جوان آنلاین: در گرماگرم مذاکرات، رسانهها و صاحبنظران داخلی مجال یافتند با ارزیابیهای خود از تحولات و رویدادهای پیرامون مذاکرات، نتیجه آن را محک زنند. در این میان واقعبینی و پرهیز از هر گونه افراط و تفریط در مورد وقایع موجود و احتمالاتی که در آینده با آن مواجه خواهیم شد، بسیار ارزشمند است و چشمانداز واقعبینانهای را در اختیار جامعه قرار میدهد.
اصالت نگاه کارشناسی در تبیین فرایند مذاکرات کنونی بین ایران و امریکا سبب میشود کشور از هر نوع آسیبی مصون نگه داشته شود و انتظاراتش در حد معقول و منطقی باقی بماند. انتظار میرود این رویکرد عقلایی، جامعه را از هر گونه سیاستزدگی و دوگانگی دور کند و در نتیجه تیم مذاکرهکننده را از هر نوع تشویش خاطری مراقبت کند، بنابراین میتوان گفت امروزه جامعه نیازمند همگرایی نخبگان و مسئولان سیاسی در بیان واقعیت مذاکره و پرهیز از بزرگنماییهای سودجویانه است. همان طور که رهبر معظم انقلاب تأکید داشتند: «به گفتوگوها نه خیلی خوشبین و نه خیلی بدبین هستیم.»
حمایت واقعگرایانه از مذاکرات
اعتباری که تیم مذاکرهکننده از حمایت داخلی دریافت میکند به پارامترهای متفاوتی وابسته است. نخست آنکه اتمسفر سیاسی کشور عاری از مبالغه و تحلیلهای غلط در رابطه با مذاکره باشد. دوم آنکه انتقادات واقعبینانه بوده و با اخبار ناموثق همراه نباشد. دیگر رویدادی که اثر مستقیم بر مذاکرات دارد، ثبات سیاسی، انسجام داخلی و نمایش قدرت درونی کشور برای طرف امریکایی است. اگر کاخ سفید دریابد که کشور برسر مسائل مختلف دچار تنشهای سیاسی شده و قدرت آن تضعیف شده، فشارهای خود را بر سر میز مذاکره افزایش میدهد. انسجام و همبستگی ملی مهمترین مؤلفه تأثیرگذار در قدرت خارجی هر کشور محسوب میشود و ممکن نیست کشوری بدون انسجام داخلی از نقشآفرینی بینالمللی و بازدارندگی قابل توجهی برخوردار باشد.
علاوه بر آن، ثبات سیاسی نظام را در شرایط مطلوب اعتماد داخلی و بینالمللی قرار میدهد، از این رو جریانات سیاسی داخلی باید در عین آنکه مواضع خود را پوشش میدهند، اما از انتشار التهاب در جامعه خودداری کنند. در واقع، دو جبهه موافق مذاکره و منتقد نحوه مذاکره نباید مذاکرات را دستمایه رقابتهای جناحی و اتهامزنی قرار دهند و به دوقطبیها دامن زنند. هر چند انتقاد و اختلاف نظر در مورد مذاکره، امری طبیعی و مرسوم است، اما کشاندن آن به جدال سیاسی و استفاده از ادبیات تنشزا مذموم است، زیرا شکاف سیاسی برای انجام عملیات روانی امریکا فرصتزاست. در موقعیت حساس کنونی، بخشی از میزکار کاخ سفید به ایجاد جنگ روانی اختصاص دارد که از سوی ایادی داخلی و خارجی هدایت میشود، بنابراین هم شناساندن این جنگ بر همگان و هم به دام نیفتادن در بازیهای سیاسی و اخبار جعلی وظیفه دستاندرکاران رسانهای و کارشناسان سیاسی است. به عنوان نمونه اخبار منتشره در رابطه با وقفه ۱۵ دقیقهای در مذاکرات روز شنبه در شهر رم ایتالیا تلاش داشت افکار عمومی را متوجه قدرت امریکا در مذاکره و هم با ایجاد نگرانیهای عمیق کشور تیم مذاکرات ایران را دستپاچه کند. از جمله اقداماتی که این روزها به وفور مشاهده میشود، انگ «همراستایی با رژیمصهیونیستی در مخالفت با مذاکره» به منتقدان شیوه مذاکرات است تا با حاشیهسازی، آنها را از رصد تحولات مربوط به مذاکرات دور نگه دارند، این در حالی است که موضع رژیمصهیونیستی هم موافق توافق مطلوب آنهاست. در همین راستا بود که وزیر خارجه رژیمصهیونیستی اعلام کرد: «ما متعهد به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای هستیم و اگر بتوان از طریق دیپلماتیک به این امر دست یافت، برای ما قابل قبول است.».
اما حمایت از مذاکره تا جایی پیش میرود که عزتمندانه و در راستای تحقق منافع کشور باشد. اگر جامعه احساس کند فرایند مذاکرات در کانال برجام قرار گرفته و باجگیریهای امریکا دوباره به میز مذاکره بازگشته است، این بار حمایت از مذاکره سلب میشود که در آینده تداوم مذاکره با امریکا را دچار چالشهای برگشتناپذیری خواهد کرد، اما این به آن معنا نیست که همه صاحبنظران و تحلیلگران کشور در تمامی مراحل مذاکره متفقالقول باشند و آن را ارزیابی و آسیبشناسی نکنند.
لزوم دیدگاه کارشناسانه
یکی از نکات مهمی که دست برتر تیم مذاکرهکننده را در مذاکرات حفظ میکند، نظرات کارشناسانه مبتنی بر واقعیت است که میتواند فرصتها و خطرات احتمالی را پیشبینی کند؛ موضوعی که هم میتواند به راحتی مورد استفاده تیم مذاکرهکننده قرار گیرد و هم به طور غیرمستقیم، به امریکا هشدار دهد و تهدید مؤثری برای بازیهای سیاسی و فریبکاریهای آن باشد. در واقع، امریکا متوجه میشود که جامعه سیاسی ایران در برابر هر گونه باجخواهی و زیادهخواهی بر سر میز مذاکره یا هر مانور مخاطرهآمیزی خارج از مذاکره، هوشیار است و تصمیمات تعیینکنندهای میگیرد.
دور راندن سایه شوک از جامعه
یکی از عواقب دوقطبیسازی سیاسی، انتشار و سرریزشدن تنش به درون جامعه است، از این رو دستگاه مسئول نیز باید به طور هشیار مراقب منابع اخبار جعلی، اتهامزنی و شایعهسازی باشد تا جامعه از جنگ روانی امریکا نیز در امان بماند، اما باید گفت یکی از عوامل تنشزا در جامعه که در بطن دوقطبیسازی وجود دارد، پمپاژ خیالبافی و رؤیافروشی در رسانههای مدعی اصلاحات است؛ امری که بر جامعه اثر منفی میگذارد، افزایش توقعات غیرواقعی از مذاکره است. متصدیان این موضوع، به طور غیرشفاف تلاش میکنند نتیجه اغراقگونه از بُرد مذاکره ترسیم کنند و در نهایت، جامعه را در یک التهاب و انتظار نگه دارند، از این رو اگر مذاکرات از سوی امریکا به بنبست برسد و انتظارات مردم برآورده نشود، جامعه یک شوک بزرگ سیاسی و اقتصادی را تجربه میکند. در حالی که قیمت ارز به مذاکرات گره زده شده و بازار در حال شرطی شدن است، اگر مذاکرات ثمربخش نباشد، همچون ماجرای بیرون آمدن ترامپ از برجام، قیمت ارز جهش پیدا کرده و تورم به طور تصاعدی گریبانگیر اقتصاد میشود. از طرفی، مناقشات سیاسی تشدید میشود و درگیری بین موافقان مذاکره و منتقدان افزایش پیدا میکند. این دو در کنار همدیگر، انسجام ملی را هدف قرار میدهد و تهدیدات امریکا را علیه ایران کارسازتر میکند.