جوان آنلاین: نویسنده رمان «یادم نمیآید مرده باشم»، میگوید: در ماههای اخیر نویسندگان ایرانی توجه چندانی به حوزه مقاومت و مسئله فلسطین نکردند. در حوزه روشنفکری ما، اساساً ادبیات از غرب سرچشمه میگیرد و نویسندگان روشنفکر ایرانی هم دغدغه گرینکارت امریکا را دارند. بنابراین امیدی به حوزه روشنفکری نداریم، مسئله سر خودیهاست.
کشتار وسیع زنان و کودکان فلسطینی از سوی سربازان رژیم صهیونیستی باعث بیداری وجدان عمومی در سطح جهان شده است. همه طیفهای جوامع و اقشار مختلف مردم در سراسر عالم در واکنش به جنایات جنگی و پاکسازی قومیتی این رژیم علیه مردم مظلوم غزه، اجتماعات و اقداماتی انجام میدهند. هنرمندان و فعالان عرصههای مختلف فرهنگی نیز با خلق اثر و تولید محتواهای متنوع به این اقدامات ضدبشری صهیونیستها واکنش نشان دادهاند. اکبر صحرایی، نویسنده کشورمان که با خلق رمان «حافظ هفت» برگزیده جایزه ادبی جلال آلاحمد و با آثار دیگرش موفق به کسب سه دوره جایزه کتاب سال دفاع مقدس شده از واکنش ضعیف نویسندگان کشورمان به این اتفاقات مهم گلایههایی را مطرح کرده است.
صحرایی که چند وقتی است رمان «یادم نمیآید مرده باشم» با الهام از عملیات طوفانالاقصی به عنوان تازهترین اثرش از سوی انتشارات کتابستان معرفت منتشر شده به تسنیم میگوید: آثار بسیار اندکی در این مدت از سوی نویسندگان مشاهده کردم که توجهی به این موضوع داشته باشد. متأسفانه حوزه مقاومت متولی جدی ندارد که این عرصه را ساماندهی کند. ناشرانی که علاقهمند به فعالیت در این حوزه باشند، اندک هستند و نمیتوان کار سفارشی هم انجام داد. تجربه نشان داده در موارد مشابه با سیل آثار بیکیفیت روبهرو شدهایم. از سوی دیگر ما نویسنده حرفهای نیز در این حوزه کم داریم. من بارها از مسئولان خواستهام که دست از کارخانه نویسندهسازی و متوسطسازی بردارند و به پرورش نویسندههای حرفهای و نویسندههایی که استخوان خرد کرده باشند، فکر کنند.
برگزیده جایزه ادبی جلال آلاحمد در ادامه میافزاید: در دانشگاههای امریکا و اروپا این همه سروصدا میشود، دانشجویان و اساتید موضعگیری میکنند، اما دانشگاههای ما خواب هستند، حوزه روشنفکری ما هم همین است. روشنفکران ما این روزها به دنبال گرینکارت برای رفتن به امریکا هستند و آنجا را مهد ادبیات میدانند، طبیعتاًً اگر از اسرائیل بد بنویسند، گرینکارتها را از دست میدهند. در حوزه روشنفکری ما، اساساً ادبیات از غرب سرچشمه میگیرد. بنابراین امیدی به حوزه روشنفکری نداریم. نه تنها در حوزه انقلاب، بلکه در حوزه دفاع مقدس و مدافعان حرم نیز سکوت کردند. من اصلاً با روشنفکران کاری ندارم، مسئله من سر خودیهاست.
وی در مورد قصههای کتاب جدیدش اظهار میدارد: «یادم نمیآید، مرده باشم»، مجموعهای از ۴۰ داستان کوتاه است که برخی از آنها در حد سه تا چهار سطر و برخی دیگر داستانهایی ۱۲ تا ۱۳ صفحهای را دربر میگیرد. «یادم نمیآید، مرده باشم» نیز برگرفته از عنوان یکی از این داستانهاست. تمامی داستانها به اتفاقات و موضوعات چند ماه اخیر غزه مرتبط است؛ شروع عملیات طوفانالاقصی، حمله اسرائیل به غزه، کشتار کودکان و زنان غزه، روی من به عنوان یک نویسنده تأثیر بسزایی داشت. اوج این تأثیر نیز شهادت شاعر و نویسنده رمان «اکسیژن برای مردهها نیست»، شهید هبه ابوندا بود. من به تأسی از رمان این نویسنده عنوان یکی از داستانها را نیز «اکسیژن برای مردههاست» گذاشتم.
صحرایی در پایان خاطرنشان میکند: قصهها تماماً براساس واقعیتهایی است که در غزه رخ داده است. برای نمونه قصهای درباره سه سرباز اسرائیلی که در راه نجات هستند، اما خود اسرائیلیها آنها را هدف قرار میدهند، کودکی که ۳۷ روز زیر آوار بود و زنده ماند و دو برادری که کودکان خود را عوض میکنند تا اگر خانهای زیر آوار ماند، نسلشان ادامه پیدا کند. برخی از قصهها هم راویانی اسرائیلی دارد. من در این کتاب به گذشته فلسطین و وقایعی که رخ داده، اشاره کردهام؛ جنایتها و قساوتهای سربازان اسرائیلی در طول تاریخ را بیان کردم و این مخاطب است که به این پیشینه داستانها را میخواند و بعد مرز بین حق و باطل را روشن میکند.