نباید کار به اینجا کشیده میشد، خصوصاً وقتی فسخ غیرقانونی بیرانوند با پرسپولیس ثابت میشود که اگر غیر از این بود، حکمی برای این دروازهبان (محرومیت یکساله تعلیقی) بریده نمیشد، اما وقتی قوانین ضمانت اجرایی نداشته باشند و تصمیم مجریان قانون در مواجهه با افراد باتوجه به سبقه، شهرت و البته پشتوانه آنها متفاوت باشد باید هم منتظر هر اتفاقی بود، حتی اگر افترا، تهمت یا افشاگری در خصوص یک اتهام باشد، چراکه خیلی ساده میتوان با جوگیر خواندن راوی، پرونده را بست و موضوع را ماستمالی کرد!
روزی که کمیته انضباطی قبل از اعلام رأی پرونده بیرانوند، شکایت مس رفسنجان از باشگاه تراکتور (به دلیل استفاده از بازیکن غیرمجاز) را رد کرد، میشد حدس زد که قرار است چه حکمی برای بیرانوند صادر شود و چرا سرخپوشان تبریزی بدون هیچ واهمهای بابت شکایت پرسپولیس از دروازهبان جدید خود در تمام بازیها استفاده میکنند. هرچند همان زمان پرسپولیسیها مدعی شدند سمبه زنوزی به دلیل ارتباطاتی که با مسئولان کشوری دارد، بسیار پرزور است و تلویحاً گفتند که شکایتشان به جایی نمیرسد و بعد از اعلام حکم بیرانوند هم مشخص شد پربیراه هم نمیگفتند، اما نه صرفاً بابت ارتباطاتی که دارند که در مورد نرسیدن دستشان به حق و حقوقی که در این پرونده دارند!
مسئله، اما امروز چیزی فراتر از حق باشگاه پرسپولیس است. مسئله این است که چرا مجریان قانون باید حکمی صادر کنند که صدای زمین و زمان را در بیاورد و بیعدالتی آن آشکار و مشهود باشد؛ صرفاً بابت ملیپوش بودن بیرانوند! آیا وظیفه ملیپوش یک کشور به لحاظ اخلاقی سنگینتر از سایرین نیست؟ آیا اینگونه مماشات پالسهای اشتباه به دیگر بازیکنان نمیدهد که از فردا هر کاری که دلشان خواست بکنند و خیالشان راحت باشد که بهخاطر ملیپوش بودن، هیچ گزندی متوجه آنها نخواهد شد؟ بیرانوند بعد از حکمی که در پی فسخ غیرقانونی قراردادش با پرسپولیس گرفت، باید هم برای حریف خط و نشان بکشد. بعید نیست که او حتی از این مسئله که اعتراف به رشوه دادن نیز خود جرم است آگاه بوده، چراکه نه؟! وقتی بابت تخلفی که ثابت شده، جریمهای که باید برای او در نظر گرفته نمیشود، چرا حریف را به سخره نگیرد؟!
بیرانوند، اما با گفتن اینکه «نه تنها این ۲۰ میلیارد تومان را نمیدهم، بلکه آن ۵ میلیارد تومانی که بابت اضافه کردن الحاقیه قراردادم هیئت مدیره پرسپولیس بابت شیرینی الحاقیهای که به من دادند از من گرفتند هم پس میگیرم»، در واقع افکار عمومی را به سخره گرفت، نه طرف حسابهای خود در پرسپولیس را. در حقیقت او با بیان این حرفها قصد قدرتنمایی دارد، قدرتی که مجریان قانون با حکم خندهداری که برایش صادر کردند به او دادند. نه فقط به او که به تمام ملیپوشانی که حالا خوب میدانند به واسطه حضورشان در تیمملی میتوانند فکر هر اشتباهی را به سر راه دهند، درست مانند لو رفتن داستان ماجرای اتوبوس مدافع پرسپولیس که صرف ملیپوش بودن این بازیکن به سادگی از کنار آن عبور شد تا اینبار شاهد تخلفی بزرگتر، چون فسخ یکطرفه قرارداد باشیم! خطایی که میتوانست گریبان تراکتور را هم بگیرد، اما از حکم صادره تنها یک برداشت میشد کرد و آنهم اینکه آقایان قصد بستن دهان پرسپولیس را با پول داشتند، اما شاید فکرش را هم نمیکردند مماشاتی که با بیرانوند کردند باعث شود او حق به جانب پرده از داستانهایی بردارد که این دفعه شاید دیگر راه فراری برایش نباشد! مطرح کردن ماجرای رشوه دادن به اعضای هیئت مدیره پرسپولیس که اگر دروغ باشد، اتهام افرا را دارد و اگر درست باشد باید بابت اقدام به این عمل حداقل یکسال محروم شود. اما وقتی وکیل بیرانوند میگوید او جو گیر شده که این حرفها را به زبان آورده، یعنی هنوز هم به لطف و مرحمت مجریان قانون امید دارد. اما در صورت مماشات دوباره با این دروازهبان صرف ملیپوش بودنش یا روابط قابل توجه زنوزی، آیا دیگر سنگ روی سنگ بند میشود؟
از همین فردا هر کسی میتواند هر ادعایی را مطرح کند و سپس مدعی شود که جوگیر شده یا از روی عصبانیت حرفی زده که واقعیت نداشته و منتظر رحمت و مرحمت مجریان قانون باشد. همانطور که از همین فردا هر کسی میتواند اقدام به فسخ یکطرفه با باشگاهش کند و منتظر حکمهایی باشد که کوچکترین گزندی برای او ندارند! البته باید از امتیاز ملیپوش بودن و داشتن ارتباطات خوب (بنا بر ادعاهایی که طی این مدت مطرح شده) برخوردار باشد تا اشتباهاتش هیچ تاوانی برایش نداشته باشد. همانطور که تا به امروز برای گلر سابق پرسپولیس نداشته و این بدعت نادرستی است که مجریان قانون پایهاش را در فوتبال ایران گذاشتهاند!