جوان آنلاین: ساخت سریال برای مخاطب عصر ماهواره و فضای مجازی فرایندی دشوار، حساس و پیچیده است. مخاطبی که به آخرین و جدیدترین سریالهای روز دنیا دسترسی دارد و صدها گزینه را برای انتخاب در اختیار، سختپسند است و به هر کاری رضایت نمیدهد. همه نیک میدانیم که دوران تلویزیون با شبکههای دوگانه و سریالهای تکشبانهاش به سر آمده و در سپهر رسانهای امروز، شبکههای مختلف تلویزیونی سریالهای متعدد و پرشماری را در معرض دید و قضاوت مخاطبان خود میگذارند تا بتوانند در این رقابت رسانهای حرفی برای گفتن داشته باشند و از قافله عقب نمانند.
از سویدیگر، شاید موفقیت و ناکامی یک سریال در برقراری ارتباط با مخاطب، در وهله اول به فیلمنامه و بهطور مشخص، به قصه آن بازگردد. بهعبارتدیگر، قصه، بنمایه و اساس یک سریال در هر ژانر و با هر موضوعی به حساب میآید. چهبسا قصه جذاب و برخوردار یک اثر نمایشی، چه فیلم و چه سریال، بتواند ضعفهای احتمالی دیگر را بپوشاند و کمرنگ جلوه دهد؛ اما برعکس، اگر قصه از شرایط و الزامات لازم تهی باشد، سایر عوامل از کارگردان و تیم بازیگری گرفته تا دستاندرکاران اجرایی و نیروهای فنی نتوانند گلیم سریال را از آب بیرون بکشند و خروجی نهایی را به ساحل نجات رهنمون شوند.
با لحاظ این موضوع و در نظر گرفتن آنچه در ابتدا در باب دشواری ساخت سریال برای مخاطب امروزی عنوان شد، به نظر میرسد دوره قصههای تکخطی و تخت در تلویزیون به سر رسیده و فیلمنامه یک سریال اگر از ساختاری چندلایه و ماهیتی پیچیده برخوردار نباشد، در فرایند جذب مخاطب راه به جایی نبرد. بهبیاندیگر، نمیتوان جامعه مخاطبان هدفی را که با سریالهای روز دنیا و بهرهمند از فصول متعدد و قصههای چندلایه و پیچیده مواجه بوده است، با قصههای تکبعدی، عریان و تخت سرگرم کرد. این قاعده اتفاقاً در مورد سریالهایی که در ژانر پلیسی_ معمایی ساخته میشوند (و سریال مورد نظر این یادداشت «ناریا» هم در رسته آن قرار میگیرد) نه تنها صادق است که اهمیتی مضاعف و حتی حیاتی پیدا میکند.
ناریا به کارگردانی جواد افشار تازهترین سریال شبکه اول سیماست که پساز مجموعه «پایتخت» به روی آنتن رفته و تاکنون بیش از نیمی از قسمتهایش پخش شده است. این سریال که در ژانر پلیسی- معمایی ساخته شده است، قصه دختر نخبهای بهنام هوژان را روایت میکند که با ساخت وسیلهای، کشور را یک قدم بهسوی خودکفایی جلو برده و حالا چشم طمع دشمنان خارجی و عوامل داخلیشان به این دستاورد و سازندهاش است. در ورای این طرح ساده و تکخطی، اما با یک فیلمنامه چندخطی، چندلایه، پیچیده و چندبعدی مواجه هستیم که مخاطب را با خود درگیر کرده و با قصه و شخصیتهایش همراه میسازد.
فیلمنامه سریال «ناریا» از نقاطعطف متعددی برخوردار است که میتواند بیننده را غافلگیر کند و قصه را در مسیری تازه و پیشبینیناپذیر بیندازد. برای مثال، عشق آتشین سامان به هوژان یکی از همان نقاطعطف هوشمندانه طراحیشده در فیلمنامه است که ذکرش رفت. شخصیتی که قرار است در ربایش هوژان و انتقال او به خارج از کشور نقش ایفا کند، حالا دل در گرو طعمه خود نهاده است. بهعبارتبهتر، صیاد در دام صید افتاده و قصه بر مداری دیگر میچرخد.
این نقاطعطف و طراحی داستانکهای فرعی جذاب در کنار قصه اصلی، سببساز شده تا با یک فیلمنامه چندوجهی و چندلایه در سریال «ناریا» مواجه باشیم که البته از اقتضائات ساخت آثار نمایشی در ژانر پلیسی_ معمایی بهشمار میرود. ازسویدیگر، نویسنده و کارگردان سریال کوشیدهاند تا عنصر غافلگیری را نیز در طراحی و پیشبرد قصه اصلیشان و داستانکهای حولوحوش آن لحاظ کنند تا بتوانند به مخاطب خود بهاصطلاح رکب هنری بزنند و هربار او را با یک اتفاق ویژه غافلگیر کنند.
سریال جدید جواد افشار علاوهبر برخورداری از یک قصه جدید و بهروز و فیلمنامه چندلایه و پیچیده، از نقاطقوت دیگری هم بهره میبرد که پرهیز از شخصیتپردازیهای تکوجهی و خلق کاراکترهای سیاه و سفید، پرداخت به سوژهای جذاب و کمتردستمالیشده، پررنگ بودن نقش زنان در قصه و تأثیرگذاریشان در رخدادها و اتفاقات، انعکاس بخشی از تواناییها و ظرفیتهای علمی جوانان نخبه کشور، آشنایی مخاطب با ابعاد جدید و کمتربیانشده از مفهوم دشمن و توطئههای شگفتآور و نادیدهاش و بازنمایی توانمندیهای غیرقابلانکار دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی ایران محسوب میشود. قرار نیست یک سریال فقط کارکرد سرگرمکننده داشته باشد و اوقات فراغت مخاطب را پر کند و احیاناً خندهای هم بر لبهایش بنشاند. قرار نیست هر سریال برای اینکه پربیننده شود، قرار را بر مطایبه و خنداندن گذاشته باشد. میتوان و باید علاوهبر سرگرمی، مخاطب را به تأمل و تعمق هم واداشت.