جوان آنلاین: سوم خرداد ۱۳۶۱ و روز آزادسازی خرمشهر نماد مقاومت، ایثار و پیروزی است که روایتهای بسیاری از این عملیات نقل شده است. اما برخی از رزمندگان در طول این سالها دیدههایشان از دفاع مقدس را بیان نکردهاند که شنیدن هر یک از این خاطرات جذابیت دارد.
به گزارش فارس، یکی از خاطرات خواندنی دفاع مقدس مربوط به انفجار پل روی نهر عرایض در سحرگاه روز سوم خرداد ۱۳۶۱ است. این اقدام به فرماندهی شهید حسین ظاهری انجام گرفت و قرار شد او به همراه یک تیم ۷ نفره، پل پشتیبانی دشمن بعثی روی نهر عرایض را منفجر کنند تا با این کار دسترسی دشمن به تدارکات نیروهایش در خرمشهر مسدود شود.
دهقان منشادی تنها بازمانده و راوی حماسه انفجار پل مواصلاتی دشمن بر روی نهر عرایض است. او درباره این عملیات میگوید: «بعد از مرحله دوم عملیات بیتالمقدس، حاجاحمد متوسلیان باعصا در اردوگاه انرژی اتمی دارخوین نیروی داوطلب تخریبچی برای مأموریت ویژه طلب کرد. قرار بود پل روی نهر عرایض را منفجر کنیم. ما ۷ نفر به راه افتادیم برای ماموریت انفجار پل. وقت رفتن شهیدحسین ظاهری رو به بچههای تیم تخریب کرد و گفت: برادرها اگر من شهید شدم برادر اردستانی مسؤول تیم است و اگر او شهید شد آقای منشادی تیم را فرماندهی میکند. تا زمان رسیدن به محل مأموریت در آتش سنگین دشمن ۳ نفر از این تیم مجروح شدند. من هم روی پل مجروح شدم. رضا اردستانی زخم من را با چفیه بست.»
منشادی بخاطر جراحتی که داشت، از ادامه حضور در مأموریت جا ماند اما ناظر این عملیات مهم بود. در این لحظات حساس، ۴ نفر از نیروهای این تیم خیز برداشتند و رفتند تا عملیات را به سرانجام برسانند. اما چند لحظه بعد یکی دیگر از نیروها بدلیل مجروحیت برگشت. حالا دیگر ۳ نفر مانده بودند تا پل را تجهیز به مواد منفجره کنند؛ کیومرث (رضا) انور، علیرضا اردستانی و حسین ظاهری.منشادی درباره ادامه عملیات میگوید: «من مشغول ذکر دعا و مناجات با خدا برای موفقیت بچههای تخریب بودم که صدای انفجار مهیبی آمد و ستونی از دود و آتش به آسمان رفت؛ با موج انفجار به گوشهای پرتاب شدم. انفجار پل مواصلاتی دشمن روی نهر عرایض، امید بعثیها را از آنها گرفت و سربازان بعثی با اطلاع از این اتفاق خود را تسلیم ایران کردند.»
سردار جهروتیزاده از فرماندهان گردان تخریب درباره این عملیات بیان میکند: «نزدیک به ۹ هزار نیروی متجاوز عراقی در خرمشهر در محاصره نیروهای ما بودند. حاج احمد متوسلیان تیم ویژهای را مأمور کرد تا پل مواصلاتی را منفجر کنند. گروهی برای انجام مأموریت رفتند که از بین این نیروها، سه نفر با کولههایی پر از مواد منفجره توانستند پل را مسلح کنند. آنها میخواستند عقب برگردند که بر اثر اصابت آرپیجی دشمن به مواد منفجره، پل منفجر شد و حتی یک بند انگشت از این شهیدان به دستمان نرسید.»