جوان آنلاین: با روی کار آمدن پلتفرمها در کنار ساختن سریالهای داستانی، رئالیتیشوهایی با مضامین مختلف مثل جوکر، شام ایرانی، اسکار، صداتو، و مافیا ساخته شدهاند. نکته مهم در این رئالتیشوها این است که تمامی این برنامهها که صرفاً جهت سرگرمی مخاطب ساخته شده و ابداً موضوع تقویت فرهنگ خودی در آنها موضوعیت ندارد، اساساً ایرانی نیستند، به طوری که تناقض فرهنگی در این آثار احساس میشود. برنامهسازان فارغ از در نظر گرفتن نیاز مخاطب از تاکشوهای غربی یا ترکی کپی نعل به نعل میکنند. حتی تغییری هم در مضمون نمیدهند و تصور میکنند که مخاطب متوجه این کپی نمیشود، حتی در برنامهای مانند همرفیق که آن را شهاب حسینی اجرا میکرد، هیچ تلاشی نشده بود که دکور برنامه تفاوتی با نسخه غربیاش داشته باشد.
در این برهه زمانی به واسطه دنیای مجازی و ماهواره برنامههای اینچنینی قابل دسترس هستند چه لزومی دارد برنامهساز ایرانی دست به تقلب بزند و برنامهای بسازد، مثل شام ایرانی که نسخه اصلیاش در شبکه معاند من و تو پخش میشد.ای کاش دستکم این برنامهها ایرانیزه میشد و محتوای آن با فرهنگ خودی مطابقت پیدا میکرد. حالا چه اصراری است که هنرمندان دور هم جمع شوند، غذا بخورند و امتیاز بدهند! یا در جوکر که آن هم کپیبرداری از یک تاکشوی خارجی است بازیگران جمع میشوند با هزار الفاظ زشت و زننده و اروتیک با حرکات یا واکنشهای جنسی مخاطب نوجوان یا جوان را بخندانند. اساساً برنامهای مانند جوکر را نمیشود با خانواده تماشا کرد، شوخیهایی که در جوکر دیده میشود به هیچ وجه نمیتواند به فرهنگ ایرانی تنه بزند. اگر قرار است مخاطب به واسطه این برنامه بخندد باید یک اصولی داشته باشد. این شوخیهای زننده حتی در قسمتهای زنانه جوکر هم احساس میشد.
اضافه کنید که در برنامه اسکار که مهران مدیری و نیما شعباننژاد آن را اجرا میکردند با شوخیهای چندپهلوی جنسی مواجه بودیم. درج هشدار سنی برای این تاکشوها کارکرد ندارد، چراکه بیشتر دیالوگهای جنسی یا اروتیک در فضای مجازی بهطور تکپلان پست میشوند و خیلی راحت در دسترس افراد زیر ۱۵ سال هم قرار میگیرند. به نظر میرسد کارگردانان تلویزیونی فقط به دو دلیل مهم به سراغ ساختن سریال یا تاکشو در پلتفرمها میروند؛ دلیل اول دستمزدهای کلان و استفاده از اسپانسر و دلیل دوم هم دور زدن خطوط قرمز و ممیزیهایی است که در تلویزیون وجود دارد. ساترا به عنوان یک سازمان باید نگاه دقیق به آثار ساخته شده پلتفرمها داشته باشد، اما انگار زور سازندگان از مسئولان ساترا بیشتر است. زمانی که نظارتی صورت نگیرد و جلوی ابتذال گرفته نشود، آدمهای بیشتری به اینگونه برنامه یا سریالسازی روی میآورند، چراکه به هر جهت تلویزیون چارچوبهای خاص خودش را دارد و کوتاه نمیآید، اما مالکان پلتفرمها از ساخت چنین آثاری راضی هستند، چراکه این برنامهها پولساز هستند.
در این میان تنها نکتهای که برای برنامهساز و مالک پلتفرم اهمیت ندارد تنزل فرهنگ غنی ایرانی است، زمانی که تهاجم فرهنگی صورت بگیرد دیگر نمیشود جلوی آن را گرفت. آثاری که امروزه در پلتفرمها ساخته میشوند تأثیر مخربی در رشد فرهنگی جوانان دارند. در این میان کسی نیست که فرهنگ ایرانی را به یک تاکشو یا سریال تبدیل کند. یادمان رفته که ما میتوانیم و توانش را داریم سریالهایی بسازیم که جوان ایرانی بتواند در کنار سرگرمی چیزهایی هم یاد بگیرد. سرگرمی با چاشنی شوخیهای زننده نه میتواند کمدی باشد و نه جریانساز. این را به یاد داشته باشیم که اگر در این زمان جلوی این حجم از بیفرهنگی به ظاهر هنری را نگیریم دیگر شاید نتوانیم به آینده جوانان ایرانی امیدوار باشیم.