اثری که هم‌اینک در معرفی آن سخن می‌رود، به بازخوانی زمینه‌ها و پیامد‌های جنبش وال‌استریت در امریکا پرداخته است. این جنبش حدوداً ۱۴ سال قبل تولد یافت و در ادامه خویش به چشم اسفندیار نظام لیبرال دموکراسی در این کشور مبدل گشت. تداوم این پدیده در سالیان اخیر، پس از قتل علنی جرج فلوید و با شورش گسترده سیاهپوستان و سفیدپوستان نشان داد که این معضل ریشه در ساختار‌های کلان این کشور دارد و عدم اراده دولت‌های امریکا از هر حزب و جناحی برای حل آن ادامه را محتوم ساخته است. «جنبش ۹۹ درصدی، اشغال وال‌استریت، ماهیت و پیامدها»، از سوی دکتر روح‌الله قادری کنگاوری تألیف شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی آن را منتشر ساخته است. تارنمای ناشر در اشارتی کوتاه، موضوع این کتاب را به ترتیب پی آمده معرفی کرده است:
«اشغال وال‌استریت عنوانی در اشاره به اعتراض‌ها و گردهمایی‌های خیابانی در امریکاست که از تاریخ ۱۷سپتامبر ۲۰۱۱ در وال‌استریت نیویورک آغاز شد و تا ۲۴ مارس ۲۰۱۲ در جریان بود. در حال حاضر عده‌ای از صاحب نظران اقتصاد لیبرال معتقدند که بی‌عدالتی در ذات نظام اقتصادی غرب وجود دارد و شکاف‌های عمیق طبقاتی در آن قابل مشاهده است. در واقع رشد اقتصادی و درآمد حاصل از آن تنها به درصد معدودی از اعضای جامعه اختصاص می‌یابد. جوزف استینگلر اقتصاددان به نام امریکایی در حالی که خود از طرفداران نظام سرمایه‌داری بوده است، در کتاب هزینه نابرابر به نقد ساختار اقتصادی لیبرالیسم پرداخته و معتقد است که اکنون با بیکاری و ناتوانی در خلق شغل برای بسیاری از شهروندان مواجهیم. در واقع نظام اقتصاد لیبرالی با بحران‌های مالی واقعی جدیدی روبه‌رو است که نشاندهنده ناکارآمدی و غیرمنصفانه بودن توأمان در آن است. در واکنش به همین بحران‌ها و بی‌عدالتی‌ها بود که جنبش وال‌استریت در امریکا شکل گرفت. در واقع این جنبش حرکتی علیه بی‌عدالتی و فقر است، اعتراضی است علیه کسانی با اینکه یک درصد جمعیت امریکا را شکل می‌دهند، ۹۹ درصد ثروت امریکا را به خود اختصاص داده‌اند. مردم شرکت‌کننده در این اجتماعات و تظاهرات چندین هزار نفرى نیویورک، تابلوئى بلند کردند که رویش نوشته بود: ما ۹۹ درصدیم! یعنى ۹۹ درصد ملت امریکا (اکثریت ملت امریکا)، محکوم یک درصدند! مردم امریکا در واقع به حاکمیت اقلیت یک درصدی بر اکثریت ۹۹ درصد معترض بودند که مالیات و پول مردم امریکا را هزینه به راه‌انداختن جنگ در افغانستان و عراق و حمایت از رژیم‌صهیونیستی می‌کنند. در واقع می‌توان گفت که جنبش وال‌استریت را اشغال کنید، متأثر از اوضاع نامساعد کنونی امریکاست و به سرعت در میان برخی گروه‌های سیاسی و اجتماعی جا باز کرده است. جالب است که رسانه‌های ضدایرانی امریکا دائماً از صرف منابع ایرانی برای کشور‌های محور مقاومت دم می‌زنند، در حالی که مخاطب خویش را بی‌اطلاع انگاشته و گمان برده‌اند که آنان صرف سرمایه مادی و معنوی امریکا برای حفظ اسرائیل را نمی‌بینند یا نادیده می‌گیرند. این در حالی است که لابی صهیونیسم در این کشور، همچنان در حاکمیت دست بالا دارد و در بسیاری از امور و عرصه‌ها به تعیین تکلیف می‌پردازد....»
