عباس عبدی با اشاره به یکی از مطالب روزنامه جوان درباره روابط با سعودی نوشته «هنوز متوجه دلایل تفاهم با عربستان نشدهاند، از روی ناچاری بود، نه از موضع قدرت».
قبلاً هم درباره آقای عبدی گفتهایم که از سه جهت رنج و ضرر میبرد؛ اول از جهت آن کسانی که برای خرابکردن تحلیلهایش به او اطلاعات غلط میدهند. این البته مشکل خود اوست که همواره طوری مینویسد که گویا اطلاعات محرمانه و امنیتی دارد. خب کسی که سروکارش با این اطلاعات باشد و تحلیلها را بر این اساس بنویسد، یک زمانی هم در تور و تله آنان میافتد. جهت دوم دوستان نادانی هستند که به او مشورت میدهند و خود او البته گاهی در نوشتههایش مینویسد که یکی از دوستان چنین گفت و یکی دیگر چنان. باز خود میداند، همنشینی با این دوستان که او را تریبون خود کردهاند، آخر و عاقبت خوشی ندارد. اما جهت سوم لذتی است که در نوشتههایش از فرضگرفتن ناکامیهای ملی و عقبافتادگیهای کشور میبرد. در هر نوشتهای از او از جمله همین که میگوید «تفاهم با عربستان از سرناچاری بود، نه موضع قدرت»، روح حاکم بر نوشتهاش، کامیابی و لذت بردن از این فرضیه که شکست ایران را نشان میدهد، دیده میشود.
البته او میتواند روزانه دهها نوشته کوتاه دو جملهای مثل این بدون ارائه بینه و شاهد و استدلال بنویسد، کیبهکی است! اما مخاطب منتظر است ببیند شاهد او در اینکه تفاهم با سعودی از سر ناچاری بوده چیست. در جهان بیرون از تخیلات آقای عبدی و در عالم واقع، شکستهای سریالی سعودیها در یمن، در بهثمرنشاندن داعش، در سرنگونی اسد، در تحریم ایران، در کشاندن خشونت به داخل ایران، در پیش بردن کار رسانهای علیه جمهوری اسلامی، در اتحاد استراتژیک با امریکا علیه ایران (با نزدیک شدن به چین) و فهرستی طولانیتر از این شکستها خلاف ادعای آقای عبدی را نشان میدهد، اما امان از تخیلات و تریبونسازی با تراوشات این تخیلات برای یک لذت زودگذر از هپروت شکست و ناچاری و ناکامی ایران.