درباره سیره و حیات امام خمینی هم در زمان زندگی و هم پس از درگذشت او سخنها و مقالات و کتابها گفته و نوشته شده است و همچنان گفته و نوشته میشود و باز هم احساس میشود ناگفتههای فراوان بسیاری ناشنیده مانده است.
همه ما از شجاعت، از علم و فقاهت، از کیاست و هوشمندی، از سیاستمداری و بصیرت، از حیات اجتماعی و زیست فردی و خانوادگی امام داستانها شنیدهایم که گاه لذت بردهایم، گاه شگفتزده شدهایم یا عبرت گرفتهایم. اگر دسترسی ما به حضرات معصومین علیهمالسلام ناممکن یا دور است، امام خمینی و خامنهای به بهترین وجه توانستهاند «حجت» مسلمانی ما در دوران معاصر باشند و ما میتوانیم با مقایسههایی که گاه خیلی ساده، اما غمانگیز بهنظر میرسند، فاصله خود را با آنان بسنجیم و حسرت بخوریم یا تکانی به خودمان بدهیم تا بتوانیم بنده شایسته و درخوری برای خداوند متعال و شیعه خوبی برای حضرات معصومین علیهمالسلام و انسان باشیم.
در این مقال، به ذهنم رسید به جای موارد و نکات مهم درباره علم و سیاست و کیاست امام که دیگران بهتر و کاملتر و عمیقتر در اینباره سخن گفتهاند یا خواهند گفت، به بعضی موارد به ظاهر کوچک و کماهمیت در سیره امام اشاره کنم. چهبسا بسیاری از توفیقات بزرگ سیاسی و اجتماعی این بزرگمرد تاریخ معاصر ناشی و برخاسته از رعایت همین موارد کوچک باشد که شاکله شخصیت او را شکل داده است.
همسر امام گفته بود: امام حتی در اوج عصبانیت، هرگز بیاحترامی و اسائه ادب نمیکردند. همیشه در اتاق، جای بهتر را به من تعارف میکردند. تا من نمیآمدم سر سفره، خوردن غذا را شروع نمیکردند. به بچهها میگفتند صبر کنید تا خانم بیاید.
حاجآقا مجتبی تهرانی میگفت امام مشکلی با مجالس شوخی نداشت و خود ایشان هم در آن شرکت میکرد، اما یک شرط داشت: اسم کسی آورده نشود (غیبت نشود).
امام بسیار تمیز و آراسته بود و تأکید داشت عبا و قبا و لباسهایشان حتماً اتوزده باشد.
همین امام تمیز و آراسته و اتوکشیده، وقتی در راهِ رفتن به تدریس زنی را دیده بود که در سرمای سخت قم با مشقت در کنار آب مشغول شستن لباس است و گاهگاه میکوشید دستهای یخزدهاش را باها کردن گرم کند، کنار او نشست و تمام لباسهایش را شست و به او کاغذی داد که بیاید و از آن پس در منزل ایشان و با آب گرم لباسهایش را بشوید. به عطر زدن و بوی خوش اهمیت زیاد میداد. یک بار گفتند: آقا! این عطر، زنانه است. گفته بود: چرا همه چیزهای خوب باید برای زنها باشد!
مطالعات امام منحصر به کتابهای فقهی و دینی نبود؛ امام حتی کتاب رمان و داستان هم میخواند. گفته میشود رمان «شوهر آهوخانم» را هم خوانده بود.
امام بسیار مبادی آداب اجتماعی بود. گفته میشود در نوفللوشاتو وقتی فهمیده بود ذبح قربانی ممنوع و فقط در کشتارگاهها مجاز است، اجازه نداده بود این کار انجام شود.
در همان نوفللوشاتو وقتی فهمیده بود فرانسویها از گل خیلی خوششان میآید، پیش از ترک آنجا و آمدن به ایران، برای همه همسایگان و اهالی این روستای کوچک گل فرستاده بود.
امام در بهکاربردن واژهها و تعابیر هم دقتهایریزی داشتند. چندین حکایت از این دقت و ریزبینی در کاربرد کلمات از ایشان نقل شده است. از جمله در پیام پس از شهادت یکی از بزرگان انقلاب که پیام خود را پس گرفتند و واژه «بشدت» را از عبارت «من این عمل را بشدت محکوم میکنم» حذف کردند و درحاشیه پیام نوشتند: «واژه "بشدت" بوی انتقام میدهد، در شأن ما نیست.» یا در پیامی به رزمندگان جبههها که نوشته بودند «من با همه توان به شما دعا میکنم» که بعد گفته بودند برگه را برگردانند و عبارت «با همه توان» را حذف کرده بودند و گفته بودند «شاید با همه توان دعا نکنم» و خاطره مشابهی که رهبر انقلاب از ایشان نقل میکنند که امام یک عبارت شفاهی خودشان را در دیدار بعدی با ایشان اصلاح کرده بودند.
دقتهای ریز، اما مهم در آداب سیاسی امام هم قابل تأمل است. هنگامی که فرانسوا میتران به آقای رجایی رئیسجمهور وقت کشورمان پیام تبریک فرستاده بود و وی با تندی به رئیسجمهور فرانسه جواب داده بود، امام بشدت برافروخته شد و خطاب به رئیسجمهور کشورمان گفت: «من تو عالم اسلام برای مسلمانها باید حرف بزنم، حرف میزنم. تو پست سیاسی قبول کردی، تو رئیسجمهور مملکتی؛ رئیسجمهور باید به عرف سیاسی عمل کند. در عرف سیاسی جواب میشنوی، اما حق توهین که نداری. اگر کسی به تو گفت تبریک عرض میکنم- هر کس بوده باشد - تو باید بگویی متشکرم. تمام. دوستت است اضافه میکنی براش، تعریف میکنی؛ نیست، متشکرم آقا.»
