کد خبر: 1216536
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۴:۴۰
چگونه یک شرکت ۵ نفره را تبدیل کردم به یک شرکت بین‌المللی؟ او شاید تنها کسی است در این دنیا که هر زلزله بزرگی که در هر نقطه کره زمین رخ می‌دهد، به فاصله چند ساعت خودش را به کانون زلزله می‌رساند. زلزله‌ها باعث بسته شدن راه‌ها و فرودگاه‌ها می‌شوند، ولی این انسان عجیب و غریب سریعاً در چند ساعت نخست بعد از هر زلزله‌ای در مرکز آسیب مستقر می‌شود، آنجا به بحث‌های امداد و نجات کمک می‌کند و به فاصله کوتاهی پس از حضور در منطقه، اولین گزارش فنی از آسیب‌ها را روی وب‌سایت شرکتش منتشر می‌کند؛ لذا خانمی که می‌خواست کیت را به حضار معرفی کند گفت: «این همون فردیه که در تعقیب زلزله‌هاست»!

جوان آنلاین: محمدرضا اسلامی در کانال تلگرامی خود نوشت: هفته گذشته رویداد Structural Forum ۲۰۲۴ در دانشگاه برگزار شد. برای مراسم شام پایانی و سخنران کلیدی (Keynote Speaker) از آقای کیت میاموتو مهندس ژاپنی- امریکایی دعوت شده بود. او شخصیت جالبی است! از رفتار‌های محافظه کار ژاپنی دور است ولی ویژگی‌های مثبت خلقیات ژاپنی (نظیر نظم، سختکوشی و...) را به قسمت مثبت خلقیات امریکایی (بلندپروازی و رویاپردازی) پیوند زده و یک شرکت مهندسی سازه بین‌المللی با ۲۹ دفتر فعال در نقاط مختلف دنیا تأسیس کرده است. 

کیت یک ویژگی منحصر به فرد هم داراست: او شاید تنها کسی است در این دنیا که هر زلزله بزرگی که در هر نقطه کره زمین رخ می‌دهد، به فاصله چند ساعت خودش را به کانون زلزله می‌رساند. زلزله‌ها باعث بسته شدن راه‌ها و فرودگاه‌ها می‌شوند، ولی این انسان عجیب و غریب سریعاً در چند ساعت نخست بعد از هر زلزله‌ای در مرکز آسیب مستقر می‌شود، آنجا به بحث‌های امداد و نجات کمک می‌کند و به فاصله کوتاهی پس از حضور در منطقه، اولین گزارش فنی از آسیب‌ها را روی وب‌سایت شرکتش منتشر می‌کند؛ لذا خانمی که می‌خواست کیت را به حضار معرفی کند گفت: «این همون فردیه که در تعقیب زلزله‌هاست»!

اولین بار سخنرانی کیت را ۱۵ سال پیش در دانشگاه لی‌های دیدم. سال ۲۰۰۹ کیت دانشجوی دکترا در دانشگاه توکیوتِک بود و همان زمان تسلط او بر مدلسازی دمپر‌ها در سازه‌های بلند برایم باعث تعجب شد و از آن زمان دوست شدیم. کنجکاو بودم که امشب چه خواهد گفت؟! کیت به دانشجویان این نشست گفت: «موضوعی که برای امشب انتخاب کرده‌ام این است چطور یک شرکت پنج نفره تبدیل شد به یک شرکت بین‌المللی؟»

قبل از شروع بحث گفت: «تقریباً هر هفته، یک پیشنهاد قیمت به ما می‌رسد. دائماً یک نفر/مجموعه پیدا میشه که می‌خواهند شرکت ما را بخرند و می‌گویند چند؟! چقدر می‌فروشی؟» (توضیح اینکه در امریکا و ژاپن مرسوم است که شرکت‌های بزرگ پس از توافق مالی شرکت‌های دیگر را بخرند یا ادغام merge بشوند.)

بعد گفت: «پاسخی که می‌دهم این است، من شرکت را برای پول تأسیس نکردم که حالا برای پول بفروشم.»

سپس بحث اصلی را شروع کرد: «می‌خواهم در ابتدا از اولین فردی که حق به گردن من دارد و مهندسی را به من آموخت و عملاً منتور (mentor) من بوده نام ببرم. او John Shafier بود. او کسی بود که برای اولین بار من را که ۲۳ ساله بودم در شرکتش در ساکرامنتو استخدام کرد. در آن دفتر کوچک، او اصول کار‌های طراحی سازه را به من آموخت. 

من برای او کار می‌کردم تا اینکه او دچار بیماری شد و تصمیم گرفت خودش را بازنشسته کند. گفت «هی کیت! من می‌خواهم این شرکت را بفروشم و پیشنهادم این است که تو بیا و بخر.» گفتم قیمت این شرکت چقدر است؟ گفت ۲۷۰هزار دلار. گفتم ولی درآمد یک سال من ۵۵هزار دلار بیشتر نیست. گفت ایرادی ندارد بخر و در قالب قسط از سود شرکت، مابقی را پرداخت کن. 

آن دفتر پنج نفره را خریدم و از آن روز تا امروز که دفتر‌های متعدد در کشور‌های مختلف دنیا تأسیس کرده‌ام می‌خواهم با شما بگویم که علت رشد شرکت چه بوده؟»

کیت ادامه داد: برای رشد یک شرکت باید فلسفه ذهنی «چیزی فراتر از پول» باشد و می‌خواهم فلسفه خودم را بگویم، ولی قبل از آن باید بگویم که در تأسیس بیزینس «یک فرد» باید توانمندی‌های خود را حداکثری (maximize) کند. ولی سؤال اینجاست که چطور توانمندی‌های شما maximize می‌شود؟ چه باید بکنیم؟ سه محور پایه‌ای وجود دارد که توانمندی انسان حداکثری می‌شود:

۱) علاقه اصلی (passion/ شور/شوق و «نقطه قوت» خودش را «کشف» کند. 
۲) درباره «علت حرکت/هدف» برای خودش پاسخی بیاید. 
۳) با انسان‌ها ارتباط برقرار نکند (communicate) بلکه به دیگران وصل (Connect) شود؛ و بعد شروع کرد هر یک از این سه را برای دانشجویان توضیح داد.

اول شرح کرد که چطور کشف کرده که از بین مباحث مهندسی سازه، به بحث دمپر‌های ویسکوز علاقه‌مند شده و توضیح داد که چطور پنج سال از عمرش را صرف این passion کرده. گفت تضمین می‌کنم که اگر پنج سال شبانه روز روی یک موضوع مهندسی کار کنید در آن رشته بهترین دنیا خواهد شد؛ لذا passion را کشف کنید و چند سال روی آن متمرکز شوید. 

برای دومی، توضیح داد که قطعاً هدف باید چیزی فراتر از پول باشد وگرنه رشد شرکت با رسیدن به پول متوقف خواهد شد. 

درباره سومی گفت تعامل با انسان‌ها را باید «آموخت.» نحوه ارتباط شما با دیگران در سرنوشت شرکت شما بسیار مؤثر است. عملاً کیت به جای پرداختن به فرمول‌ها و معادلات دیفرانسیل مدلسازی سازه، به بحث انسان پرداخت. این‌ها همان چیز‌هایی است که در دانشگاه‌ها نمی‌آموزند.

برچسب ها: دانشگاه
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار