کد خبر: 1327002
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۵
سید جواد شیخ الاسلامی 
جوان آنلاین: در دل کوهستانی سبز، روستایی کوچک و خودکفا قرار داشت. مردم روستا با کشاورزی و دامداری روزگار می‌گذراندند و برای حل اختلافاتشان، به ریش‌سفیدان خردمند روستا رجوع می‌کردند. داستان‌ها و ترانه‌های محلی، سرمایه فرهنگی و هویت‌جمعی آنان را شکل می‌داد. یک روز، گروهی از غریبه‌ها با کالا‌های رنگارنگ و ابزار‌های عجیب به روستا آمدند. آنان ابتدا با خوشرویی و اهدای هدایای کوچک، اعتماد مردم را جلب کردند. به تدریج، کالا‌های خود را، که ارزان‌تر و در ظاهر کاربردی‌تر بود، جایگزین تولیدات محلی کردند. سپس، داستان‌ها و ترانه‌های جدیدی را رواج دادند که در آنها، زندگی در شهر‌های بزرگ آن سوی کوه‌ها، بهشت موعود تصویر می‌شد و زندگی سنتی روستاییان، نشانه عقب‌ماندگی. جوانان روستا کم‌کم به محصولات و فرهنگ نوین وابسته شدند، از ریش‌سفیدان خود فاصله گرفتند و هویت خود را به بهایی ناچیز فروختند. آن غریبه‌ها، که اکنون بر اقتصاد و فرهنگ روستا مسلط شده‌بودند، شروع به بهره‌کشی از منابع و نیروی کار مردم کردند و روستایی که روزگاری خودکفا بود، به جزئی وابسته و مصرف‌کننده تبدیل شد. 
این داستان، استعاره‌ای است از فرآیند استعمار نوین. اکنون، «روستای جهانی»، صحنه نبردی مشابه است و «فضای مجازی»، همان ابزار‌های رنگارنگ و به ظاهر مفید غریبه‌ها. استکبارستیزی در این فضا، هوشمندی مردم روستاست در تشخیص نیت واقعی آن غریبه‌ها و تلاش برای حفظ استقلال، هویت و منابع خود. 
تعریف استکبار در قالب دیجیتال
استکبار در لغت به معنای سرکشی و تکبر است و در گفتمان سیاسی- اسلامی، به نظام سلطه‌گری اطلاق می‌شود که می‌کوشد با بهره‌گیری از تمامی ابزار‌های قدرت، اراده خود را بر ملت‌ها تحمیل کند. در عصر حاضر، این ابزار‌ها شکل دیجیتال به خود گرفته‌اند. استکبارستیزی تنها یک شعار سیاسی نیست؛ یک «ضرورت شناختی» است. علوم شناختی به ما می‌آموزد که چگونه ذهن انسان اطلاعات را پردازش، دریافت و باور می‌کند. جبهه استکبار با سرمایه‌گذاری کلان و پژوهش‌های گسترده، از این مکانیسم‌های ذهنی علیه خود ما استفاده می‌کند. 
هدف این مقاله، واکاوی ابعاد این نبرد نامتقارن و ارائه راهکار‌هایی برای «مقاومت شناختی» است. ما از منظر ادبیات، استعاره‌ها و روایت‌هایی را می‌جوییم که این مفهوم پیچیده را ملموس کنند و از نگاه علوم شناختی، به تحلیل تاکتیک‌های دشمن و راه‌های مقابله با آن می‌پردازیم. 
فصل اول: چهره نوین استکبار؛ از تسلیحات سخت تا جنگ نرم شبکه‌ای
استکبار جهانی، به رهبری ایالات متحده امریکا و متحدانش، پس از ناکامی در جنگ‌های سخت و مستقیم، به میدان «جنگ نرم» و «جنگ شناختی» روی آورده‌است. فضای مجازی، با ویژگی‌های منحصر به فردش (مانند: شبکه‌ای بودن، سرعت، ناشناس بودن نسبی، و دسترسی آسان) به ایده‌آل‌ترین میدان برای این نبرد تبدیل شده‌است. 
• تسلط بر زیرساخت: بخش عمده‌ای از زیرساخت‌های حیاتی اینترنت، سرور‌های اصلی و پلتفرم‌های بزرگ اجتماعی (مانند فیسبوک، ایکس (توئیتر سابق)، اینستاگرام و گوگل) در مالکیت و تحت کنترل شرکت‌های غربی هستند. این تسلط، به آنان قدرت بی‌سابقه‌ای در کنترل، نظارت، سانسور و جهت‌دهی به جریان اطلاعات می‌دهد. 
• اقتصاد توجه: در فضای مجازی، «توجه» کاربران به کالایی ارزشمند تبدیل شده‌است. الگوریتم‌های این پلتفرم‌ها طوری طراحی شده‌اند که با ارائه محتوای احساسی، جنجالی یا همسو با تمایلات کاربر، حداکثر تعامل را ایجاد کنند. این کار نه برای آگاهی‌بخشی، که برای نگهداشتن کاربر در پلتفرم و کسب درآمد از طریق تبلیغات است. این مدل اقتصادی، خود به ابزاری برای ترویج سطحی‌نگری و کاهش تمرکز بر مسائل عمقی تبدیل شده‌است. 
• هژمونی فرهنگی: پلتفرم‌های مذکور، به عنوان بلندگو‌هایی قدرتمند، در حال ترویج یک «فرا- روایت» واحد از زندگی، موفقیت، زیبایی و ارزش‌ها هستند. این فرا- روایت، عمدتاً مبتنی بر ماتریالیسم (ماده‌گرایی)، مصرف‌گرایی افراطی، فردگرایی لیبرال و نسبی‌گرایی اخلاقی است. در این روایت، هر فرهنگ و هویتی که در برابر این جریان یکسان‌ساز بایستد، «عقب‌مانده»، «افراطی» یا «تروریست» قلمداد می‌شود. 
فصل دوم: مکانیسم‌های شناختی تهاجم مجازی
در اینجا، پای علوم شناختی به میان می‌آید. دشمن چگونه از طریق این فضا بر ذهن ما تأثیر می‌گذارد؟
۱- سوگیری تأییدی (Confirmation Bias): ذهن انسان تمایل دارد اطلاعاتی را بپذیرد که باور‌های پیشینش را تأیید کنند و اطلاعات متضاد را نادیده بگیرد یا رد کند. الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی با نمایش محتوای همسو با علایق و باور‌های قبلی کاربر (ایجاد «حباب‌های فیلتری»)، این سوگیری را تقویت می‌کنند و فرد را در اتاقی پژواک محبوس می‌سازند که تنها صدای خودش را می‌شنود. این امر، گفت‌وگوی سازنده و فهم متقابل را ناممکن می‌سازد. 
۲- اطلاع‌رسانی انبوه (Flooding): با بمباران اطلاعاتی و انتشار حجم عظیمی از محتوا- اعم از درست و نادرست- ذهن مخاطب را خسته و گیج می‌کنند. در این آشفتگی، تمایز بین حقیقت و دروغ دشوار می‌شود و مخاطب ممکن است از سر درماندگی، هر پیامی را بپذیرد یا به کلی از جست‌وجوی حقیقت دست بکشد. 
۳- تأثیرگذاری عاطفی (Affective Influence): محتوایی که بار عاطفی قوی (مانند ترس، خشم، یا شادی شدید) دارد، سریع‌تر و عمیق‌تر از استدلال‌های منطقی در حافظه حک می‌شود. دشمن با تولید و ترویج محتوایی که احساسات مخاطب را هدف می‌گیرد، مانع از تفکر عقلانی و تحلیل منطقی می‌شود. 
۴- قالب‌سازی (Framing): نحوه ارائه یک مسئله، درک مردم از آن را شکل می‌دهد. برای مثال، اگر یک حرکت مقاومتی همواره در قالب «خشونت» و «تروریسم» به مخاطب غربی عرضه شود، هرگز نمی‌تواند جنبه مشروعیت و حقانیت آن را درک کند. این قالب‌ها از طریق رسانه‌های جریان اصلی به‌طور مداوم تکرار و در ناخودآگاه جمعی تزریق می‌شوند. 
۵- برجسته‌سازی (Priming): با تمرکز روی موضوعات حاشیه‌ای، سطحی یا جنجالی (مانند زندگی شخصی هنرمندان یا حوادث پرحاشیه)، ذهن جامعه را از پرداختن به مسائل اصلی و زیرساختی (مانند توطئه‌های اقتصادی دشمن یا پیشرفت‌های علمی داخلی) منحرف می‌کنند.
فصل سوم: ارکان استکبارستیزی هوشمند در فضای مجازی
در برابر این مکانیسم‌های پیچیده، استکبارستیزی باید از سطح شعار به سطح «اقدام هوشمند» ارتقا یابد. این اقدام بر چند رکن اساسی استوار است:
رکن اول: تقویت «سواد رسانه‌ای- شناختی»
این اولین و مهم‌ترین خط دفاعی است. هر کاربر باید مانند یک «ویروس‌یاب شناختی» مجهز شود. سواد رسانه‌ای- شناختی یعنی توانایی:
• تشخیص منبع: شناسایی منابع اطلاعاتی و اهداف پشت پرده آنان. 
• تجزیه و تحلیل پیام: درک تکنیک‌های به کار رفته در پیام (استعاره، قالب‌سازی، بار عاطفی). 
• شناخت سوگیری‌های ذهنی: آگاهی از سوگیری‌های طبیعی خودمان مانند سوگیری تأییدی تا مراقب باشیم در دام آنان نیفتیم. 
• جست‌وجوی فعال: عدم اکتفا به یک منبع و پیگیری اخبار و تحلیل‌ها از کانال‌های متعدد و معتبر. 
این آموزش باید از مدارس آغاز شود و در سطح جامعه ترویج یابد. 
رکن دوم: تولید محتوای «جذاب و اثرگذار»
ما نمی‌توانیم تنها مصرف‌کننده محتوا باشیم. باید به «تولیدگران محتوا» تبدیل شویم، اما تولید محتوا به معنای انتشار شعار‌های خشک و بی‌اثر نیست. محتوای ما باید:
• روایت‌محور باشد: ذهن انسان با داستان و روایت ارتباط بهتری برقرار می‌کند تا با آمار و ارقام خشک. ما باید داستان مقاومت، ایستادگی و پیشرفت خود را به زبان جهانی و با ابزار‌های حرفه‌ای روایت کنیم. 
• از ابزار‌های شناختی بهره ببرد: از تصاویر جذاب، ویدئو‌های کوتاه و مؤثر، اینفوگرافی‌های گویا و محتوای تعاملی استفاده کند تا توجه مخاطب را جلب و در حافظه او ماندگار شود. 
• پاسخگو باشد: به شبهات و تحریف‌های دشمن نه با پرخاش، که با استدلال محکم و زبان منطقی پاسخ دهد. 
• مبتنی بر واقعیت باشد: بزرگ‌نمایی و ارائه آمار نادرست، اعتبار کل جبهه مقاومت را خدشه‌دار می‌سازد. صداقت، بزرگ‌ترین سرمایه است. 
رکن سوم: توسعه و تقویت «پلتفرم‌های بومی و مستقل»
وابستگی به پلتفرم‌های بیگانه، مانند ادامه زندگی در خانه دشمن است. ما باید پلتفرم‌های ارتباطی، اجتماعی و جست‌وجوی خود را توسعه داده و تقویت کنیم. این کار تنها با حمایت دولتی ممکن نیست؛ نیاز به «مقبولیت اجتماعی» دارد. کاربران باید با بینش آینده‌نگرانه، استفاده از این پلتفرم‌ها را (حتی با امکانات اولیه کمتر) بر مصرف محصولات دشمن ترجیح دهند. امنیت اطلاعات ملی و استقلال فرهنگی، به این اراده جمعی وابسته است. 
رکن چهارم: شبکه‌سازی و همکاری مردمی
استکبار یک شبکه جهانی است و مقابله با آن تنها با یک شبکه منسجم مردمی ممکن است. کاربران آگاه، تولیدکنندگان محتوا، هنرمندان متعهد و نخبگان علمی باید در قالب شبکه‌های مجازی و حقیقی به هم پیوند بخورند تا بتوانند کارزار‌های مشترک راه بیندازند، محتوای یکدیگر را تقویت کنند و صدای مقاومت را طنین‌انداز کنند. 
فصل چهارم: نقشه راه؛ از فرد تا جامعه
استکبارستیزی مجازی یک مسئولیت جمعی است که از تک‌تک افراد آغاز می‌شود:
• من، به عنوان یک کاربر: مسئولیت دارم قبل از بازنشر هر خبری، در صحت آن تأمل کنم. مسئولیت دارم با زبان محترمانه و منطقی، در صفحات مجازی به شبهات پاسخ دهم. مسئولیت دارم از تولیدکنندگان محتوای متعهد و پلتفرم‌های داخلی با لایک، کامنت و دنبال کردن حمایت کنم. 
• نهاد‌های فرهنگی: مسئولیت دارند با برگزاری کارگاه‌های سواد رسانه‌ای و حمایت از تولیدکنندگان محتوای خلاق، بستر لازم را فراهم آورند. 
• حکومت: مسئولیت دارد با ایجاد فضای باز برای نقد و تولید ایده، سرمایه‌گذاری در توسعه فناوری‌های بومی و تدوین قوانین هوشمندانه از فضای مجازی ملی حمایت کند. 
نتیجه‌گیری: بازگشت به داستان روستا
به خاطر دارید داستان آن روستا؟ مردم روستا زمانی توانستند بر مشکل فائق آیند که:
اول، هوشیاری خود را بازیافتند و دریافتند آن هدایای رنگارنگ، نیت استثمارگرانه دارد. 
دوم، دانش لازم برای کشت محصولات بهتر و تولید صنایع‌دستی مرغوب‌تر را فراگرفتند (تولید محتوا). 
سوم، بازار و نهاد‌های داخلی خود را تقویت کردند (پلتفرم‌های بومی)؛ و چهارم، اتحاد خود را حفظ کردند و در برابر غریبه‌ها یکپارچه ایستادند (شبکه‌سازی). 
امروز، «روستای جهانی» عرصه نبردی سرنوشت‌ساز است. استکبارستیزی در فضای مجازی، به معنای انزوا و قطع ارتباط نیست؛ به معنای «ارتباط هوشمند، فعال و اثرگذار» است. این یک «جهاد شناختی» است؛ جهادی که سلاح آن، آگاهی، خلاقیت و استحکام داخلی است. اگر ما به عنوان یک تمدن کهن و ملتی فهیم توانایی یادگیری از تاریخ و به کارگیری هوشمندانه ابزار‌های نوین را داشته‌باشیم، بی‌تردید می‌توانیم در این نبرد سهمگین فرهنگی نه‌تنها مقاومت کنیم، که روایت‌گر تمدن نوین اسلامی برای جهانیان باشیم. آینده از آن ملت‌هایی است که «خود» باشند، نه تقلیدی کمرنگ از «دیگری».
برچسب ها: جهاد ، استکبار ، امریکا
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار