جوان آنلاین: رژیم تروریست صهیونیستی با گمان به اینکه میتواند با یک ضربالاجل عملیاتی و ترور برخی فرماندهان نظامی ایران، به یک پیروزی قطعی و دفعی برسد، خود را در یک باتلاق کارزار بیانتها انداخت که بیرون آمدن از آن به این آسانیها میسر نخواهد بود.
دفاع مقتدرانه نیروهای نظامی و امنیتی از کشور همراه با پشتیبانی و حمایت گروههای مختلف مردم محاسبات جبهه غربی- عبری را مخدوش کرد و نشان داد هر گونه تجاوز به خاک وطن با پاسخی کوبنده از سوی تمام عناصر کشور روبهرو خواهد شد. همانطور که امریکا آشکارا بیان کرد، هدف از عملیات مشترک با رژیمصهیونیستی به «تسلیم» واداشتن ایران بود؛ هدفی که ایران با استفاده از حملات موفقآمیز موشکی و توازنسازی خسارت به رژیمصهیونیستی دفع کرد و در نتیجه خطر انهدام پایههای سیاسی و اجتماعی، تلآویو را بالاجبار به سمت متوقف کردن جنگ با ایران سوق داد.
تصاویر هجوم مستمر و سراسیمه صهیونیستها به داخل پناهگاهها و درگیریها میان آنها و هراس از تخریب عمیق و اساسی زیرساختها نشان داد نه تنها عرصه سیاسی که جامعه صهیونیستها به ادراک قویتری از خطر ایران رسیده است. علاوه بر شکست سیاسی و نظامی، جبهه امریکایی- صهیونیستی شکست افکار عمومی جهان را نیز تجربه میکند. حملات رژیمصهیونیستی به ایران، انزجارهای پیشین مردم جهان از تلآویو را قوت دوباره بخشید و اتحادهای جدیدی از آنها را در حمایت از ایران و مقاومت شکل داد. این در حالی بود که سالها امریکا با تبلیغات دروغین و چالش جعلی حقوق بشری، تلاش میکرد ایران را ناقض ارزشهای انسانی معرفی کند. اکنون کشته شدن مردم بیگناه و رسوا شدن نیات تروریستی امریکا و رژیمصهیونیستی این سیاست را به ورطه سقوط کشانده و به طور معکوسی، آنها را در هدف انزجار و اعتراض مردمی قرار داده است.
شکست برای امریکا
در این میان، حمله ایران به پایگاه امریکایی مستقر در قطر و قطعی شدن تهدیدات قبلی، به امریکا و کشورهای عرب متحد هشدار جدی داد و آنها را از عواقب هر گونه تجاوز یا همکاری در تجاوز به ایران آگاه کرد.
در واقع، ایران توانست با گذر از خطوط قرمز امریکا، تهدید جدیدی را برای کاخ سفید به وجود آورد و به طور رسمی پایگاههای امریکایی را در بانک اهداف جدید خود معرفی کند.
پیش از این، این اقدام از سوی نیروهای متحد ایران و گروههای مقاومت تنها در عراق و سوریه شکل میگرفت ولی اکنون به طور مستقیم از سوی ایران و در هر مکانی که پایگاه امریکایی در آن باشد، اجرایی میشود، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که امریکا، در ازای حملات تجاوزکارانه خود به اهداف ایران و حتی حمایت نظامی از رژیمصهیونیستی، حتماً با واکنش نظامی مستقیم و قاطع ایران مواجه خواهد شد و به این ترتیب سپر امنیتیاش در مقابل افکار عمومی و جامعه جهانی به کلی فرو ریخته است، از این رو تشدید خطر موجودیتی برای تلآویو و تخریب گسترده آن درپی حملات موشکی ایران از یک سو و امکان سرایت و گسترش درگیری به منطقه از سوی دیگر، نگرانیهای فزایندهای برای امریکا به وجود آورد، زیرا تغییر رویکرد دولتمردان عرب منطقه از تهاجمی به سمت اقتصادی و تصاحب سود حداقل ۳تریلیون دلاری آن از سوی کاخ سفید که در سفر اخیر ترامپ به منطقه مطرح شد، نیازمند آرامش در منطقه خواهد بود. در مجموع میتوان گفت، آنچه امریکا را به باور پوچ تسلیم شدن ایران رساند، اشتباه آن در محاسبه ظرفیت درونی نظام برای مقابله با دشمن و دفاع از خاک کشور بود؛ اشتباهی که همواره پس از انقلاب اسلامی، با وجود تغییر در ابزارها و راهبردها، تکرار شده است و اکنون نیز ادامه دارد.
انسجام ملی و غلط درآمدن محاسبات دشمن
از برنامههای ثانویه و موازی که رژیمصهیونیستی با کمک منافقان و گروهکهای معاند طراحی کرد، تشدید شکافهای داخلی و افزایش فاصله میان مردم و حاکمیت بود.
در این مسیر، رسانههای جیرهخوار همچون اینترنشنال و مزدوران خارجنشین، عملیاتهای روانی گستردهای را برای تحقق این اهداف به کار بستند که متأسفانه همچنان ادامه دارد، اما آنچه در ایران رخ داد، این نقشهها را شکست داد و تصویر دقیقی از مقاومت سراسری و یکدست از ایران برای آنها مخابره کرد.
رژیمصهیونیستی از ابتدای جنگ به شکلی مذبوحانه، اهداف تجاوزات تروریستی خود را صرفاً به اماکن نظامی، تبلیغ و دستان خونآلودش را پشت پرده این نمایشهای جعلی پنهان میکرد، اما در پی حملات کوبنده ایران، رژیم دایره اهداف خود را واقعیتر و گستردهتر کرد و حتی بیمارستانها، مراکز درمانی، آتشنشانها و مردم عادی بهویژه کودکان را به رغم تبلیغات دروغینش، هدف مستقیم قرار داد. در واقع، درد و خشم ناشی از شکستهای پیدرپی در برابر حملات کوبنده ایران به عمق سرزمینهای اشغالی، موجب شد رژیمصهیونیستی نقاب را کنار بگذارد و بهطور مستقیم مردم بیدفاع را هدف حملات خود قرار دهد. در مقابل، مردم با وجود آنکه متحمل آسیب شدند، اما ایستادگی و مقاومتشان را ادامه دادند و در نتیجه اتحاد و همبستگی ملی را در برابر اسرائیل به نمایش گذاشتند.
از نقشه دشمن غافل نشویم
در اینکه مردم از هر قوم و هر عقیدهای همواره در بزنگاههای خطر در برابر دشمن مقاومت کردند شکی نیست، ولی باید این را هم دانست که وضعیت به وجود آمده نیاز به محافظت و مراقبت دارد، زیرا یکی از راهبردهای مهم و اساسی جبهه دشمنان ایران به سرکردگی امریکا، ایجاد تنش و تفرقه در میان جامعه و تبدیل آن به محصولی برای مقابله با حاکمیت بوده است.
بیتردید هم اکنون هم این سیاست از طرق مختلف در کشور دنبال میشود و تلاشهای وافری برای از بین بردن این انسجام ملی و جوشش مقاومت در جامعه به کار گرفته میشود، از این رو تصمیمگیران و سیاستمداران باید در دوران پساجنگ، شیوههای جدیدی را برای ایجاد همدلی در میان مردم تعبیه کنند و از دمیدن در آتش اختلافات گذشته برحذر باشند.