هیچ فناوریای در دنیای امروز به اندازه انرژی هستهای، همزمان سه مزیت رقابتی «استقلال انرژی»، «راندمان اقتصادی» و «عمق فناوری» را در خود جمع نکرده است.
در شرایطی که الگوی مصرف انرژی در ایرانمان بهطور فزایندهای ناکارآمد، پرهزینه و وابسته به منابع محدود فسیلی باقی مانده، صنعت هستهای بهمثابه گزینهای راهبردی، بار دیگر در کانون تحلیلهای اقتصادی قرار گرفته است.
اگرچه روایتهای سیاسی و فنی پیرامون این فناوری طی سالها پررنگ بوده، اما آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته، ظرفیتهای کمنظیر اقتصادی انرژی هستهای است؛ ظرفیتی که اگر بهدرستی بهرهبرداری شود، میتواند نه تنها معادلات عرضه و تقاضای انرژی کشورمان را متحول کند، بلکه زنجیرهای از ارزشافزوده در حوزههایی، چون آب، کشاورزی و صادرات فناوری بهوجود آورد.
یکی از باورهای نادرستی که در سالهای اخیر در فضای عمومی رواج یافته، این است که انرژی هستهای گران و پرهزینه است، این در حالی است که بررسیهای مقایسهای نشان میدهد هزینه نهایی برق تولیدشده در نیروگاههای هستهای، در بازههای میانمدت و بلندمدت، از برق تولیدی در نیروگاههای گازی و سیکل ترکیبی کمتر است.
گرچه سرمایهگذاری اولیه برای احداث نیروگاههای هستهای بالاست، اما عمر طولانی تأسیسات، پایداری تولید و مهمتر از همه، بینیازی از سوختهای وارداتی یا ناپایدار داخلی، موجب میشود نرخ بازگشت سرمایه در پروژههای هستهای کاملاً توجیهپذیر و اقتصادی باشد.
از سوی دیگر، تأخیر در توسعه صنعت هستهای هزینههایی پنهان دارد؛ از کاهش امنیت انرژی گرفته تا وابستگی فناورانه و از مهاجرت نیروهای متخصص تا از دست رفتن فرصتهای صادراتی.
بر اساس آخرین گزارشها، سهم انرژی هستهای در سبد برق کشورمان کمتر از ۲درصد است؛ عددی که گرچه هنوز با جایگاه مطلوب فاصله دارد، اما نقطه آغازی مهم برای ورود فناوری هستهای به نظام تأمین انرژی ملی محسوب میشود.
در شرایطی که کشورمان با چالشهایی نظیر رشد سریع مصرف برق، محدودیتهای گازی در زمستان و ضرورت تنوعبخشی به منابع پایدار روبهرو است، اتکای بیشتر به انرژی هستهای میتواند افقی باثبات برای آینده انرژی ایرانمان ترسیم کند. جایگاه فعلی صنعت هستهای کشور، با توجه به زیرساختهای موجود، دانش فنی انباشته و پیشرفتهای بومی در حوزه سوخت و طراحی رآکتور، ظرفیتی ارزشمند برای توسعههای آتی به شمار میرود. پروژههای ادامهدار نظیر بوشهر ۲ و ۳ نیز چشماندازی روشن از تولید برق پایدار پیش روی ما قرار دادهاند؛ پروژههایی که با تداوم حمایت، میتوانند تابآوری شبکه برق را افزایش دهند و فشار را از ذخایر گازی بردارند.
سازمان انرژی اتمی ایرانمان نیز با تکیه بر ظرفیت داخلی و رویکردی علمی، توانسته است پایهگذار مسیری مطمئن برای توسعه این صنعت راهبردی باشد؛ مسیری که در صورت استمرار حمایتها، میتواند به یکی از ارکان امنیت انرژی کشور بدل شود.
از دیگر ویژگیهای منحصربهفرد انرژی هستهای، گستره وسیع اثرگذاری آن در صنایع گوناگون است. برخلاف منابع فسیلی که عمدتاً محدود به تولید برق و گرما هستند، فناوری هستهای میتواند در متن زنجیره ارزش اقتصادی قرار گیرد. در بخش سلامت، پزشکی هستهای نقشی محوری در تشخیص و درمان بیماریهای سخت ایفا میکند.
در کشاورزی، فناوری پرتودهی امکان افزایش ماندگاری محصولات، کاهش ضایعات و ارتقای استانداردهای ایمنی غذایی را فراهم میآورد؛ ظرفیتی که در تقویت امنیت غذایی کشور بسیار تأثیرگذار است.
در حوزه مدیریت منابع آبی، رآکتورهای هستهای از طریق حرارت پسماند میتوانند آبشیرینکنهایی بزرگ و غیروابسته به سوختهای فسیلی را تغذیه کنند؛ روشی کاربردی و پایدار برای کشوری که با تنش ساختاری در منابع آب مواجه است.
همچنین در صنایع پیشرفته، فناوریهای منشعب از دانش هستهای در ساخت نیمههادیها، متریالهای نوین، حسگرهای صنعتی و تجهیزات دقیق نقشی کلیدی دارند. این زنجیره ارزش، انرژی هستهای را از سطح یک منبع برق به جایگاهی بالاتر ارتقا میدهد؛ به زیرساختی مولد که میتواند تولید، اشتغال و صادرات دانشبنیان را همزمان پیش ببرد.
توسعه زیرساختهای هستهای، یکی از معدود سرمایهگذاریهای عمومی است که تأثیرات آن بهصورت همزمان در سه حوزه کلان اقتصادی نمود پیدا میکند؛ نخست، نیروگاههای هستهای با توجه به راندمان بالا و طول عمر بالا، نسبت به واحدهای فسیلی، بهرهوری بیشتری از سرمایه ارائه میکنند.
دوم، توسعه این صنعت به گسترش اشتغال تخصصی و پایدار منجر میشود، چراکه طراحی، ساخت و بهرهبرداری از تأسیسات هستهای به نیروی انسانی ماهر و آموزشدیده در حوزههای مهندسی، فیزیک و شیمی نیاز دارد.
سوم، در صورتیکه فضای تعاملات مساعد باشد، این صنعت میتواند به جایگاهی برای صادرات خدمات مهندسی، طراحی نیروگاههای کوچک ماژولار (SMR) و حتی فناوریهای بومی تبدیل شود.
چنین مسیری نه تنها ارزآوری مستقیم دارد، بلکه جایگاه فناورانه ایرانمان را در سطح منطقه ارتقا میبخشد.
امنیت انرژی، بنیان ثبات اقتصادی است. کشوری که نتواند تأمین پایدار برق و گرمایش را تضمین کند، در مدیریت تورم، رشد صنعتی و تراز تجاری نیز آسیبپذیر خواهد بود.
اتکای بیشازحد شبکه برق به گاز، افزایش واردات سوخت و فرسودگی زیرساختها، همگی زنگ هشدارهایی هستند که نشان میدهند مدل فعلی مصرف انرژی ایرانمان دیگر پاسخگو نیست.
در چنین شرایطی، گنجاندن انرژی هستهای در سبد برق کشور، بهصورت هدفمند و برنامهریزیشده، راهی مطمئن برای توزیع متوازن بار شبکه، ثبات قیمت انرژی و تقویت تابآوری اقتصاد ملی خواهد بود.
در نهایت، صنعت هستهای نهتنها یک پروژه فنی، بلکه نشانهای از بلوغ سیاستگذاری اقتصادی است. کشوری که توانایی تصمیمگیری بلندمدت، سرمایهگذاری زیرساختی و صبوری راهبردی داشته باشد، میتواند به توسعهای پایدار و رفاهی ساختارمند دست یابد.
اقتصاد ایرانمان، طی دهههای گذشته، بیش از آنکه از کمبود منابع رنج ببرد، از بیثباتی در تصمیمسازی و نوسانات سیاستی آسیب دیده است.
توسعه صنعت هستهای به الگویی نوین از سرمایهگذاری دولتی نیاز دارد؛ الگویی که بر پایه نظم اجرایی، اجماع راهبردی و ثبات حاکمیتی شکل گرفته باشد. ما اکنون در آستانه انتخابی مهم قرار داریم: میان اقتصادی مصرفمحور و کوتاهنگر یا اقتصادی آیندهنگر، بهرهور و باثبات. انتخاب انرژی هستهای، انتخاب توسعهای واقعی است؛ نه با وعده، بلکه با ساخت. نه با شعار، بلکه با تصمیم و بدون آن، هر چشماندازی برای رفاه، بر پایهای لرزان و وابسته باقی خواهد ماند.
در منطق اقتصاد، هزینه نکردن همیشه بهمعنای صرفهجویی نیست. سرمایهگذاری نکردن در صنعت هستهای، یعنی تحمیل هزینههای بیشتر در آینده، تضعیف زیرساختهای ملی و از دست دادن قطار تحول فناورانه.
امروز برخی کشورها با سرعت بهسوی توسعه ظرفیتهای صلحآمیز هستهای گام برمیدارند؛ نه برای سلاح که برای برق، درمان، آب و صنعت.
ایرانمان با پشتوانه غنی از دانش بومی، نه تنها میتواند از این مسیر عقب نماند، بلکه با جسارت، آن را به فرصت تبدیل کند. رفاه، نه با یارانه انرژی، بلکه با امنیت تولید آن به دست میآید و اتم، کلید این امنیت است.