امام نامه مهندس بازرگان به خودش را پاره کرد. چرا؟ نامه آقای نخست وزیر دو اشکال ظاهراً کوچک داشت: بدون «بسمالله» بود و بهجای «انقلاب اسلامی ایران» نوشته بود «انقلاب ایران». بعد هم گفت به ایشان بگویید انقلاب در ایران کار نکرد، اسلام کار کرد.
وقتی آقایان خامنهای و هاشمی برای ساخت مصلای تهران از ایشان اجازه گرفتند، امام تأکید کرد: «ضمناً سادگی مصلا باید یادآور "سادگی" محل عبادت مسلمانان صدر اسلام باشد و شدیداً از زرق و برق ساختمانهای مساجد اسلام امریکایی جلوگیری شود.»
هنگامی که برخی افراد در مدرسه علوی از امام خواستند حضور خانمها برای دیدارهای روزانه مردمی با امام محدود یا حذف شود، امام فوراً مخالفت کرد و اظهار داشت: بار اصلی نهضت به دوش همین زنها بوده است. در ترکیب سهنفره یکی از مهمترین هیئتهای سیاسی اعزامی خود بعد از انقلاب برای بردن پیام بسیار مهم به میخاییل گورباچف، یک بانوی فعال سیاسی را هم قرار داد: خانم مرضیه دباغ. این اقدام با واکنش برخی محافل مواجه شد. با اینهمه همین امام در رعایت احکام شرعی، به خصوص محرم و نامحرم بسیار جدی بود و در محیط خانوادگی هم اجازه نمیداد دخترها با پسرهای نامحرم بازی کنند.
یکی از بارزترین و مهمترین نکات ذکرشده از زندگی امام، نظم بسیار دقیق ایشان است تا جایی که گفتهاند شرطههای نجف، ساعتشان را با زمان رفتوآمد امام به حرم علوی تنظیم میکردهاند. آقای سیدحمید روحانی دراینباره نوشته است: «ایشان هنگامی که میخواهد از جا بلند شود، همیشه دست چپ را به زمین میگذارد و از جا برمیخیزد! نیز وقتی که میخواهد برای تدریس بالای منبر برود، ابتدا پای چپ را بر روی پله منبر نهاده با مکثی کوتاه بالا میرود و هیچگاه عکس آن از ایشان دیده نشده است. هنگام وارد شدن به منزل، مدرسه و مسجد نیز همیشه ابتدا قدم راست را به داخل میگذارد. در خیابان، پیوسته همانند ماشین، از دست راست خیابان حرکت میکند و گامهای سنگین و نظامی برمیدارد! با سر و گردنی افراخته و راست و استوار راه میرود و از عبا سرکشیدن و سر پایین افکندن حتی در هنگام بارانباریدن (که بهطور طبیعی و ناخودآگاه سر به پایین خم میشود) خودداری میورزد. در موعد مقرر برای تدریس در محل درس حاضر میشود و از اینکه بیشتر وقتها شاگردها نامرتب و دیر و زود به درس میآیند و در امور زندگی بینظماند رنج میبرد.»
آقای شبیری زنجانی هم از یک دقت جالب امام یاد کرده است: «آقای خمینی ۱۸جمادیالثانی به دنیا آمده، ولی مشهور شده که ۲۰جمادیالثانی به دنیا آمده تا مصادف با ولادت حضرت زهرا (س) باشد. دیدم خود ایشان روی ۲۰جمادی خط زده و به خط خودش نوشته که در این جهات دقت شود.»
یک خبرنگار فرانسوی هم درباره غذاخوردن امام نوشت: «ناهار امام یک غذای ایرانی به اسم آبگوشت بود و این همان غذایی بود که در آنروز دیگران هم از آن استفاده میکردند. آیتالله خمینی بر سر سفرهای که به غیر از او همسر، پسر، عروس و نوههایش هم بودند، نشست و بعد از بر زبان آوردن نام خدا، مقدار کمی غذا خورد. مدت ناهار خوردن او دقیقاً هفت دقیقه و ۴۰ ثانیه بود و بعد بلافاصله به اتاق کارش رفت. من دو سال پیش، یکبار موفق شدم ناهار خوردن "پاپ" را هم به چشم ببینم. مجموعه غذاهایی که برای او تدارک دیده بودند بر روی میزی به طول ۱۲ متر و به عرض ۵ /۲ متر چیده شده بود. هیچ نوع غذای ایتالیایی نبود که بر روی این میز نباشد و آنوقت حضرت پاپ بر سر این میز بهتنهایی ناهار خود را میل کردند. مدت ناهار خوردن ایشان یک ساعت و ۵۰ دقیقه بود و بعد باقی غذای ایشان، آنطور که من فهمیدم، به کلی معدوم شد.»
امام اهل شعر و شاعری هم بود و بخش مختصری از اشعار باقیمانده ایشان در یک مجلد منتشر شده است. این رباعی از جمله آنهاست:
در محفل دوستان، بجز یاد تو نیست
آزاده نباشد آنکه آزادِ تو نیست
شیرینلب و شیرینخط و شیرینگفتار
آن کیست که با اینهمه، فرهاد تو نیست؟