کد خبر: 1182730
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۴:۲۰
نگاهی به «خاطرات دکترمحمود صلاحی»
اردویی که برای دانش‌آموزان تحول‌آفرین است اثری که هم‌اینک در معرفی آن سخن می‌رود، نخستین مجلد از خاطرات دکتر محمود صلاحی است که در آن به مطالب متنوعی در باب وقایع تاریخی نظام جمهوری اسلامی اشارت رفته است. این مجموعه توسط رضا بسطامی و سمیه حدادی تدوین شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به انتشار آن همت گماشته است.

اثری که هم‌اینک در معرفی آن سخن می‌رود، نخستین مجلد از خاطرات دکتر محمود صلاحی است که در آن به مطالب متنوعی در باب وقایع تاریخی نظام جمهوری اسلامی اشارت رفته است. این مجموعه توسط رضا بسطامی و سمیه حدادی تدوین شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به انتشار آن همت گماشته است. راوی در بخشی از واگویه‌های خویش، به تأثیر اردو‌های جهادی بر دانش‌آموزان و آورده‌های آن برای مناطق محروم و نیز نوجوانان سفرکننده اشاره کرده و در تبیین آن آورده است:
«یکی از زیباترین خاطراتم در بسیج سازندگی، مربوط به فروردین نخستین سالی است که تعدادی دانش‌آموز بسیجی دبیرستان سروش را به بخش دلگان ایرانشهر واقع در استان سیستان و بلوچستان اعزام کردیم. در آن مقطع دفتر بسیج سازندگی، در یوسف‌آباد بود و دبیرستان سروش در خیابان پاسداران، پشت برج سفید قرار داشت. بالطبع خانواده‌های این دانش‌آموزان، اوضاع مالی بهتری نسبت به مناطق دیگر داشتند. آنان برنامه‌های مختلفی برای تعطیلات نوروز خود در نظر گرفته بودند، اما فرزندانشان با اشتیاق فراوان اردوی بسیج را انتخاب کرده و راهی مناطق محروم و دورافتاده شدند. همان‌گونه که مقام‌معظم رهبری پیش‌بینی کرده بودند، خودسازی عمیقی در وجود تک‌تک این داوطلبان شکل گرفت که خانواده‌هایشان به حیرت درآمدند! تعطیلات پایان یافت و دانش‌آموزان از اردوی سازندگی بازگشتند. روزی پدر یکی از آن‌ها آمد و گفت آقای صلاحی! با فرزندم چه کرده‌اید که تا این حد تغییر کرده است؟ ابتدا تعجب کردم و گفتم چطور مگر؟ چه تغییری کرده؟ گفت نوروز امسال قرار بود که ما خانوادگی به دبی سفر کنیم، اما پسرم قصد اردوی بسیج سازندگی کرد و همراهمان نیامد. این مسئله برای ما بسیار عجیب بود که اردوی یک روستای دورافتاده را به مسافرت خارج از کشور ترجیح داده است. نکته جالب اینجاست که پس از بازگشت از سفر، خوش‌خلق و پسندیده‌کردار شد. در‌حالی‌که پیش از آن بهانه‌جو و ناراضی بود و مثلاً به هر غذایی ایراد می‌گرفت. الان هر وقت احساس گرسنگی می‌کند، خودش غذای ساده‌ای آماده می‌کند و می‌خورد، بی‌آنکه بهانه‌ای بگیرد! همچنین رفتارش با خانواده و دوستانش، بسیار بهتر شده است. پدر آن دانش‌آموز ضمن گفتن این مسائل، از همه دست‌اندرکاران تشکر کرد و رفت. این ماجرا برایم بسیار جالب بود، بنابراین دانش‌آموزان را دعوت کردم تا نظر خودشان را درباره اردو بدانم و پیامد‌ها و آثارش را از زبان آن‌ها بشنوم. دانش‌آموزان گفتند وقتی آنجا رفتیم، تازه فهمیدیم باید قدر زندگی خود را بدانیم. چه بسیار مردمی هستند که از پیش پاافتاده‌ترین امکانات بی‌بهره هستند. دیدیم بعضی مردم دمپایی ندارند! با پول توجیبی‌های خود برای آن‌ها دمپایی، قند و چای خریدیم. مسجد و مدرسه روستا، کپری و یا حصیری بود که با هماهنگی سازمان، برای آن‌ها مسجد و مدرسه ساختیم. چنانچه اوقات فراغتی دست می‌داد، به بچه‌هایی که در درس‌های خود ضعیف بودند، کمک می‌کردیم... خلاصه این نوجوانان با کمک‌هایشان، هم باعث آبادانی روستا و هم موجب شادی مردم شده بودند. دیگر آنکه دانش‌آموزان فهمیده بودند که در روستاها، هموطنانی دارند که به لحاظ امکانات رفاهی و بهره‌های مادی، در پایین‌ترین سطح ممکن قرار دارند، بنابراین باید به خاطر وضعیت زندگی خود شکرگزار بوده و قناعت پیشه کنند...».

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار