کتاب «ننگسالی» اثر خانم فائزه درهگزنی است که با تم روایتگری، مجموعه خاطرات مردمی محله علیقلی آقای اصفهان را از کشف حجاب، ممنوعیت روضه، قحطی و متحدالشکل کردن لباسها در زمان رضاخان و دهههای قبل از انقلاب شامل میشود؛ کتابی عامهپسند با جذب مخاطب بالا که تاریخ مصرف ندارد! به تعبیری اثر بسیار روان، صمیمانه و شیرین است و نویسنده بدون هیچ اغماضی، خاطرات را بازگو کرده است؛ خاطراتی که اکثراً تعلیق و قله دارند و مخاطب را برای خواندن قسمتهای بعدی کتاب، به دنبال خود میکشند. به جرئت میتوان گفت که کتاب ارزشآفرین است و محتوایی بس اصیل دارد. صحنههای اثر بسیار قوی مینمایند، چون کاملاً مصداقیاند و فرم انتزاعی ندارند. با اینکه در متن کلیات تکرار شده است، اما هر کدام به گونهای روایت میشوند که تکراری نیست و در مخاطب ایجاد دلزدگی نمیکند. نویسنده با مأموریت برجسته کردن مشکل کشف حجاب در آن سالها، بیشترین قسمت کتاب را به این مهم اختصاص داده است، البته باید خاطر نشان کرد که درک این همه ظلم و مظلومیت، از متنی که از سلیقه شخصی عبور کرده و واقعیات آن روزهای سخت را به تصویر میکشد، کاری بس دشوار است.
مؤلف اثر، زن را در دهههای قبل از انقلاب نه تنها گوشهنشین و منزوی و خالی از تفکر و عقلانیت نمیداند بلکه بدون نگاه شتابزده، زن مسلمان ایرانی را بسترساز عمیقترین معارف مربوط به حیا و عفت میشناسد، به گونهای که حتی انزوای ظاهریاش را به نوعی هوشمندانه و مبتنی بر ایدئولوژی معرفی میکند. ننگسالی یک نظم و انسجام رنجآور و در عین حال رضایتبخش را در رفتار زنان سالهای خفقان، برای مخاطب به تصویر میکشد. نحوه روایات و همچنین قلم نویسنده به گونهای است که انسان به دریافت کاملتری از اعتقاد به حجاب میرسد. آنچه کتاب را اثرگذارتر کرده است، گویش جذاب راویان است؛ راویانی که یا خود آن عصر را درک کردهاند یا اطرافیانشان تلخی آن ایام را در کام خود داشتهاند. متن خاطرات کشف حجاب، فقط توصیف و صحنه نیست، چراکه زن در ننگسالی منفعل نیست. زن تراز انقلاب، زنی است که در کنار بقیه برنامههای زندگیاش، برای اعتقاد و مذهبش نیز فکر و برنامه دارد. زنی است که با رویکرد انقلاب اسلامی، از زاویه حجاب و عفاف در دهههای قبل از آن منطبق است. نگاه چنین زنی با نگاه لیبرالیسم و برخی جریانهای برخاسته از آن هماهنگی ندارد، چراکه تحت تأثیر مدرنیسم پیش نرفته و در مقابل افکار آنها زانو نزده است.
نویسنده با قدرت قلم خود، خاطرات را یکی پس از دیگری عنوان میکند؛ خاطراتی که میتواند مهری بر مظلومیت بانوان عفیفه عهد رضاخان باشد و اگر گفته نشود، جفای بزرگی است. از کشف حجاب که بگذریم، در باب قحطی، بیماری، ممنوعیت روضه و متحدالشکل کردن لباسها نیز حکایاتی وارد شده است. نویسنده اساساً با بیان روایاتی از فضای ملتهب آن سالها، خصوصاً زمان قحطی و بیماری، دست انگلیسها و روسها را در غارت اموال کشور رو کرده است. درباره ممنوعیت روضهها نیز حقایقی شگفتانگیز از آن روزهای تلخ بیان شده است که مخاطب به اعتقاد و ارادت قلبی مردمان آن زمان نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) پی برده و بر مجالس بیریا و پر از معنویت آنها، اشک حسرت میریزد. اینها همه حکایاتی شنیدنی و جذاب است که با مطالعه کتاب از آنها لذت خواهید برد و حوادث غیرمترقبهای را مشاهده خواهید کرد. خارج از گود باید گفت برخی فرهنگها، در عصر خود حاصل معنایی عمیق بودهاند که با گذر زمان، دچار دگردیسی شده و برای عدهای از بار معنا خالی شدهاند، که با تلاش مجدد باید به آن فرهنگ غنی بازگشت و شاید درخواست مؤلف علاوه بر ثبت روایات، چنین مقولهای نیز باشد، البته روی دیگر سکه آن است که اثر خواسته تا بدون اشاره مستقیم، نمایی از پیشرفت انقلاب اسلامی را به رخ مخاطبان بکشد. ایستگاه آخر پرداختن به تصاویر است؛ تصاویری قدیمی و مستند که در فهم و درک گزارههای متن، کمتر از معجزه روایات نیستند.
* کارشناس فلسفه اسلامی