یکی از سیاستهای کارآمد و امتحانپسداده در جنگهای بزرگ و مختلف مقاطع تاریخی و از جمله جنگها و غزوات اسلامی، سیاست رندانه «النصر بالرعب» است. سیاست «النصر بالرعب» (پیروزی از طریق ترس) بهعنوان یکی از مفاهیم راهبردی در تاریخ صدر اسلام، ریشه در متون قرآنی و روایات اسلامی دارد و بهمثابه عاملی الهی در پیروزیهای اولیه مسلمین علیه دشمنانشان مطرح شده است.
این مفهوم که در آیات ابتدایی سوره حشر بهصراحت به آن اشاره شده، به تزریق ترس در دل دشمنان بهعنوان امدادی الهی در جنگهای پیامبر اکرم (ص) با قبایل یهودی بنینضیر اشاره دارد. خداوند در این آیه میفرماید: «هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِنْ دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ... وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ». این آیه بیانگر آن است که خداوند با افکندن ترس در دل دشمنان، پیروزی را برای مسلمین به ارمغان آورد. افزون بر این، روایات منسوب به پیامبر (ص) نیز این مفهوم را تأیید میکند: «نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ مَسِیرَةَ شَهْرٍ» (بهوسیله ترس در دل دشمنان، تا مسافت یک ماه یاری شدم). در صدر اسلام، سیاست «النصر بالرعب» بهویژه در مواجهه با قبایل یهودی مدینه، مانند بنینضیر و بنیقریظه، نمود بارزی یافت. یهودیان مدینه که به دلیل نقض پیمانهایشان با پیامبر (ص) و توطئه علیه مسلمین بهعنوان تهدیدی جدی مطرح بودند، بهواسطه رعب الهی و تدابیر استراتژیک پیامبر (ص) تسلیم یا از منطقه اخراج شدند.
به گواهی گزارههای معتبر تاریخی و رفتارشناسی اجتماعی اقوام و بهگواهی نصوص کتب مقدس نظیر قرآن کریم، قوم یهود و بنیاسرائیل از کمجرئتترین و بزدلترین اقوام تاریخ هستند. آنها بهعلت قرنها تحقیرشدگی و زندگی ذلیلانه زیر یوغ حاکمان و اقوام مهاجم و کشتهشدن نفرات و چندین تجربه نزدیک به انقراض و قرار گرفتن در آستانه نابودی تاریخی، رفتهرفته به یک زیست عمومی بزدلانه رسیدهاند. آنها بیش از هر قوم و ملت دیگری از جان خود هراس دارند و از جنگهای رودررو اجتناب میکنند. قرآن کریم در سوره مائده، صحنهای عبرتآموز از امتناع بنیاسرائیل برای ورود به سرزمین مقدس و مقابله با ستمگران را نقل میکند که یهودیان، از ترس جان خود خطاب به پیامبر قوم خود میگویند: تو و خدایت بروید و با دشمنان بجنگید، ما اینجا مینشینیم!
قَالُوا یَا مُوسَى إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُوا فِیهَا فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ
در این آیه، شاهد نوعی «فرار جمعی از مسئولیت الهی» هستیم؛ قومی که بهرغم دیدن معجزات، بهجای حرکت و جهاد، حتی پیامبرشان را تنها میگذارند. این روحیه، حاصل قرنها سلطهپذیری و زیست در ذلت است.
در آیهای بنیادین از سوره بقره، قرآن به تحلیل دقیقتری از ترس یهود میپردازد. «وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَیَاهٍ...» یعنی آنها را «حریصترین مردم بر زندگی» خواهی یافت، بیشتر از مشرکان. این آیه، اشاره به نوعی بیماری جمعی دارد؛ وابستگی افراطی به دنیا و ترس مزمن از مرگ. چنین ملتی، همواره در وضعیت تدافعی، محافظهکار، و زودشکن قرار میگیرد، زیرا کوچکترین تهدیدی میتواند پایههای روانیشان را متزلزل کند.
اکنون، با مرور شواهد روانشناختی و رفتاری اسرائیل در جنگهای غزه، جنوب لبنان یا کرانه باختری، شباهت عجیبی با توصیفهای قرآنی به چشم میخورد. تخلیه فوری شهرکها با هر تهدید جدی، هجوم به پناهگاهها با هر صدای آژیر، بحرانهای روحی در ارتش، شکنندگی اجتماعی در برابر عملیاتهای استشهادی و فرار از درگیری زمینی مستقیم. این واکنشها، صرفاً واکنشهای جنگی نیستند، بلکه بازتابی از یک روحیه قومشناختی- تاریخی هستند که قرآن از آن خبر داده بود.
امروز در تقابل میان جمهوری اسلامی ایران با رژیم منحوس صهیونیستی و اسلاف بنیاسرائیل نیز توجه به این روحیه دنیاپرست و ترسو میتواند راهگشای سیاستهای نظامی و رسانهای قرار گیرد. در کنار اهمیت حمله به مواضع نظامی و پایگاههای رژیم و وارد کردن تلفات سنگین به صهیونیستها، از سیاست «النصر بالرعب» نباید غافل بود. هر چیزی که باعث ایجاد رعب و وحشت در سرزمینهای اشغالی شود میتواند به عنوان یک راهبرد استراتژیک مورد توجه قرار گیرد؛ از ریختهشدن خون تا نابودی خانهها و صدای بمباران و آژیر هشدار. آنها ترسوترین و بزدلترین قوم تاریخ هستند و هر صدای آژیر، میلیونها غاصب شهرکنشین را ترسان و لرزان آواره خیابانها میکند. ایجاد وضعیت شکننده روحی در دل غاصبان و تروریستهای صهیونیست میتواند به موازات تقابل تاریخی دو امت، برگ برنده سپاه اسلام در برابر یهود باشد که الرُعب سِلاح مِن أسلحه المومن!