اثري كه هماينك در معرفي آن سخن ميرود، پديده تجزيه طلبي قومي در كشورمان و در گستره تاريخ معاصر آن را به بازخواني و تحليل نشسته است. اين پژوهش از سوی جواد حقگو به نگارش درآمده و مركز اسناد انقلاب اسلامي به انتشار آن همت گماشته است. تارنماي ناشر در اشارتي كوتاه در معرفي اين كتاب آورده است:
«ايران به عنوان كشوري با سابقه تمدني كمنظير، همواره در گستره سرزميني خود با تعدد فرهنگها و قوميتهاي گوناگون مواجه بوده است. وضعيتي كه در ادوار مختلف روابط بينالملل به مثابه يكي از پايههاي ثابت راهبردهاي مشترك بسياري از دولتهاي سلطهگر در تقابل با ايران مورد استفاده قرار گرفته است. تفرق اقوام و تنوع مذهبي، در راهبردهاي فروپاشي يك نظام سياسي، همواره به عنوان يك مؤلفه مؤثر و كليدي با كاركرد سياسي و نظامي، مورد توجه واقع شده است. اقوام ايراني نيز از اين قاعده مستثني نبوده، بلكه به دليل ويژگيهاي خاص جغرافيايي، تاريخي و سياسي حاكم بر آن، همواره جايگاه كليدي خود را در راهبردهاي بيگانگان حفظ کردهاند. نگاهي به چالشهاي قومي 100سال اخير به ويژه در دورههاي بعد از تحولات مشروطه، جنگ جهاني دوم و انقلاب اسلامي ايران نشان ميدهد كه گرايشهاي قومي در ايران همواره مورد توجه قدرتهاي خارجي قرار گرفته و از اصليترين ابزار اعمال فشار آنان بر حكومت مركزي بوده است. در اغلب بحرانهاي جداييطلبانه و چالشهاي قومگرايانه، علايق و گرايشهاي قومي دستمايه دخالت نيروهاي بيگانه در سرنوشت كشور و تضعيف حاكميت ملي از سوی گروههاي قومي، به نفع قدرتهاي غربي و شرقي بوده است. ظهور جمهوري اسلامي ايران به عنوان نظامي معترض به نظم و شرايط ناعادلانه حاكم بر نظام بينالملل، وضعيتي را به ارمغان آورد تا بسياري از دولتهاي سلطهگر به ويژه دولت ايالات متحده نتوانند با نظام نوظهور ايران روابط دوستانه برقرار نمايند. بنابراين از همان آغازين روزهاي پس از انقلاب ايران، دولت امريكا با اتخاذ تدابير گوناگون به تقابل همه جانبه با ملت ايران پرداخت. اقدامات اين دولت در مواجهه با حكومت اسلامي ايران، مجموعهاي از رفتارهاي سخت تا نرم را تشكيل داده است. اقدام براي تهاجم نظامي، كودتا، براندازي، هجمه گسترده سياسي، اقتصادي و فرهنگي عليه منافع ملت ايران ازجمله اين اقدامات بوده است. دامنزدن به مسائل قومي در ايران و تلاش براي تحريك برخي از نخبگان فريب خورده ازجمله ابزارهاي ديگري است كه به خصوص در سالهاي اخير از سوي دولت امريكا مورد توجه قرار گرفته است. اين ابزار كه به ويژه در سالهاي پس از وقوع حادثه 11 سپتامبر مورد توجه سياستگذاران امريكايي قرار گرفته امروز شرايط مخاطرهآميزي را براي امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران ايجاد کرده است. از آنجا كه شرايط امروز ايران از جهت قدرت دولت مركزي را نميتوان با ادوار تاريخي پس از مشروطه، پس از جنگ دوم جهاني و پس از انقلاب اسلامي قياس کرد، بنابراین منشأ غالب اقدامات نرم و ضدامنيتي نهادهاي گوناگون در داخل و خارج از مرزهاي كشور از يك سو و اقدامات سخت خشونتآميز صورت پذيرفته در نواحي جنوبشرقي، جنوبغربي و شمالغربي كشور از سوي ديگر را بايد در متغيرهاي بيروني جستوجو كرد. در اين كتاب، نويسنده محترم ضمن واكاوي علل و عوامل دخيل در ظهور بحرانهاي قومي در ايران و به تصوير كشيدن نمايي از وضعيت جامعه متكثر ايراني از آستانه ورود به هزاره سوم مسيحي تا به امروز به بررسي نقش دولت امريكا در پيدايش و گسترش تمايلات و اقدامات جداييطلبانه قوميتهاي مرزنشين ايراني در طول سالهاي 2001 تا 2011پرداخته است... .»