شماره ناشناس بود. از همانشمارههای اعتباری؛ با این حال به تماس جواب دادم. آن سوی خط مردی بود که به شدت سرفه میکرد، گفت: «من علی هستم و از شب گذشته آنفلوآنزای شدیدی گرفتهام و صدایم گرفتهاست.» احتمال دادم خواهرزادهام علی باشد. سؤال کردم علی خودت هستی؟ گفت «بله خاله. در حالی که به شدت سرفههایش اضافه شدهبود، گفت که از دیشب سرمای سختی خوردهام.» گفتم چرا شمارهات را عوض کردهای؟ گفت: «این شماره اعتباری شارژ رایگان داشت، برای همین چند روزی است آن را دست گرفتهام. حالا هم یک خواهشی داشتم. دوستم در بیمارستان بستری است و نیاز به ۱۰ میلیون تومان پول دارد. شماره کارتی میفرستم لطف کن و پول را به حسابش واریز کن. خودم رو به راه شوم، پول را برمیگردانم.» درخواستش را قبول کردم و خواستم شماره کارت را ارسال کند. تماس را که قطع کردم شماره کارت خیلی زود برایم ارسال شد. قبل از اینکه پول را وایز کنم، با شماره همراه اول علی تماس گرفتم. همان زنگ اول که خورد، گوشی را برداشت. قبراق و سرحال بود. بعد از سلام و علیک گفتم که خودت هستی علی؟ با تعجب به سؤالم جواب مثبت داد. آنجا بود که شستم خبردار شد آن مرد کلاهبردار بودهاست. ماجرا را با علی در میان گذاشتم.
آنچه شرحش گذشت، ماجرایی بود که روز قبل برای همکارمان در گروه بینالملل اتفاق افتاد. خانم عطار هوشیاری زیادی به خرج داده بود و قبل از اینکه پول را به شماره حساب مورد نظر واریز کند، دست کلاهبردار را خوانده و برای اطمینان بیشتر با شماره خواهرزادهاش تماس گرفتهاست.
کلاهبرداران برای رسیدن به هدف خود در این شیوه روی موضوعات مختلفی تمرکز میکنند. از جمله اینکه آنها از اسمهایی استفاده میکنند که در همه خانوادهها وجود دارد. کمتر خانوادهای در کشور وجود دارد که نامهای پرطرفداری مثل محمد، علی، فاطمه و اسمهایی از این دست نداشتهباشد، از همینرو قربانی پرونده بعد از جواب دادن به شماره ناشناس، ذهنش به دنبال همان اسم آشنا میرود. افراد کلاهبردار در این مرحله تلاش میکنند مدیریت گفتگو را به دست گیرند و اجازه فکر کردن به قربانی پرونده ندهند. سرفههای مدام فرد کلاهبردار میتواند تمرکز قربانی پرونده را به خود جلب کند و از آنجا که بسیاری از شهروندان مهارت نه گفتن یا مدیریت لازم را برای راستیآزمایی ندارند، پول را به شماره حساب کلاهبردار واریز میکنند. شمارهحسابهای ارسال شده یا اجارهای است یا با اوراق سرقتشده افتتاح میشود. عمده تماسها در ساعت غیراداری گرفته میشود تا پلیس و قربانیان پرونده امکان مسدود کردن شماره حساب مورد نظر را نداشتهباشند. با مسدود شدن حسابها، پولهای از دست رفته قربانیان به حسابهایشان بازگشت دادهنمیشود. رویه قانونی برای سپری کردن این شکایتها طولانی است و از آنجا که همه شاکیان برای طرح شکایت اقدام نمیکنند مسیر کلاهبرداری برای مجرمان هموارتر میشود. مشکل دیگر جایی بروز پیدا میکند که ممکن است فرد کلاهبردار مثلاً در یکی از زندانهای شیراز در حال طی کردن دوران محکومیتش باشد و از داخل سلولش با شماره تلفن شهروندان در استانهای دیگر تماس بگیرد و حساب آنها را خالی کند. طبیعتاً پیگیری کردن این پرونده برای شاکیان دردسرهای بسیاری به همراه دارد. در صورت طرح شکایت هم پلیس باید شمارههای زیادی را ردیابی کند و با عبور از لایههایی که کلاهبرداران ایجاد کردهاند آنها را بازداشت کنند، از همینرو دستگیر کردن این متهمان هم به سختی صورت میگیرد.
کلاهبرداران از شیوه مرسوم دیگری هم استفاده میکنند. یکی از قربانیان این شیوه میگوید: پیامکی برایم ارسال شد که نوشته شدهبود محمد هستم. ۲ میلیون به این شماره واریز کن. ممنون. شماره یک کارت هم برایم ارسال شدهبود. از آنجا که برای بعضی مشتریانم پول واریز میکردم، تصور کردم محمد از مشتریان خودم باشد برای همین پول را به شماره کارتش واریز کردم. چند روز بعد که محمد به مغازهام آمد، گفتم پول را به شماره کارتی که فرستاده بودی واریز کردم. محمد با تعجب گفت از من درخواست پول نکردهبود. فهمیدم که او کلاهبردار بودهاست.
ثروتهای بادآورده با این شیوههای مجرمانه به مذاق کلاهبرداران خوش آمدهاست، برای همین هر روز با تدبیرهای تازه دست به کار میشوند. آنها از ضعفهایی که در بدنه اجتماعی وجود دارد، نهایت استفاده را میبرند. خیلی از شهروندان به خاطر رودربایستی با دوستان و بستگان خود بدون راستیآزمایی حساب مجرمان را شارژ میکنند، بنابراین تا زمانی که آموزشهای لازم در بستر اجتماعی تقویت نشود، حساب مجرمان همچنان شارژ خواهد شد.