جوان آنلاین: سفر اخیر سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، به مصر و لبنان در روزهای دوشنبه و سهشنبه (سوم و چهارم ژوئن ۲۰۲۵) نقطه عطفی در دیپلماسی منطقهای ایران بود. در قاهره، عراقچی با رئیسجمهور عبدالفتاح السیسی و همتای مصری خود، بدر عبدالعاطی، دیدار کرد و بر تقویت روابط دوجانبه، حمایت از مسئله فلسطین، و لزوم برقراری آتشبس در غزه و لبنان تأکید نمود. این سفر، سومین حضور عراقچی در مصر از زمان تصدی وزارت در سال ۲۰۲۴، نشاندهنده عزم ایران برای احیای روابط با مصر و کاهش تنشهای منطقهای است.
به گزارش ایرنا، در بیروت نیز دیدار با رئیسجمهور، نخستوزیر، رئیس پارلمان و همتای لبنانی و تأکید بر حمایت ایران از استقلال و تمامیت ارضی لبنان، گامی در جهت تعامل سازنده با دولت جدید لبنان بود.
برای ارزیابی و تحلیل اهداف و دستاوردهای این دو سفر، با «قاسم محبعلی» مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه گفتوگو کردیم.
برقراری روابط با مصر، به نفع منافع ملی ایران خواهد بود
وزیر امور خارجه در حالی در ادامه پیگیری رایزنیهای منطقهای خود در هفته جاری به مصر سفر کردند که به نظر میرسد پس از سالها سردی روابط میان تهران و قاهره، این بار این اراده در هر دو پایتخت به وجود آمده است تا بصورت جدی به سمت احیای کامل روابط گام بردارند؛ تحلیل حضرتعالی از تعاملات دو کشور در یکسال اخیر چیست؟
سابقه قطع روابط دیپلماتیک میان ایران و مصر به امضای معاهده کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل در دوره انور سادات بازمیگردد. پس از این معاهده، جمهوری اسلامی ایران به دلیل حمایت از آرمانهای امت اسلامی، روابط دیپلماتیک خود را با مصر قطع کرد. در ادامه، پس از ترور انور سادات، خیابانی در تهران به نام خالد اسلامبولی، قاتل سادات نامگذاری شد. ایران در آن زمان شرط ازسرگیری روابط با مصر را خروج این کشور از معاهده کمپ دیوید اعلام کرد. از سوی دیگر، محمدرضا پهلوی، شاه سابق ایران، پس از درگذشت، در مسجد الرفاعی این شهر به خاک سپرده شد و در محل مقبره او، پرچمی با نشان شیر و خورشید، بهعنوان نمادی از حکومت پیشین ایران، نصب شده است.
یکی از اهداف ایران در سالهای اخیر بهبود روابط با کشورهای حاشیه خلیج فارس بوده است. در حال حاضر، به جز برخی مسائل با امارات متحده عربی، مشکل عمدهای در روابط ایران با کشورهای خلیج فارس وجود ندارد.
این مسائل تاکنون مجموعهای از موانع تاریخی در روابط دو کشور بودهاند. بااینحال، به نظر میرسد که موضوع کمپ دیوید دیگر برای ایران و مصر اهمیتی کلیدی ندارد و به موضوعی تاریخی تبدیل شده است. سفرهای اخیر مقامات دو کشور نشاندهنده نزدیک شدن مواضع سیاسی و منطقهای ایران و مصر است. همچنین، یکی از اهداف ایران در سالهای اخیر بهبود روابط با کشورهای حاشیه خلیج فارس بوده است. در حال حاضر، به جز برخی مسائل با امارات متحده عربی، مشکل عمدهای در روابط ایران با کشورهای خلیج فارس وجود ندارد. وزیر امور خارجه مصر نیز اخیراً به این موضوع اشاره کرده است.
به نظر میرسد دو مسئله نمادین همچنان باقی ماندهاند که اگرچه شاید کلیدی نباشند، به دلیل جنبههای حیثیتی اهمیت دارند: نخست، تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی در تهران، و دوم، حلوفصل موضوع مقبره «شاه» سابق ایران در قاهره. در صورت رفع این دو مسئله، به نظر میرسد سایر موانع چندان جدی نباشند.
البته برقراری روابط دیپلماتیک به معنای همسویی کامل سیاستهای ایران و مصر یا شراکت سیاسی نیست. بااینحال، همانگونه که ایران با کشورهایی مانند اردن، الجزایر یا عربستان سعودی روابط دیپلماتیک دارد، برقراری روابط با مصر، بهعنوان یکی از مهمترین کشورهای عربی که نقش محوری در خاورمیانه، شمال آفریقا و اتحادیه آفریقا ایفا میکند، به نفع منافع ملی ایران خواهد بود.
بهبود روابط با قاهره، به انزوای بیشتر اسرائیل در منطقه منجر میشود
تهران و قاهره در در طول یکسال گذشته در حال رایزنی برای نزدیکتر کردن مواضع خود در موضوعات مهم منطقهای هستند و یکی از این مسائل، ابتکار مشترک ایران و مصر برای منطقه عاری از سلاحهای هستهای است؛ این نزدیکی مواضع تا چه میزان برای منطقه ما از اهمیت برخوردار است؟
موضوع خلع سلاح هستهای اسرائیل و پیوستن این رژیم به معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) از مسائل مهمی است که میتواند در دستور کار منطقهای و بینالمللی قرار گیرد. این موضوع نهتنها به نفع ایران، بلکه به نفع کشورهای عربی و امنیت منطقهای است. همچنین موضوع امنیت خاورمیانه، بهویژه در مناطقی مانند دریای سرخ، خلیج فارس، تنگه بابالمندب و خلیج عدن، که از مهمترین آبراههای بینالمللی جهان هستند، برای کشتیرانی و تجارت جهانی حیاتی است. برقراری امنیت در این مناطق به نفع منافع مشترک ایران و مصر است و میتواند به همکاریهای دوجانبه در این زمینه منجر شود.
علاوه بر این، ظرفیتهای قابلتوجه اقتصادی، فرهنگی و تاریخی میان ایران و مصر میتواند عاملی برای نزدیکی بیشتر دو کشور باشد. تقویت روابط ایران و مصر نهتنها به بهبود مناسبات دوجانبه کمک میکند، بلکه میتواند سیاستهای اسرائیل برای تضعیف روابط ایران با کشورهای عربی را ناکام گذاشته و به انزوای بیشتر اسرائیل در منطقه منجر شود. این نزدیکی میتواند به تقویت همکاریهای منطقهای و بینالمللی و ارتقای جایگاه هر دو کشور در معادلات منطقهای کمک کند.
جلب اعتماد دولت لبنان، میتواند موقعیت حزبالله را تقویت کند
وزیر امور خارجه کشورمان در ادامه این تور منطقهای، سفر مهمی نیز به لبنان داشتند، میدانیم که روابط تهران و بیروت متعاقب تحولات یکسال اخیر در منطقه و فضای داخلی لبنان دچار یک بازتعریف و بازتنظیم عمیق شده است و سخنان آقای عراقچی در بدو ورود به این کشور که بر عدم دخالت ایران در امور داخلی لبنان تاکید کردند، موید همین واقعیت است؛ ارزیابی شما از شرایط امروز روابط دو کشور چیست؟
شرایط کنونی لبنان، همانطور که اشاره کردید، با گذشته تفاوتهای قابلتوجهی دارد. لبنان امروز با تعیین رئیسجمهور و نخستوزیر جدید، که از حمایت کشورهای عربی و جامعه بینالمللی برخوردارند، وارد مرحلهای تازه شده است. سیاستهای جدیدی در این کشور در حال شکلگیری است که از جمله آنها میتوان به اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت اشاره کرد. این قطعنامه بر خلع سلاح گروههای شبهنظامی غیر از ارتش لبنان و همچنین خروج اسرائیل و برقراری صلح با آن تأکید دارد.
برخلاف گذشته که روابط ایران با لبنان عمدتاً بر گروههای شیعی و فلسطینی متمرکز بود، تمرکز بر رابطه دولتمحور میتواند به نفع هر دو طرف باشد.
در این شرایط، ایران میتواند با بازنگری در رویکرد خود، روابط دیپلماتیک با دولت جدید لبنان را احیا کند. برقراری ارتباط رسمی با دولت لبنان و جلب اعتماد آن، نهتنها به بهبود جایگاه ایران در لبنان کمک میکند، بلکه میتواند موقعیت متحدان سنتی ایران، بهویژه طایفه شیعه و گروههایی مانند حزبالله، را تقویت کرده و تهدیدات موجود علیه آنها را کاهش دهد.
