جوان آنلاین: روزهای پایانی خرداد بود که نیمههای شب با صدای حمله و انفجار از خواب پریدیم. همه چیز شبیه یک کابوس بود. مثل یک خواب ترسناک که وقتی از آن بیدار میشویم با چند نفس عمیق و چند جرعه آب به حالت عادی برمیگردیم، ولی این یک کابوس واقعی بود که خیلی از هموطنان عزیزمان تجربه کردند. عدهای عزیز از دست دادند، عدهای وحشتزده شدند، عدهای طبق غریزه فرار از خطر، بدون اینکه بدانند چه اتفاقی افتاده، خانه را ترک کردند و تازه متوجه شدند چه شده است. بیدارها به خوابها پیام دادند و تمام ایران حتی نقطهای که امنوامان بود، فقط چند دقیقه بعد از انفجارها متوجه حمله رژیم منحوس اسرائیل به ایران شدند. اینجا بود که رسانههای داخلی از شوک بزرگی درآمدند و بیوقفه مشغول اطلاعرسانی شدند.
بیتردید رسانه دشمن سالهاست برای جنگهای روانی آماده است و هزینه میکند، ولی ما آن شب در بیخبری غافلگیر شدیم و تعداد زیادی از عزیزانمان را از دست دادیم. بعد از آن خانوادهها حتی کوچکترها که نمیدانستند سیاست چیست، بارها اسم اسرائیل و امریکا به گوششان میخورد و میدانستند موضوع درباره جنگ است. دیگر همه در هر محفل و مکانی که بودند حرف اول و آخرشان جنگ بود. احوالپرسیها و حتی شوخی حالوهوای جنگی داشتند. خانوادهها همدلتر شدند و درست مثل زمان دفاع مقدس هشتساله، با قلبی به بزرگی اقیانوس یکدیگر را در آغوش میگرفتند. خیلی از وقایع تاریخ برای مردم تکرار شد. خیلیها پیشازاین تجربه روزهای موشکباران و ترس و دلهره جنگ را داشتند، ولی این بار خیلی فرق میکرد. این بار درست است که موشکها و ریزپرندهها روی زمین اصابت میکرد، ولی جنگ واقعی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بود. اخبار بهصورت لحظهای رصد میشد و دهها کانال خبری، اتفاقات و تحرکات سیاسی را پوشش میداد. دیگر کمتر کسی بود که اخبار روزانه را نشنیده باشد یا قاب تلویزیون را به روی شبکههای خبری ببندد و بیتفاوت باشد. چهلوچند سال قبل جنگ توی خاکریزها بود، ولی حالا یک ایران وسط معرکه بود. هرکسی که یک گوشی دستش بود در میدان جنگ بود. هرکسی یک سرباز بود در این جنگ نابرابر. همدلی مجازی مردم مثل همیشه غافلگیرمان کرد و هنرهایی خلق کردند بامحبت و تدبیرهای درستشان که نشان داد مردم سیاست را خوب میشناسند. این وسط بودند عدهای که میخواستند آب را گلآلود کنند یا از احساسات جریحهدارشده و داغ مردم سوء استفاده کنند. میخواستند جنگ دشمن را با کینهورزی خودشان مخلوط و کاری کنند که تا الان جرئتش را نداشتند. رسانه دشمن بیرحم بود. بیوقفه پالسهای جدی برای اعتراض و کمکردن تابآوری مردم ایران میداد ولی مردم هوشیار بودند. اخبار غلط، اخبار تقطیعشده یا قلابی به خورد مخاطب میدادند، تا جایی که خیلی از مخاطبان شبکههای ماهوارهای در همین جنگ ۱۲روزه اعتراف کردند که گولخوردهاند و هرچه آنها بهعنوان دلسوزی و تلاش برای بهبود سرنوشت به خوردشان داده بودند، یکمشت دروغ بود. حالا جنگ تمام شده، ولی بعضی چیزها مثل قبل نمیشود. اینکه مردم دانستند سواد رسانه چقدر ضروری است و دشمن چقدر راحت در این زمین، بازی میکند و قربانی میگیرد. دانستند نباید هر خبری را بازنشر کنند، نباید به اخبار جعلی و شایعات توجه کنند و باید دنبال رصد اخبار از کانالهای معتبر باشند. یاد گرفتند چطور در مقابل تکنیکهای عملیات روانی دشمن مقاومت کنند. بسیاری از خانوادهها برای دوری از اضطراب و ایجاد احساسات منفی در فرزندان، مدتزمان استفاده از گوشی همراه و فضای مجازی را محدود کردند و زمان قرارگیری در معرض اخبار منفی و دلهرهآور را کاهش دادند. مدام با اعضای خانواده در هر وضعیتی بودند تماس داشتند و به طور مستمر از حال یکدیگر باخبر میشدند. خانوادهها سعی کردند در جمع بچهها و قشر آسیبپذیر مثل زنان باردار یا سالمند کمتر از جنگ و اتفاقات تلخ بگویند. در این ۱۲ روز دهه نودیهایی که همیشه از بعضی کارهایشان مینالیدیم، حسابی خوش درخشیدند و باسواد رسانهای بالا پرچم مقاومت را در اوج نگه داشتند. والدین و فرزندان یاد گرفتند که نباید هر عکس و اطلاعاتی را با دیگران به اشتراک بگذارند. شاید تماشای عملکرد یک پدافند یا برخورد موشک به بعضی نقاط یک تجربه منحصربهفرد باشد ولی فهمیدند نباید آن را به اشتراک بگذارند. بچهها در این ۱۲ روز یاد گرفتند که همه را به چشم دشمن در فضای مجازی ببینند و بااحتیاط عمل کنند، مگر اینکه عکس آن ثابت شود. یاد گرفتند در برابر خطرات و تهدیدهای سایبری هوشیار باشند. به کمپینهای تبلیغاتی دشمن نپیوندند و حداقل آگاهی را برای شناخت اخبار درست و غلط بیاموزند و در مصرف رسانهها دقت و مدیریت صحیحی اعمال کنند.