هجوم فشارهای مستمر اقتصادی از سوی ایالات متحده و متحدان غربیاش، ایران را طی سالهای اخیر ناچار به بررسی حذف صفر از پول ملی کرده است؛ اقدامی اضطراری برای کنترل تورم افسارگسیختهای که خود محصول تحریمهای خارجی بود. اما در روزهایی که تهران همچنان درگیر بحثهای کارشناسی برای اجرای این سیاست است، رویدادی دیگر توجهها را به خود جلب کرده: حذف صفر، اینبار نه از اسکناس، که از جان انسانها—در سرزمینی که جنگ و بحران، تبدیل به زیست روزمرهاش شده است. اگرچه تجاوز آشکار اسرائیل به خاک ایران و پاسخ بیسابقه ایران بهصورت موشکبارانی گسترده بر خاک اسرائیل، تحلیلگران را به انتظار آماری پرحجم از خسارات واداشت، اما رسانههای اسرائیلی با انتشار اعدادی بیرمق، تنها چند کشته و زخمی محدود را ثبت کردند؛ عددهایی که اگرچه رسمیاند، اما به گفته منابع محلی، نچسب و ناساز با حجم واقعی تخریباند.
درک معنای تازهای از «حذف صفر» در اسرائیل شکل گرفته: صفرهایی که از انتهای واقعیتهای تلخ حذف میشوند تا بحران، قابلتحملتر جلوه کند. رسانههای منتقد داخلی اسرائیل همچون هاآرتص و برخی تحلیلگران خارجی این رفتار را «مهندسی عدد» نامیدهاند؛ سیاستی برای کنترل افکار عمومی، حتی اگر حقیقت قربانی شود.
یافتههای رسانهها و تحلیلگران غربی نشان میدهد که بازی با عددها در بحران، تنها یک هدف دارد: مدیریت ترس. اما آنچه در پس این وارونگی آماری نهفته است، نه فقط یک تاکتیک رسانهای، بلکه نشانهای از شوک و بهت راهبردی در اردوگاه اسرائیل و آمریکا است؛ شوکی ناشی از دقت و قدرت تخریب موشکهای ایرانی که با عبور از سامانههای پدافندی، ضربهای سخت به چهره امنیتی اسرائیل وارد کرد. ترس از رسوایی عمومی و فروریختن هیمنه تبلیغاتی اسرائیل — و فراتر از آن، لرزش ستونهای ابهت منطقهای ایالات متحده — موجب شد حقیقت در اعداد دفن شود؛ اما حقیقتی که دیر یا زود از لابهلای آوارها سربرخواهد آورد.