش رسید و به دروغ اعلام کرد که در کوچه بالایی آش نذری میدهند. وقتی مردم صف نان را رها کردند و به سوی آدرس غلط روان شدند او پیش خود فکر کرد، نکند واقعاً دارند آش نذری میدهند و به همین دلیل خودش نیز به دنبال مردم به سوی محل خیالی برای گرفتن آش راهی شد!
در همان ساعات و روزهای اولیه تهاجم دشمن، صحنههایی خلق شد که روحیه تاریخی ملت ایران را دوباره زنده کرد و نشان داد ملت ایران در روز حادثه، درک درستی از شرایط دارند. جوانانی که تا دیروز در شبکههای اجتماعی بر سر مسائل مختلف بحث میکردند و شاید انتقادهایی هم نسبت حاکمیت داشتند، حالا آمادگی خود را برای مشارکت در دفاع از کشور و حمایت خود را از نیروهای مسلح اعلام میکردند. مردان و زنانی که باوجود شرایط پیش آمده در مشاغل خدماتی با قدرت به خدمترسانی ادامه دادند. آن نانوایی که بهرغم شهادت برادرش بر سر کار حاضر شد تا به مردم خدمت کند. فداکاری کادر درمان و نیروهای امدادی مانند آتشنشانی و هلال احمر در حمایت از مردم و خدمترسانی به آنان در شرایط سخت و خطرناک و در نهایت فداکاری نیروهای مسلح در پدافند هوایی و موشکی در مقابله با دشمن در شرایط بسیار خطرناک، نشاندهنده روحیه شکستناپذیر ملت ایران بود.
در کنار جنگ در میدان، در همین مدت در فضای مجازی، جنگی دیگر در جریان بود. جوانان ایرانی که تحلیلگران غربی آنها را «نسل بیتفاوت و حتی عصیانگر» میخواندند، حالا با مهارتی حیرتآور به جنگ تبلیغات دشمن رفته بودند. آنها نه با سلاح جنگی، که با سلاح رسانه، امید و حماسه، جنگ شناختی دشمن را در نطفه خفه کردند.
ریشه این وحدت شگفتانگیز را باید در ژرفای تاریخ ایران و انباشت معرفتی و تمدنی ملت ایران جستوجو کرد. این وحدت اتفاقی نیست و در پس آن، ترکیبی بینظیر از عناصر تمدنی نهفته است. از اسطورههای کهن تا تاریخ فلسفه ایران، نشان میدهند که ایرانیان بهرغم تمام تنوعها، وقتی پای موجودیت ایران به میان میآید، همچون کوهی استوار میایستند. این همان رازی است که دشمنان هرگز نتوانستهاند بفهمند و این میراث غنی در سایه رهبری دلسوز و مدبری که عمیقاً به این ارزشها واقف است، توانست در لحظات حساس به نقطه اتصال تمام اقشار ملت تبدیل شود. این همان رازی است که دشمنان غربی نتوانستند یا نخواستند آن را بفهمند. آنها گمان میکردند اختلافات سیاسی روزمره، نشانهای از گسست اجتماعی است، در حالی که این تنوع نظر، در واقع نشانهای از پویایی جامعه ایرانی است.
امروز که به آن روزها مینگریم، درمییابیم که جنگ ۱۲ روزه تنها یک نبرد نظامی نبود، بلکه آزمونی بود برای سنجش انسجام ملی و ایرانیان از این آزمون سربلند بیرون آمدند و ایران امروز نه تنها از هم نپاشیده که قویتر از همیشه ایستاده است. این را مدیون همان مردمی هستیم که در سختترین لحظات، اصیلترین چهره خود را نشان دادند. مردمی که ثابت کردند ایران هیچگاه تنها نخواهد ماند، چراکه در سینه هر ایرانی، عشقی جاودانه به این سرزمین و تاریخ توحیدی آن نهفته است. خودآگاهی تاریخی ملت ایران به مردم میآموزد که تهدید خارجی همیشه محرک وحدت ملی بوده است. این ملت میداند که اختلافات داخلی نباید مانع دفاع از تمامیت ارضی شود و رهبر حکیم انقلاب با تکیه بر این درک تاریخی و وحدت ایرانیان حول نگاه توحیدی دستور داد که «ای ایران بخوان».
امروز نبرد ما با دشمنان بشریت تمام نشده و باید بدانیم که رسالتی سنگین در این زمانه بر عهده داریم و اکنون زمان آن است که این وحدت را نه تنها حفظ کنیم، بلکه تعمیق بخشیم و به همه آن دو قطبیهای ساختگی که سالها ابزار دست دشمن بودهاند، پایان دهیم و خود را برای دفاعی حماسی و یکپارچه از کیان کشور و ملت آماده سازیم.