از سوی دیگر، لبنان نیز از برقراری روابط رسمی با ایران بهرهمند خواهد شد. برخلاف گذشته که روابط ایران با لبنان عمدتاً بر گروههای شیعی و فلسطینی متمرکز بود، تمرکز بر رابطه دولتمحور میتواند به نفع هر دو طرف باشد. حزبالله و دیگر گروههای شیعی، بهعنوان بخشی از ساختار سیاسی لبنان، میتوانند از این روابط رسمی سود ببرند و جایگاه خود را در نظام سیاسی این کشور تثبیت کنند. این رویکرد به تقویت ثبات منطقهای و کاهش تنشها کمک خواهد کرد.
کاهش مناقشات منطقهای، به ضرر نفوذ اسرائیل و به نفع ثبات منطقهای تمام میشود
آقای عراقچی در یکی از نشستهای خبری اخیر خود با اشاره به اینکه نگاه کشورهای عربی به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس به ایران تغییر کرده است، گفتند ما این تغییر نگاه را در حمایت این کشورها از مذاکرات ایران و آمریکا شاهد هستیم؛ به اعتقاد شما، ایران چه مسیری را برای دستیابی به این نقطه طی کرده است؟
نقطه عطف در روابط ایران و عربستان سعودی، که با احیای روابط دیپلماتیک در ۱۰ مارس ۲۰۲۳ و با میانجیگری چین محقق شد، تحولی اساسی در مناسبات منطقهای ایجاد کرد. این توافق، که پس از سالها تنش، از جمله مسائل مرتبط با سفارت عربستان در تهران، به دست آمد، شرایط روابط ایران با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، بهویژه عربستان بهعنوان عضو کلیدی این شورا، را بهطور قابلتوجهی تغییر داد.
ایران به این نتیجه رسیده که توسعه اقتصادی، که از اولویتهای اصلی آن است، نیازمند امنیت و روابط دوستانه با همسایگان و قدرتهای بزرگ جهانی است.
عوامل متعددی در این تحول نقش داشتند؛ نخست، تغییر رویکرد کشورهای خلیج فارس، بهویژه عربستان سعودی، در اولویتبندی توسعه اقتصادی و تبدیل شدن به قدرتهای اقتصادی پیشرفته است. عربستان با پروژههای عظیم مانند نئوم، امارات با طرحهای توسعهای، قطر با میزبانی جام جهانی، و عمان و کویت با برنامههای مشابه، همگی به دنبال ایجاد ثبات و امنیت منطقهای هستند تا شرایط برای سرمایهگذاریهای کلان و اجرای پروژههای بزرگ فراهم شود. این کشورها دریافتهاند که صلح و آرامش با همسایگان، چه در سطح داخلی و چه بینالمللی، پیشنیاز توسعه اقتصادی پایدار است.
از سوی دیگر، ایران نیز به این نتیجه رسیده که توسعه اقتصادی، که از اولویتهای اصلی آن است، نیازمند امنیت و روابط دوستانه با همسایگان و قدرتهای بزرگ جهانی است. مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا، که بهصورت رسمی آغاز شده، احتمالاً نتیجه این تغییر رویکرد در سیاستهای منطقهای ایران است. این مذاکرات، همراه با کاهش نگرانیهای کشورهای عربی نسبت به ایران و تلاش ایران برای رفع نگرانیهای پیشین، نشاندهنده عزم دو طرف برای کاهش تنشها است.
رویدادهای پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نیز نقش مهمی در این تحول ایفا کردند. این رویدادها باعث شد که هم ایران و هم کشورهای عربی به این درک برسند که مناقشات میان آنها به نفع طرف ثالثی مانند اسرائیل است. در نتیجه، کاهش این مناقشات و تقویت همکاریهای منطقهای به ضرر نفوذ اسرائیل و به نفع ثبات منطقهای تمام میشود. این تحولات، همراه با نقش میانجیگرانه چین، به ایجاد فضایی برای همکاریهای اقتصادی و سیاسی میان ایران و کشورهای خلیج فارس کمک کرده و زمینهساز تقویت امنیت و توسعه منطقهای شده است.