جوان آنلاین: پیکر سه شهید فرمانده انتظامی تهران بزرگ، سرهنگ مسعود کرمی، ستواندوم احسان منشیزادگان و استوار فرزاد روزبهانی دو روز قبل تشییع و به خاک سپرده شد.
سه مأمور پلیس شامگاه یکشنبه ۳۱ اردیبهشت در محله نارمک تهران به شهادت رسیدند. آن شب یکی از مأموران کلانتری ۱۰۷ نارمک در حال گشتزنی به مردی موتورسوار مظنون میشود و او را متوقف میکند. همان لحظه مرد موتورسوار اسلحه کمری میکشد و به سمت مأمور پلیس شلیک میکند و به سرعت از محل متواری میشود که در جریان حادثه، مأمور پلیس زخمی بعد از انتقال به بیمارستان انصاری به شهادت میرسد. تحقیقات پلیس بعد از حضور در محل نشان میدهد مرد تیرانداز از اشرار معروف محل است که خیلی زود محل تردد وی حوالی میدان رسالت شناسایی میشود. وقتی مأموران پلیس برای دستگیری او وارد عمل شدند، متهم که بین مردم پنهان شده بود، بار دیگر دست به اسلحه میبرد و شروع به تیراندازی به سمت مأموران میکند که در جریان آن دو مأمور دیگر به شهادت میرسند و دو مأمور هم مجروح و راهی بیمارستان میشوند که وضعیت آنها وخیم گزارش شده است. همچنین در جریان این تیراندازی پنج شهروند هم هدف اصابت گلولههای مرد تیرانداز قرار میگیرند تا اینکه متهم با شلیکهای پلیس به هلاکت میرسد.
مراسم وداع با پیکر سه شهید هم دو روز قبل در مرکز فرماندهی تهران بزرگ با حضور فرماندهان ارشد انتظامی برگزار و پیکرهای سه پلیس شهید روی دوش همرزمانشان تشییع شد.
مأموریت دشوار
اقتدار توأم با رأفت اسلامی یکی از مهمترین مأموریتهای دشوار پلیس در تأمین امنیت است. پلیس همواره تأکید دارد مقابل مخلان امنیت مقتدر، با مردم با رأفت و برای تأمین امنیت جامعه تا پای جان میایستد. باید در نظر داشت هر مأمور پلیس، سرمایهای مهم برای تأمین امنیت است. همچنین مأموریتهایش با تهدیدهایی که مدام بهروز میشود باید به نحوی تغییر کند که بتواند فرصت ارتکاب جرم را بهگونهای از مجرمان سلب کند تا مجالی برای ارتکاب عمل مجرمانه نداشته باشند. فرصت ارتکاب عمل مجرمانه، اما زمانی از مجرم سلب میشود که زمینه یا امکان ارتکاب جرم وجود نداشته باشد. وقتی مجرمی شرور این جرئت را به خود میدهد که روی پلیس اسلحه بکشد، در واقع روی قانون اسلحه کشیده و خون قانون را ناحق ریخته است که باید دید چرا مجرمان این روزها به خود این جرئت را میدهند که روی قانون اسلحه بکشند و خون مردان مقتدر قانون را اینگونه بریزند و ابایی نداشته باشند که جان بیمقدارشان با طناب دار یا در تعقیب و گریز با شلیک گلوله مردان قانون گرفته شود. از اینرو مردم دوست ندارند مجرمان و اوباش اینقدر جرئت پیدا کنند که اسلحه به کمر ببندند، در شهر بچرخند و زمانی که قانون مقابلشان میایستد، قانون را هدف قرار دهند. جای این مجرمان که سوابقی تاریک در پروندههایشان ثبت است بین مردم نیست، آنها با خود ویروسی دارند که در بزمهایشان دیگران را آلوده میکند، آلوده به افیون، آلوده به مشروب، به خوردن مال دیگران، به تعرض به اموال و نوامیس مردم و زمانی که این چرخه شتاب میگیرد و مجرمان مدام شیوع پیدا میکنند، که زندانها از وجودشان اشباع میشود و وقتی اشباع شد، زندانها خالی میشود، اما دوباره اشباع و کار برای مأموران پلیس دشوار میشود، اما مردم دوست ندارند کار برای مدافعان امنیت دشوار شود. مردم نمیخواهند با بیرون رفتن هر مأمور پلیس از خانه، همسران و فرزندانشان مدام چشم به راه بمانند. مردم میخواهند کار برای مخلان امنیت آنقدر دشوار شود که جرئت عرضاندام مقابل قانون و جرئت کشیدن سلاح به روی پلیس را نداشته باشند.