جوان آنلاین: سالها از آغاز طرحهای احیای دریاچه ارومیه میگذرد، اما با وجود صرف بیش از ۱۳ همت بودجه، این پهنهآبی، در وضعیتی بحرانی قرار گرفتهاست. طبق آخرین برآوردها گفته میشود که این دریاچه تا پایان تابستان خشک خواهد شد، دریاچهای که روزگاری، مثل نگینی آبیرنگ، در دل آذربایجان میدرخشید، اما حالا تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که خبری از افق آبی نیست و به جای آن، بستری ترکخورده از نمک باقی مانده و خاطراتی که خاک میخورد.
دولتها در ادوار مختلف، یکی پس از دیگری، وعده احیای پایدار دریاچه ارومیه را دادند، اما در عمل، اتفاق دیگری رخ داد. یکبار طوفانهای نمک تهدیدی برای سلامت مردم شد، بار دیگر در تأمین آب شرب شهرها چالش به وجود آمد و دست آخر نیز، خشکسالیهایی رخ داد که گویا همه این اتفاقات قرار نیست پایانی داشتهباشند. حال به دلیل فاصله میان آنچه وعده مسئولان بوده و آنچه ساکنان آذربایجان و رهگذران مشاهده میکنند، سؤالات مهمی ایجاد میشود؛ اینکه چرا دریاچه از مرکز توجه ملی به حاشیه رانده شد؟ و آیا این دریاچه، قربانی تغییرات اقلیمی شده یا حاصل سالها مدیریت سردرگم و ناهماهنگ است؟ اصلاً هنوز امیدی به حیات دوبارهاش باقی است یا باید برای آیندهای بدون این پهنه آبی آماده شویم؟!
دریاچه ارومیه در آستانه مرگ
در جدیدترین هشدارهای رسمی، مدیر کل حفاظت محیطزیست آذربایجان غربی از احتمال خشکی صددرصدی دریاچه ارومیه تا پایان تابستان خبر دادهاست؛ هشداری که هم نگرانکننده و هم بیسابقه است. بر اساس گزارشهای منتشرشده، در بخش شمالی دریاچه تنها لایهای نازک به ضخامت ۴ تا ۵ سانتیمتر باقی مانده که عملاً نمیتوان آن را سطح آبی دانست. این منطقه که زمانی حدود ۷۰۰ کیلومتر مربع آب داشت، اکنون به پهنهای نمکپوش تبدیل شده و با ادامه روند تبخیر، طی کمتر از یک هفته ممکن است بهطور کامل خشک شود.
در بخش جنوبی نیز وضعیت چندان بهتر نیست. اگرچه هنوز حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ کیلومتر مربع از سطح دریاچه دارای عمقی بین ۱۵ تا ۲۰ سانتیمتر است، اما با شدت گرفتن گرما و تبخیر، این بخش نیز در معرض خشکی کامل قرار دارد. به گفته مسئولان، اگر روند فعلی ادامه یابد، تا پایان تابستان برای نخستینبار در تاریخ، دریاچه ارومیه بهطور کامل خشک خواهد شد.
علت اصلی این بحران، ترکیبی از خشکسالی شدید، کاهش روانابهای ورودی، مصرف بیرویه منابع آب در حوضه آبریز و عدم تأمین حقآبه دریاچه در سال آبی جاری عنوان شدهاست. متأسفانه این وضعیت بحرانی، زنگ خطری جدی برای اکوسیستم منطقه، سلامت ساکنان اطراف و آینده منابع طبیعی کشور محسوب میشود.
تلاشها ادامه دارد
به دنبال هشدارهای نگرانکننده درباره احتمال خشکی کامل دریاچه ارومیه تا پایان تابستان، کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه، از استمرار تلاشها برای احیای این پهنه آبی نیز سخن گفت. سعید عیسیپور، عضو دبیرخانه این کارگروه، سال جاری را از نظر اقلیمی «استثنایی» خواند و گفت: «کاهش ۳۰ درصدی بارشها و افزایش دمای میانگین بین ۵/۱ تا ۲ درجه سانتیگراد، شرایطی کمسابقه را در حوضه آبریز دریاچه رقم زدهاست.»
او ضمن دفاع از اولویتدهی به تأمین آب شرب شهرهای پاییندست سدها، این تصمیم را «اجتنابناپذیر و انسانی» دانست.
عیسیپور با رد برخی اظهارنظرهای «غیرکارشناسی» درباره خشکشدن کامل دریاچه ارومیه تا پایان تابستان، که بهزعم او تنها به بزرگنمایی بحران میپردازند، اظهار داشت: «احیای دریاچه ارومیه یک فرآیند تدریجی، اما پایدار است.»
او از اقدامات انجامشده مانند انتقال بخشی از حقآبه از سد کانیسیب، اجرای سیستمهای آبیاری نوین، و بهرهگیری از فناوریهای پایش لحظهای به عنوان نشانههای عزم جدی برای حفظ دریاچه یاد کرد.
عضو دبیرخانه کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه همچنین بیان کرد که دریاچه ارومیه در سالهای گذشته نیز دورههای خشکسالی را پشت سر گذاشته و با بهبود شرایط بارشی، نشانههایی از احیا را بروز دادهاست. با این حال، عبور از بحران فعلی نیازمند همبستگی ملی و پرهیز از سیاسیکاری در مواجهه با یک موضوع زیستمحیطی است.
میلیاردها هزینه، بدون هیچ نتیجهای!
بیش از ۱۳ همت برای احیای دریاچه ارومیه هزینه شده، اما آمار و ارقام و گزارشهای منتشر شده، نشان میدهند که این سرمایهگذاری عظیم، تاکنون نتیجه مطلوب و ملموسی نداشتهاست؛ موضوعی که معاون عمرانی استاندار آذربایجان شرقی در نشست تخصصی کمیسیون کشاورزی، آب و محیطزیست اتاق بازرگانی تبریز، بدان اشاره کرد و با انتقاد از تکرار جلسات بینتیجه، تأکید کرد که حتی تأمین آب شرب تبریز نیز با چالش جدی مواجه شدهاست.
در این نشست که اوایل هفته برگزار شد، کارشناسان و مسئولان بر لزوم تدوین یک «ابرطرح ملی» برای نجات دریاچه تأکید کردند. این در حالی است که طرحهای مشابه انتقال آب در استانهای دیگر مانند اصفهان و فارس اجرا شده، اما سهم دریاچه ارومیه همچنان نامشخص باقی ماندهاست.
از دیدگاه اعضای حاضر در نشست، مشکل اصلی نه کمبود منابع، بلکه ضعف در مدیریت یکپارچه، نبود اولویتبندی در اجرای پروژهها و ناهماهنگی میان دستگاههای اجرایی است. برخی معتقدند حتی اگر آب دریای سیاه نیز به منطقه منتقل شود، بدون اصلاح سیاستهای مصرفی و کشاورزی، احیای دریاچه ممکن نخواهد بود!
در کنار این انتقادات، پیشنهاداتی نیز مطرح شد؛ از جمله انتقال آب از وان با تهاتر انرژی، استفاده از پساب تصفیهشده و بهرهگیری از فناوریهای نوین مانند لیزر برای بارورسازی ابرها، اما همچنان در نبود یک نقشه راه عملیاتی و اجماع ملی، دریاچه ارومیه در مسیر نابودی کامل قرار دارد.
وقتی سیب، جای انگور را گرفت
وضعیت بحرانی امروز دریاچه ارومیه را باید با نگاهی بلندمدت در چرخههای مدیریت منابع آبی و سیاستگذاریهای انجام شده، جستوجو کرد؛ موضوعی که دکتر علی بیتاللهی، دبیر کارگروه ملی مخاطرات کشور در گفتوگو با «جوان»، بدان اشاره میکند و زنجیرهای از تصمیمات و ناهماهنگیهای نهادی، طی سالیان مختلف را، مسئول اصلی این مسئله زیستمحیطی میداند: «این مسئله، مربوط به امسال یا سال گذشته نیست. ما با پیامدهای یک برنامهریزی درازمدت و مدیریت ناصحیح منابع آب مواجهیم که با احداث حدود ۶۰ سد در مسیر رودخانههای منتهی به دریاچه، تغذیه آن را مختل کردند. این سدها در درازمدت روانآبها را مسدود کردند و در کنار تبخیر و کاهش نزولات جوی، ماجرا را تشدید کردند.»
او تأثیر مخرب تغییر الگوی کشت در منطقه را دلیل مهمی برای این فاجعه پیشآمده میداند: «وقتی کشت انگور با سیب جایگزین شد؛ (سیبی که نیاز آبی دائمی دارد)، مصرف منابع آبی سطحی و زیرسطحی در حوضه آبریز بهطور چشمگیری افزایش یافت. در حالیکه انگور شاید حتی به یکبار آبیاری در سال نیاز نداشته باشد.»
بیتاللهی از عامل مؤثر دیگری در کاهش آب دریاچه ارومیه نیز پرده برمیدارد: «حفر بیرویه چاهها وضعیت را فاجعهبارتر کرد. در محدوده آبریز بیش از ۱۱۰ هزار چاه داریم، که فقط در فاصله ۵۰ کیلومتری ساحل پیشین دریاچه فعالند. این چاهها عملاً، منابع آب زیرزمینی را پیش از رسیدن به دریاچه تخلیه میکنند.»
او همچنین به کاهش میانگین نزولات جوی در زمانی طولانی اشاره میکند: «اگر روند کاهش ۲۰ درصدی بارشها طی سالهای گذشته را هم در نظر بگیریم، همه چیز دست به دست هم داده تا دریاچه هر سال خشکتر شود و حالا وضعیت به جایی رسیده که میشود گفت ارومیه عملاً خشک شدهاست.»
اقدامات جزیرهای و بیحاصل
علاوه بر عوامل طبیعی و سازهای، دکتر بیتاللهی یکی از مهمترین ضعفها در این زمینه را در ساختار مدیریتی میبیند: «ناکامی ما بیشتر از جنس ناهماهنگی بیندستگاهی بودهاست. مدیریت یکپارچه نداشتیم، ستاد احیای دریاچه نفوذ کافی نداشت و هر دستگاه فقط نگران عواقب اقدام خودش بود. این جزیرهای بودن باعث شد که حتی گاهی، انجام فعالیتهای مثبت هم به نتیجه مطلوب نرسند.» او با تأسف از توقف روند احیای دریاچه پس از سال ۱۴۰۰ میگوید: «در اوایل تأسیس ستاد احیا، امیدهایی شکل گرفت. بودجه آمد، طرحها شروع شد و حتی روند کاهش سطح آب کند شد، اما پس از هزارو۴۰۰ عملیات بلاتکلیف ماند، سدها اجازه عبور آب را ندادند و با همه هزینهها، عملاً وضعیت بدتر شد.»
آیا هنوز فرصتی هست؟
در عین حال، بیتاللهی هنوز امید به احیای دریاچه را زنده میداند: «احیای دریاچه ارومیه ممکن است، اما نیازمند همکاری همهجانبه دستگاههای دولتی، تغییر رویکرد و اقناع مردم است. خشکشدن دریاچه یک بحران منطقهای نیست، بلکه تهدیدی جدی برای سلامت انسانها، کشاورزی و اکوسیستم است که بیش از ۱۵ میلیون نفر را تحتتأثیر قرار میدهد.»
او در پایان با لحنی هشدارآمیز، اما امیدوارانه میگوید: «هرچند فعالیتهای مثبت طی سالهای گذشته نتیجه صددرصدی نداشت، اما تأثیرات کوچکشان نمایان بود. به نظر من، هنوز دیر نشده و اگر عزم جدی وجود داشته باشد، احیای دریاچه ممکن است. فقط باید تصمیمها واقعاً در خدمت نجات دریاچه باشند، نه محافظهکاری یا فرار از مسئولیت.»